به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 46
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 مرداد 91 [ 21:51]
    تاریخ عضویت
    1390-9-19
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    1,056
    سطح
    17
    Points: 1,056, Level: 17
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    45

    تشکرشده 45 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شک در ادامه رابطه به خاطر بی اعتمادی و عدم مسئولیت پذیری

    دختری هستم 25 ساله
    زیبا و فریبنده
    دانشجوی دکترا
    شاغل در یک مرکز دولتی
    باهوش (در زمینه درس)
    بسیار احساساتی
    کمبود اعتماد به نفس
    از خانواده ای متوسط، پدرم مبتلا به بیماری عصبی، مادر بسیار مذهبی، و یک برادر
    سه سال پیش با پسری خوش قیافه و تحصیلکرده و بسیار خوش سرو زبان آشنا شدم، این آشنایی داشت به خواستگاری می انجامید پس از شش ماه اما چون من می ترسیدم از نظر مالی بسیار پایین تر از آنها باشیم نگذاشتم بیایند، به شدت به دوست پسرم وابسته بودم و هستم و آرزوی ازدواج با او را دارم و می خواهم با او به خارج از کشور بروم تا بدون به چشم آمدن تضاد طبقاتی ازدواج کنیم
    در آن مدت ما روابط جنسی در حد عشق بازی اولیه داشتیم
    سه ماه بعد او به صورت ناگهانی رابطه را قطع کرد و رفت در حالیکه من اسم او را در مقاله هایم زده بودم که با هم اپلای کنیم، بعد از 4 ماه برگشت و گفت پشیمان است و در اصطلاح مخ منو زد، پس از مدتی گفت که در این مدت در صدد ازدواج با یک دختر بسیار پولدار بوده که به هم خورد و دوباره برگشت سراغ من. از آن به بعد من به هم ریختم، دیگر به او اعتماد نداشتم، البته همه دخترهارا به چشم سکس یا ازدواج بررسی می کند، مثلا از دوستان من پیش من توصیف جنسی می کند.
    پس از گذشت یک سال من و او دیگر باکره نبودبم، اوایل بسیار مضطرب بودم اما کم کم عادی شد. بعد با هم هم خانه ای شدیم، مشکلاتی که من با او دارم:
    1- او شوخی های زننده ای می کند
    2- برایش روابط من و مردان دیگر اهمیت زیادی ندارد
    3- برنامه ای برای ازدواج ندارد
    4- می گوید اگر دختری پولدار ولی زیباتر و بهتر از من دید با او دوست می شود
    5- اخیرا یک شاگرد دختر هرزه پیدا کرده که از صبح تا شب به او اس ام اس مس دهد و شاگردش به راحتی صحبت از همبستری با او می کند (بیشتر می خواهد از او استفاده کند تا از ایران برود)
    6- دوست پسر من بسیار پولکی است و در ازای هرکاری که انجام می دهد پول مطالبه می کند و من مقدار قابل توجهی پول به او داده ام
    7- می گوید من اگر کسی را پیدا کردم تستش می کنم ولی اگر تو بهتر بودی برمیگردم
    8- نسبت به مساله بکارت من احساس مسئولیت کمی دارد
    من به خاطر این وضع هر روز گوشی و لپ تاپ او را چک می کنم و مانند بیماران روانی شده ام و به او شک دارم

    نکات مثبت دوست من:
    1- مهربان است
    2- باهوش است
    3- بسیار با عرضه است
    4- پنهان کاری نمیکند تقریبا
    5- مرا خیلی دوست دارد
    6- خانواده اش نظر مثبتی به من دارند
    7- با انصاف و عاقل و منطقی است
    اعتماد به نفس بسیار بالایی دارد

    در حال حاضر من در حال دیوانگی هستم چون فکر می کنم به من خیانت خواهد کرد، او هم به صورت تناوبی اعتماد مرا جلب کرده سپس از بین می برد
    به نظر شما چه کنم؟











  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: لطفا منو راهنمایی کنید

    سلام،

    به تالار همدردی خوش آمدید.

    ببینید، اتفاقی که برای شما افتاده به نظرم ناراحت کننده است.
    متاسفم که باید شما با توجه به نکات مثبتی که دارید، به اینجا برسید.

    من می توانم دو نفر رو مقصر بدانم.
    1- آقا پسر که بدون داشتن حس مسئولیت پذیری و به خاطر لذت و سرگرمی، رابطه ای رو با شما شروع می کند و به اینجا می رساند و حالا هم برایش مهم نیست.
    2- خود شما! اگر مسئله ای مثل بکارت برای شما مهم است، پس نباید به این راحتی از دستش می دادید.

    به نظرم به دو تا کار می توانیم بکنیم.
    یکی اینکه آقا پسر رو سرزنش کنیم و بگوییم که چرا با دختر مردم این کار رو کردی و حالا هم پی خوشگذرانی های بعدی ات هستی؟
    و یکی اینکه شما رو سرزنش کنیم و بگوییم که با وجود داشتن هوش بالا و مدارک تحصیلی بالا، چرا درگیر چنین رابطه ای شدید و چرا اینقدر در این رابطه ماندید و چرا کاری کردید که مایه پشیمانی شما بشود.

