سلام من يكسال و چند ماهه باپسري اشنا شدم پسر خوبيه اوايل كه قصدمون ازدواج نبود راحت باهم كنار ميومديم تا وقتي كه عاشقم شد و منم ازش بدم نميومدقرار شد شناختمون بيشتر بشه تا با خانواده من صحبت كنه ولي خانواده من مخالفت كردن چون اون اقا ديپلم بودو من دانشجوي مهندسي،از همون زمان دعواهاي ماهم شروع شد ولي من همه حرفا و توهيناشو تحمل كردم چون بهش علاقمند شده بودم تا اينكه سر يه دعوا من همه چيزو تموم كردم ولي با اصراري كه كردو قول داد درس بخونه برگشتم حالا كه باز همه چيز درس شده ميگه من درس نميخونم ميرم تو كار ازاد ولي در اونصورت من نميتونم واسه من مهم درس خوندنشه ولي اون اصلا توجه نميكنه با اينكه كنكور داده ميگه نميرم دانشگاه،كمكم كنيد من نميخوام از دستش بدم چه جوري راضيش كنم درس بخونه؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)