سلام
چند وقته اوضاع سکه و دلار حسابی بهم ریخته س.
منم یه سرمایه ده میلیونی داشتم ، مثل این پیر زنها گذاشته بودم تو بانک ...
چند ماه پیش به خودم اومدم دیدم قیمت سکه بد جور بالا رفت و اگه اونموقع که سکه خریده بودم 3تا 4 برابر این مبلغی که از سود پولم بهش رسیدم نصیبم میشد.
پولم رو از بانک بیرون کشیدم ، هر روز سایت ... رصد می کردم ببینم قیمت سکه و دلار چی شد ، اخبار ایران و جهان رو دنبال می کردم ، تاثیر تحرکات هر کشور رو هم تحلیل می کردم و پیش بینی می کردم که مثلا دلار می ره بالا و سکه کمی میاد پائین و ..
ماحصل این بررسیها این شد که بخش عمدش رو سکه و یه مقداری هم دلار خریدم.
غرض ، من برای یه سرمایه اندک (ده میلیونی) این همه وقت و انرژی گذاشتم ، از تمام دانش و عقل و تحلیل و... استفاده کردم و برای اینکه از ارزش واقعی سرمایه ام کم نشه (نه اینکه سرمایه ام رو کلا از دست بدم نه!) و سود ببرم تلاش کردم و تلاش کردم.
یه باره به خودم اومدم :
من با سرمایه بی بدیل عمرم چه کردم و چه می کنم ، اصلا متوجه و متذکر این سرمایه هستم یا نه؟
به خودم گفتم من می خوام تجارت کنم ، همین تجارت ظاهری.
نباید سرمایه ام رو از بین ببرم ، باید ازش استفاده کنم ، به کار بندازمش ، با هاش کار کنم و سودی عایدم بشه. (ناظر به حدیث بعضی خدا را عبادت می کنند به طمع ثواب* )
برا کسی منبر نرفتم ، دارم حدیث نفس می کنم ،
بنابراین دیدم که اعمال و رفتاری که انجام می دم ، در آمد منه، سرمایه ماهم همین عمر و زندگانیمونه که خداوند در اختیارمون گذاشته.
از سر لطف و مهربونی هم یه سری نعمت بی منتها (که قابل شمارش نیستند ) هم به ما داده :
نعمتهائی که در درون خودمون هست مثل :
قلب و ضربانش (حداقل 100 میلیون می ارزه)
دو کلیه (هر کدوم 20 میلیون)
چشم
گوش
.
.
مفاصل انگشتامون
پلک چشممون
هر تار موی سرمون
کبد مون
و ... و ... و که اگه بخوام بشمارم اونهائی رو که بلدم کلی وقت خواهد گرفت.
به یاد آوردم دوستی که نیاز به عمل قلب داشت و در حالتی بود که خیلی امیدی هم به این عمل نبود ، البته به لطف خدا پس از عمل سلامتش را باز یافت
بجز سی میلیونی که به پزشک جراح داد ، کلی هم ازش تشکر کرد و حاضر بود پایش را ببوسد. چندین بار هم به او گفت که زندگیش را مدیون اوست.
اضافه کنید به این لیست ، نعمت پدر ومادر ، دوست خوب و.. و ....
با این سرمایه و این نعمتها ، به راستی اگر سر به سجده بگذارم و شروع به تشکر از خالقم بکنم ، آیا می تونم شکر این همه نعمت رو به جا بیاورم ؟، این سجده باید چند ساعت باشه ؟ !!
* بعضی خدا را عبادت می کنند به طمع ثواب «فتلِکَ عِبادَهُ التجار؛ این عبادت سودا گران است» (نهج البلاغه، حکمت 237 ). این عبادت عبادت تاجرانه است، یعنی اینها می خواهند با خدا تجارت کنند چیزی بدهند و چیز بیشتری بگیرند. یک بازرگان در مبادلات خویش همیشه کالایی را می دهد برای اینکه چیزی بیشتر از سرمایه اصلیش- یعنی اصل سرمایه را با یک مقدار سود- بگیرد. فرمود این عبادت، عبادت تاجرانه است.
خدایا متوجهم کن که لااقل زندگانی رو به شکل یه تجارت خانه ببینم ، تجارتم سودی در بر داشته باشه ، و من هم در آخر کار تاجری ورشکسته نباشم.
حالا به خودم توجه کردم .....
علاقه مندی ها (Bookmarks)