به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    Question شعری مفسر زندگی!

    زندگی نکته مرموزی نیست
    غیر تبدیل شب و روزی نیست
    تلخ و شوری که بنام عمر است
    راستی که آش دهن سوزی نیست
    **از دکتر نصرت الله کاسبی**

  2. کاربر روبرو از پست مفید گرد آفرید تشکرکرده است .

    گرد آفرید (شنبه 18 اسفند 86)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 اردیبهشت 88 [ 18:22]
    تاریخ عضویت
    1386-8-14
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,224
    سطح
    51
    Points: 6,224, Level: 51
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    176

    تشکرشده 192 در 78 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: شعری مفسر زندگی!

    به دريا شكوه بردم از شب دشت،

    وز اين عمري كه تلخ تلخ بگذشت،

    به هر موجي كه مي گفتم غم خويش؛

    سري ميزد به سنگ و باز مي گشت .!

    ***فریدون مشیری ***

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 اردیبهشت 88 [ 18:22]
    تاریخ عضویت
    1386-8-14
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,224
    سطح
    51
    Points: 6,224, Level: 51
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    176

    تشکرشده 192 در 78 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: شعری مفسر زندگی!

    با سلام
    ***

    موج، مي آمد، چون كوه و به ساحل مي خورد !



    از دل تيره امواج بلند آوا،

    كه غريقي را در خويش فرو مي برد،

    و غريوش را با مشت فرو مي كشت،

    نعره اي خسته و خونين ، بشريت را،

    به كمك مي طلبيد :

    - « آي آدمها ...

    آي آدمها ... »

    ما شنيديم و به ياري نشتابيديم !

    به خيالي كه قضا،

    به گماني كه قدر، بر سر آن خسته ، گذاري بكند !

    « دستي از غيب برون آيد و كاري بكند »

    هيچ يك حتي از جاي نجنبيديم !

    آستين ها را بالا نزديم

    دست آن غرقه در امواج بلا را نگرفتيم،

    تا از آن مهلكه - شايد - برهانيمش،

    به كناري برسانيمش ! ...



    موج، مي آمد، چون كوه و به ساحل مي ريخت .

    با غريوي،

    كه به خواموشي مي پيوست .

    با غريقي كه در آن ورطه، به كف ها، به هوا

    چنگ مي زد، مي آويخت ...



    ما نمي دانستيم

    اين كه در چنبر گرداب، گرفتار شده است ،

    اين نگونبخت كه اينگونه نگونسار شده است ،

    اين منم،

    اين تو،

    آن همسايه،

    آن انسان!

    اين مائيم !

    ما،

    همان جمع پراكنده،

    همان تنها،

    آن تنها هائيم !



    همه خاموش نشستيم و تماشا كرديم .

    آن صدا، اما خاموش نشد .

    - « ... آي آدم ها ... »

    « آي آدم ها ... »

    آن صدا، هرگز خاموش نخواهد شد ،

    آن صدا، در همه جا دائم، در پرواز است !

    تا به دنيا دلي از هول ستم مي لرزد،

    خاطري آشفته ست،

    ديده اي گريان است،

    هر كجا دست نياز بشري هست دراز؛

    آن صدا در همه آفاق طنين انداز ست .



    آه، اگر با دل وجان، گوش كنيم،

    آه اگر وسوسه نان را، يك لحظه فراموش كنيم،

    « آي آدم ها » را

    در همه جا مي شنويم .



    در پي آن همه خون، كه بر اين خاك چكيد،

    ننگ مان باد اين جان !

    شرم مان باد اين نان !

    ما نشستيم و تماشا كرديم !



    در شب تار جهان

    در گذركاهي، تا اين حد ظلماني و توفاني !

    در دل اين همه آشوب و پريشاني

    اين از پاي فرو مي افتد،

    اين كه بردار نگونسار شده ست،

    اين كه با مرگ درافتاده است،

    اين هزاران وهزاران كه فرو افتادند؛

    اين منم،

    اين تو،

    آن همسايه !

    آن انسان،

    اين مائيم .

    ما،

    همان جمع پراكنده، همان تنها،

    آن تنها هائيم !

    اينهمه موج بلا در همه جا مي بينيم،

    « آي آدم ها » را مي شنويم،

    نيك مي دانيم،

    دشتي از غيب نخواهد آمد

    هيچ يك حتي يكبار نمي گوئيم

    با ستمكاري ناداني، اينگونه مدارا نكنيم

    آستين ها را بالا بزنيم

    دست در دست هم از پهنه آفاق برانيمش

    مهرباني را،

    دانائي را،

    بر بلنداي جهان،

    بنشانيمش ... !



    - « آي آدم ها ... !

    موج مي آيد ... »

    *****
    <<<<<< فریدون مشیری >>>>>>

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 اردیبهشت 95 [ 10:27]
    تاریخ عضویت
    1386-7-15
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    6,261
    سطح
    51
    Points: 6,261, Level: 51
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شعری مفسر زندگی!

    هزاران سال با فطرت نشستم**************بدو پیوستم و از خود گسستم
    ولیکن سرنوشتم این سه حرف هست******** تراشیدم، پرستیدم ، شکستم.

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 آذر 88 [ 20:13]
    تاریخ عضویت
    1386-9-26
    نوشته ها
    215
    امتیاز
    19,653
    سطح
    88
    Points: 19,653, Level: 88
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    513

    تشکرشده 537 در 283 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: شعری مفسر زندگی!

    سلام گرد آفريد ؛
    اين قسمت مثل اشعار برگزيده است اينجام ميشه هر شعري نوشت؟؟؟
    اگه شبيه اونه پس اونجا چي ميشه ؟

  7. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 09 مهر 89 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1386-11-13
    نوشته ها
    952
    امتیاز
    20,283
    سطح
    89
    Points: 20,283, Level: 89
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,946

    تشکرشده 1,965 در 675 پست

    Rep Power
    112
    Array

    RE: شعری مفسر زندگی!

    ((زندگی))


    زندگی،
    قصیده بلند ،
    آرزوهایی است،
    به رنگ آسمان.

    زندگی،
    تر جیع بند باران است،
    در لهجه ترانه های ،
    زیتون.


    زندگی،
    تصویر نیلوفرهای،
    عاشق است،
    در قاب چشمان،
    مسافران عاشق،
    که از دیدن باران،
    جغرافیای خوشبختی را،
    در شبنم دستهایشان ،
    جستجو میکنند.


    زندگی،
    ردّ پای،
    خورشید است،
    که از میان ،
    پاییز زخمی،
    پدیدار می شود.

    زندگی،
    طعم چند،
    شاخه نبات،
    و بوی شکوفه های،
    نارنج است.

    زندگی ،
    رقص محبوب،
    شقایق هاست.

    _____________((رها))


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.