    نمی دانم که کدام یک از این دو حالت شما را آرام تر می کند.

    با این حال قصد سرزنش کردن رو ندارم...

    با این توصیف شما ایشون هدفش خوشگذرانی است. تا وقتی هم که در دسترسش باشید، خبری از ازدواج نخواهد بود.
    بهترین کار این است که ادامه رابطه رو مشروط به خواستگاری رسمی از طرف خانواده ایشون بکنید و دیگر تن به بازی هایش ندهید. رابطه رو قطع کنید. اگر خواستگاری شما آمد، خوب فکرهایتون رو بکنید که آیا او مرد زندگی شما هست یا نه. و اگر نیامد، خدا رو شکر کنید که از دست یک آدم خوشگذران رها شدید.

    موفق باشید.

  3. 11 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (دوشنبه 28 آذر 90)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 مرداد 91 [ 21:51]
    تاریخ عضویت
    1390-9-19
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    1,056
    سطح
    17
    Points: 1,056, Level: 17
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    45

    تشکرشده 45 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: لطفا منو راهنمایی کنید

    یک کم عذاب وجدان گرفتم
    به خدا اون آدم بدی نیست
    فقط خیلی رک می گه اون چیزایی که تو ذهنشه، پسراییو می شناسم که همه کار می کنن ولی با دروغ
    اما دوست من همه شرایط و احتمالاتو می گه هرچند که تلخه

    بله عنوان خوبیه
    ممنون

    من حرف شمارو قبول دارم
    اما چندتا نکته وجود داره
    من شدیدا به اون وابسته ام و عملا منطقی نیستم
    اعتماد به نفس پایینم باعث شده مساله اختلاف طبقاتی به من این تفکرو بده که اون نباید یباد خواستگاری من
    در حالی که خانوادش منو دوس دارن
    نمی شه گفت اون خوش گذرونه بلکه ایده آل گراست شدیدا
    اگه کسی همچین مشکلیو با من درمیون میزاشت همین راهکارو بهش می دادم ولی خودم نمیتونم انجامش بدم

  5. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شک در ادامه رابطه به خاطر بی اعتمادی و عدم مسئولیت پذیری

    خب ببینید خانم شقایق،

    یا شما هدفت این هست که یک دوست پسری داشته باشی، یک مدت با او باشی، حالا آخرش هم شاید ازدواج کنید، شاید ازدواج نکنید. و این احتمال رو هم می دهی که اگر مورد بهتری پیش آمد، او رو ول کنی و بروی سراغ مورد بهتر.

    یا اینکه شما از این آقا پسر خوشت آمده و به او وابسته شدی. امیدت ازدواج بوده. برای او از خودت مایه گذاشتی. چون مطمئن بودی یک روز ازدواج می کنید، تن به رابطه دادی...

    اگر حالت اول در رابطه با شما درست است، باید بگویم که خب، دیگر جای این ناراحتی ها رو ندارد! البته من به هیچ وجه با چنین رابطه ای موافق نیستم. ولی شما برای زندگی خودتون تصمیم گیرنده هستید.

    ولی فکر می کنم در مورد شما بیشتر حالت دوم صحیح است. یعنی از صحبت هایتون این مشخص بود.
    و برای همین هم چنین جوابی به شما دادم.

    قبول! او پسر صادقی هست (!) و صادقانه به شما گفته:
    - در صدد ازدواج با یک دختر بسیار پولدار بوده
    - همه دخترهارا به چشم سکس یا ازدواج بررسی می کند
    - از دوستان من پیش من توصیف جنسی می کند.
    - شوخی های زننده ای می کند
    - برایش روابط من و مردان دیگر اهمیت زیادی ندارد
    - برنامه ای برای ازدواج ندارد
    - می گوید اگر دختری پولدار ولی زیباتر و بهتر از من دید با او دوست می شود
    - می گوید من اگر کسی را پیدا کردم تستش می کنم ولی اگر تو بهتر بودی برمیگردم

    دختر خانم خوب!
    خداوند به شما یک چیزی هدیه داده، و اون هم اسمش عزت نفس است.
    چرا فراموشش کردی؟!
    چرا برای خودت احترام قائل نیستی؟!


    حتی رابطه ی دوست پسر دوست دختری هم اینطوری نیست! چه برسد به رابطه ای که مثلاً قرار است به ازدواج ختم بشود!
    دوست پسر دوست دخترها همه اش برای هم داستان عاشقانه تعریف می کنند که عزیزم من فقط تو رو دوست دارم، فقط تو رو می خواهم. ولی باز هم آخرش معلوم نیست رابطه شون چه می شود.
    در مورد شما که خود آقا پسر به همه زبانی می گوید نه قصد ازدواج دارد، نه به شما پایبند است.

