به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 آبان 92 [ 15:44]
    تاریخ عضویت
    1390-5-28
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    1,952
    سطح
    26
    Points: 1,952, Level: 26
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    257

    تشکرشده 261 در 69 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question از ادامه ی رابطه می ترسم

    با سلام دختری ۲۰ ساله هستم که بعد از کنکور از طریق یک سایت با پسری اشنا شدم البته قبل از کنکور به خاطر رتبه ی خوب ایشون برای راهنمایی برای برنامه ریزی درسی در چند ایمل از ایشون کمک خواستم و در ان زمان ان قدر از نظر روحی افسرده بودم به خاطر عدم قبولی در رشته ی دلخواه که اصلا به دوستی و عشق فکر هم نمی کردم مدتی گذشت و بعد از کنکور متوجه شدم که این اقا دورادور ارتباط و نحوه ی حرف زدن من رو در سایت تعقیب می کردن و گویا خوششون هم اومده بعد از مدتی یک ارتباط ایملی شکل گرفت که ایشون شروع به پرسیدن یک سری سوال راجع به اعتقادات و دین و کلا دیدگاه من راجع به بعضی مسال کردند من هم که اون زمان اصلا نمی دانستم که ممکن است وابستگی پیش بیاد با اشتیاق به عنوان رابطه ای معمولی به سوالات ایشون پاسخ دادم و من هم به خاطر نوع صحبت کردن و دیدگاهاشون و کلا یک سری خصوصیات اخلاقی به ایشون علاقه مند شدم بعد ایشون بدون اینکه من رو هنوز ببینه گفتن که به دوستی ها با دید بلند مدت نگاه می کنند! و ازینکه با کسی برای خوش گذرانی دوست شن و بعد از مدتی قطع رابطه کنند بدشون می اید من این نظر را داشتم بعد از مدتی ایشون از من خواستن که همدیگر را حضوری ببینیم و من با وجود ترس هایی که داشتم کلا از پسر و اینکه به خاطر ظاهر این علاقه از بین بره ممانعت کردم اما بعد از مدتی قبول کردم و همدیگر رو دیدم و گویا ایشون از چهره ی من خوششون اومد و وابستگیشون بیشتر شد اما من ظاهر ایشون رو به خاطر عدم تطابق با ملاکهایم خیلی نپسندیدم اما اخلاق ایشون رو درک و فهمشون رو ان قدر دوست داشتم که حاضر به قطعشم نبودم و دو دل بودم که ظاهر ایا اهمیت زیادی داد یا نه بعد از مدتی فکر کردم که اخلاق برای من خیلی مهمتره و خلاصه رابطه ی ما ادامه پیدا کرد و حتی احساسی شد اما با رفتن پیش مشاوه از این رفتارهای غلط احساسی خودداری کردیم و الان به نظرم تحت کنترل هست ما با هم اخلافات زیادی نداریم اما ایشون فردی بسیار غیرتی هستن و تمام مشکل ما محدود شده به این که من ان قدر غیرت برام تحملش سخته سر این مسایل هم دعواهایی شد مشکل من اینجاست که با توجه به سنم اشتباه خیلی بزرگی کردم که اصا با پسر دوست شدم و از این می ترسم که نظر ما در ۵ ۶ سال اینده که قصد ازدواج داریم تغییر کنه و بعد ۶ سال ما جفتمون خیلی وابسته شدیم و تحملش بسیار سخت از طرفی من دچار عاب وجدان شدم که نکنه ما به درد هم نمی خوریم:( البته ما با هم دعوا زیاد نمی کنیم :( خیلی کم اما من الان از شما راهنمایی می خوام در این رابطه که کار درست چیه:(؟ می ترسم این وابستگی باشه نه عشق :( و حتی می ترسم که عشق واقعی باشه و در صورت ترک پشیمان بشم:(
    لیک چون باید این دم گذرد,
    پس اگر می گریم
    گریه ام بی ثمر است.
    و اگر می خندم
    خنده ام بیهوده است.

  2. کاربر روبرو از پست مفید d r e a m تشکرکرده است .

    d r e a m (شنبه 22 بهمن 90)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 خرداد 92 [ 22:13]
    تاریخ عضویت
    1390-9-13
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    1,308
    سطح
    20
    Points: 1,308, Level: 20
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 36 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از ادامه ی رابطه می ترسم

    با سلام خدمت شما دوست عزیز.
    من صاحب نظر نیستم ولی صرفاً تجربه خودم را در اختیارتون می ذارم.
    به نظر من بهتره از هر گونه رابطه احساسی و بوجود اومدن وابستگی پرهیز کنید. یا اگه تا الان پیش اومده، دیگه ادامش ندید چون ممکنه در صورت به سرانجام نرسیدن این رابطه، هر دو طرف خیلی لطمه بخورید.
    ایشون اگه واقعاً خواهان ازدواج با شماست و شرایطش را داره باید از راه رسمیش پا پیش بذاره و خانواده ها در جریان قرار بگیرند.
    من خودم با اینکه سریعاً پس از دیدن طرف مقابل و پسندیدن اون بصورت ظاهری، مسئله خواستگاری را با خانوادش و یا حتی خودش مطرح کنیم، زیاد موافق نیستم. ولی اگه در یک رابطه کنترل شده به شناخت از همدیگه رسیدید، دیگه وقتشه که ایشون به طریق رسمی بیاد جلو.

  4. 5 کاربر از پست مفید parsi1134 تشکرکرده اند .

    parsi1134 (جمعه 25 آذر 90)

  5. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    340
    Array

    RE: از ادامه ی رابطه می ترسم

    به همدردی خوش اومدی

    فقط یک کار باید کنی،پایان دادن به این رابطه پرخطر.

  6. 9 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (چهارشنبه 23 آذر 90)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 اسفند 90 [ 04:21]
    تاریخ عضویت
    1390-9-19
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    901
    سطح
    16
    Points: 901, Level: 16
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 44 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از ادامه ی رابطه می ترسم

    با سلام

    دوست گرامی به طور صریح نظرم را خدمتتان عرض میکنم .

    سن شما و ایشان پایین هست . ایشان همانطور که خودتان هم اشاره کردید قصد ازدواج 5-6 سال بعد دارند . کسی که قصد ازدواج چند سال بعد را داشته باشد آشنائیش اگر هم در ظاهر به نام ازدواج باشد در باطن قصد ازدواج ندارد و هدفش ارتباط و صحبت با جنس مخالف برای تامین نیازهایش خواهد بود چراکه لزومی ندارد از هم اکنون برای چند سال بعد اقدام کنند . در جایی هم که گفته اند به دوستی به صورت رابطه طولانی مدت نگاه میکنند از اول ذهن شما را آماده کرده اند که انتظار زودرسی نداشته باشید و ایشان به راحتی ادامه دهند و جاییکه گفته اند نمیخواهند برای خوشگذرانی دوست شوند و رابطه را قطع کنند خواسته اند تا ذهن شما را از شک و تردید در مورد خودشان پاک کنند تا در آینده در صورت درخواست هایی از سوی ایشان آنرا به قصد ازدواج و محبت در نظر بگیرید. اگر هم زمانی احساس کردند که با شما به هدفشان که در بالا اشاره شد نخواهند رسید شما را با بهانه هایی ترک کرده و سراغ فرد دیگر جهت تامین نیازهای خود خواهند بود . شاید به ویژه اگر از نظر عاطفی به ایشان وابسته باشید این سخنان برایتان ناراحت کننده باشند ولی حقیقت و جلوگیری از ضرر ارزشش بیشتر از ناراحتی مقطعی است.

  8. 9 کاربر از پست مفید ourconsult تشکرکرده اند .

    ourconsult (چهارشنبه 05 بهمن 90)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 آبان 92 [ 15:44]
    تاریخ عضویت
    1390-5-28
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    1,952
    سطح
    26
    Points: 1,952, Level: 26
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    257

    تشکرشده 261 در 69 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از ادامه ی رابطه می ترسم

    نقل قول نوشته اصلی توسط parsi1134
    با سلام خدمت شما دوست عزیز.
    من صاحب نظر نیستم ولی صرفاً تجربه خودم را در اختیارتون می ذارم.
    به نظر من بهتره از هر گونه رابطه احساسی و بوجود اومدن وابستگی پرهیز کنید. یا اگه تا الان پیش اومده، دیگه ادامش ندید چون ممکنه در صورت به سرانجام نرسیدن این رابطه، هر دو طرف خیلی لطمه بخورید.
    ایشون اگه واقعاً خواهان ازدواج با شماست و شرایطش را داره باید از راه رسمیش پا پیش بذاره و خانواده ها در جریان قرار بگیرند.
    من خودم با اینکه سریعاً پس از دیدن طرف مقابل و پسندیدن اون بصورت ظاهری، مسئله خواستگاری را با خانوادش و یا حتی خودش مطرح کنیم، زیاد موافق نیستم. ولی اگه در یک رابطه کنترل شده به شناخت از همدیگه رسیدید، دیگه وقتشه که ایشون به طریق رسمی بیاد جلو.
    ممنون از راهنمایی شما اما الان نه من شرایط ازدواج رو دارم نه اون اقا:( به حتی به خاطر اینکه به خانوادشون اطلاع دادن به خاطر عجله ای که کرد من باهاش دعوا کردم به هرحال ازدواج نیاز یه یک سری مقدمات داره :(
    و قطع رابطه به طور کامل تا اون زمان به نظرم منطقی نیست...چون فاصله ی زیاد بین دو نفربه مدت طولانی ۵ ۶ سال!!!طبیعتا باعث سرد شدن ش میشه:(
    من چجوری میتونم یه رابطه ی کنترل شده ایجاد کنم؟ در صورتی که نه دانشگاه نه محیط کار ..هیج همدیگرو جا نمی بینیم که حتی رابطمون رو شناختی و سالم نگه داریم
    لیک چون باید این دم گذرد,
    پس اگر می گریم
    گریه ام بی ثمر است.
    و اگر می خندم
    خنده ام بیهوده است.

  10. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از ادامه ی رابطه می ترسم

    سلام،

    به تالار همدردی خوش آمدید.

    لطفاً این تاپیکها رو مطالعه کنید:

    http://www.hamdardi.net/thread-19154.html
    http://www.hamdardi.net/thread-16962-post-156714.html#pid156714
    http://www.hamdardi.net/thread-17023-post-157540.html#pid157540
    http://www.hamdardi.net/thread-16962.html
    http://www.hamdardi.net/thread-17414.html
    http://www.hamdardi.net/thread-17296.html

    در مجموع همانطور که دوستان هم گفتند، اگر شرایط ازدواج دارد، بگویید رسماً بیاید خواستگاری.
    وگرنه ادامه ی این رابطه خطرناک است و به نفع شما نیست.

    این مقاله رو هم حتماً بخوانید:
    http://hamdardi.com/?part=menu&inc=menu&id=489

    موفق باشید.

  11. 5 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (چهارشنبه 23 آذر 90)

  12. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    340
    Array

    RE: از ادامه ی رابطه می ترسم

    دختر جان مگه حتمن باید با این پسر ازدواج کنی که نگران سرد شدن هستی؟پست اورکنسولت جدی بگیر.هیچ پسری

    نمیاد بهت بگه دریام من به این قصد می خوام باهات دوست بشم.همیشه چیزی می گن که اعتماد دختر جلب بشه.

    در صورتی که نه دانشگاه نه محیط کار ..هیج همدیگرو جا نمی بینیم که حتی رابطمون رو شناختی و سالم نگه داریم
    برای شناختن دیدن لازمه و دیدن تو 5 سال شیطنت همراه داره.

  13. 8 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (چهارشنبه 23 آذر 90)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 آبان 92 [ 15:44]
    تاریخ عضویت
    1390-5-28
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    1,952
    سطح
    26
    Points: 1,952, Level: 26
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    257

    تشکرشده 261 در 69 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از ادامه ی رابطه می ترسم

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
    دختر جان مگه حتمن باید با این پسر ازدواج کنی که نگران سرد شدن هستی؟پست اورکنسولت جدی بگیر.هیچ پسری

    نمیاد بهت بگه دریام من به این قصد می خوام باهات دوست بشم.همیشه چیزی می گن که اعتماد دختر جلب بشه.

    در صورتی که نه دانشگاه نه محیط کار ..هیج همدیگرو جا نمی بینیم که حتی رابطمون رو شناختی و سالم نگه داریم
    برای شناختن دیدن لازمه و دیدن تو 5 سال شیطنت همراه داره.
    ممنون از راهنماییتون یه سوال داشنم اگر ممکنه راهنمایی کنید. ایشون به خانوادشون گفتن با وجود مخالفت من و پدرشون هم اومدن راجع به من تحقیق و به خاطر اینکه نتونستن اطلاعات کافی در مورد من بدست بیارن و با توجه به این که خیلی هم خانواده ی مذهبی هستن ..نگران این شدن که منن پسرشون رو سر کار گداشتم :( و ادرس رو از طریق پسرشون که من دادم گرفتن و اومدن گفتن خانواده ها به هم نمی خورن :( و یابد این دو نفر رابطشون رو قطع کنن
    اما خودش با پدرش سر این کارشون که قرار بود انجام نشه تا ۴ سال دیگه (چون به من قول داد که انجام نشه تا ۴ سال دیگه ) قهر کرده و نتونسنه متقاعدشون کنه که راجع من اشتباه قضاوت شده:(
    تمام مدت دوستی منو مجبور می کرد به خانوادم بگم تما من قبول نمی کردم چون می تریسدم مخالفت کنن:(
    حالا هم که خانواده ها فهمیدن مخالفن میگن خانوا هامون به هم نمی خورن
    اما این اقا میگه من برای ازدواج اجازه ی پدرم رو نمی خوام..و نمی زارم اونا برای من تصمیم بگیرن مهم این که ما با هم تفاهم داریم
    سوال من این که چون خانواده مخالفه ازدواج ما باید جدا شیم؟:( و من نیاید دیگه به اینکه بدون اجاره ی پدرشون یه این ازدواج فکر کنم؟
    لیک چون باید این دم گذرد,
    پس اگر می گریم
    گریه ام بی ثمر است.
    و اگر می خندم
    خنده ام بیهوده است.

  15. کاربر روبرو از پست مفید d r e a m تشکرکرده است .

    d r e a m (شنبه 22 بهمن 90)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 مرداد 91 [ 21:51]
    تاریخ عضویت
    1390-9-19
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    1,056
    سطح
    17
    Points: 1,056, Level: 17
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    45

    تشکرشده 45 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از ادامه ی رابطه می ترسم

    در پاسخ به سوال شما به نظر من اجازه بدید بیان خاستگاری و اگه قراره مخالفتی صورت بگیره واقعا صورت بگیره نه اینکه پیشداوری کنید
    از طرف دیگه شما مطمئن هستید که این آقا رو که میگید غیرتی هستند برای ازدواج انتخاب کردین؟
    شما معیارهای ازدواج و همسر ایانداتونو بنویسید و با دوستتون مقایسه کنید ببینید چند درصد مطابقت داره
    پیروز باشید

  17. 5 کاربر از پست مفید shaqayeq تشکرکرده اند .

    shaqayeq (چهارشنبه 23 آذر 90)

  18. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    213
    Array

    RE: از ادامه ی رابطه می ترسم

    حتی اگه خونواده هاتونم هم سطح بودن هیچ تضمینی براتون وجود نداره تا 5-6سال دیگه همه چیز اونطور که میخواهید پیش بره.
    تو و اون پسر در سنی هستین که با گذشت زمان اخلاقها و معیاراتون ممکنه کاملا تغییر کنه و این ادمی که الان به دلتون نشسته بعدا براتون جذاب نباشه.به اینها مشکلاتی که ممکنه برای سربازی،کار و هزاران مورد دیگه پیش بیاد رو اضافه کن.
    اگه یه زمانی به این نتیجه برسید که باید cut کنین وابستگی که بینتون ایجاد شده باعث میشه هر دو از نظر روحی کاملا بهم بریزید
    حالا که دیگه خونواده هاتونم اختلاف دارن

  19. 6 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (چهارشنبه 05 بهمن 90)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.