    اولاً که او به هیچ وجه آمادگی ازدواج ندارد.
    دوماً او فردی خوشگذران است.
    سوماً شما انتخاب اول او نیستی. شما فقط یک راه حل هستی تا وقتی که نفر بعدی رو پیدا کند.
    البته ظاهراً با توجه به روحیات شما، او به خودش این اجازه رو هم می دهد که شما رو نگه دارد، و در کنارش با نفرهای بعدی هم کم کم رابطه برقرار کند.


    دوست من!
    وقتی برای خودت احترام قائل نیستی، دیگران چرا باید به شما احترام بگذارند؟!
    چرا اینقدر وابسته شده ای؟
    خودت رو فراموش نکن. خدا رو فراموش نکن!

    ببین آیا واقعاً چنین کسی می تواند مرد زندگی شما باشد؟!

    موفق باشی.

  6. 15 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (شنبه 19 آذر 90)

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: شک در ادامه رابطه به خاطر بی اعتمادی و عدم مسئولیت پذیری

    اگر ایشان از طبقه بالایی هست چرا پولکی هست و چرا از شما پول می گیرد؟
    شما زیبا، دکتر، موفق، گیرم که بکارت خود را از دست دادی ( که کار خطرناکی کردی و نباید میکردی )
    ولی با توجه به شرایط موجود حرف م یزنم
    یا شما اطلاعات ناقص به ما میدهید
    یا اطلاعات ناقص به ما میدهید!
    دوست پسرت پولدار است ولی از تو پول می گیرد
    دوست پسرت دوستت دارد ولی میگوید بهتر از تو را پیدا کرد میگذارد و می رود...
    دوست من شما مشکل بسیار جدی دارید، باید به یک روانکاو مراجعه کنید و بدانید ریشه های این عدم اعتماد به نفس از کجا هست؟ باید سریع حلش کنید. اصلا گیرم این فرد آمد خواستگاری شما اصلا این کیس ازدواج هست و اصلا قابل اعتماد هست؟ جل الخالق!

  8. 11 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    نیلا (دوشنبه 28 آذر 90)

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    152
    Array

    RE: شک در ادامه رابطه به خاطر بی اعتمادی و عدم مسئولیت پذیری

    سلام دوست عزیز، شقایق خانم
    به تالار خوش اومدی

    به عنوان یه دختر، خیلی ناراحتم از دستت!
    باور کن مثل یه خواهر نگرانتم شقایق عزیز!

    شقایق جان،
    ایرادهایی که به ایشون گرفتی، به نظرم به دلیل نوع رابطه ای که دارید، اصلاً بهش وارد نیست.
    ایشون همسر شما نیست که روی روابط شما با مردای دیگه حساس باشه!
    چیزی که فقط به خود شما مربوطه و براش اهمیتی قائل نشدی (موضوع بکارت)، میخوای برای ایشون اهمیت داشته باشه؟
    ایشون جایی تعهدی نداده که به شما پایبند باشه!

    6- دوست پسر من بسیار پولکی است و در ازای هرکاری که انجام می دهد پول مطالبه می کند و من مقدار قابل توجهی پول به او داده ام
    یکی از آقایون، که یادم نیست اسم کاربریش چی بود، چند وقت پیش نوشته بود که بدون هیچ تعهدی و بدون هیچ خرجی، میتونه از دخترای زیادی استفاده کنه و حتی میگفت اگه زرنگ باشی، میتونی پول هم ازشون بدست بیاری!
    من باور نمیکردم! اما الان میبینم نمونه ی عینیش مقابل چشممه!
    خواهر عزیزم، چرا اجازه میدی تا این حد با احساس و عقلت بازی کنه؟!

    5- شاگردش به راحتی صحبت از همبستری با او می کند
    عزیز دلم، شما چرا فرقی بین خودت و این شاگرد، حس میکنی؟!
    شما و این شاگرد، هر دو هیچ نسبتی با این آقا پسر ندارین!


    مرا خیلی دوست دارد
    کسی که رفتارش این جوریه، حتی معنی دوست داشتن رو نفهمیده! چه برسه به اینکه بتونه این حس رو به شما منتقل کنه!
    مگه ممکنه کسی رو دوس داشته باشی اما فکر بقیه توی ذهنت باشه و حتی بخوای اونا رو تست هم بکنی و اگه بهتر بودن... ! ! !


    شقایق جان، خیلی باید روی خودت کار کنی عزیزم! در اولین مرحله، باید به این رابطه ی ناسالم خاتمه بدی. یا سالمش کنی، یا کلاً قطعش کنی.

    شقایق گلم، مگه اختلاف طبقاتی چیه؟
    (اگه قبل از آشنایی اومده بودی و میگفتی اختلاف طبقاتی داریم، حتماً در موردش بحث میکردیم. اما الان فرق میکنه)
    به این فکر کن که از چیزی که اصلاً اهمیتی نداره، چه قولی ساختی و داری ازش دوری میکنی.
    اما به چیزای مهم تر و مهم تری، اصلاً توجه نکردی!
    اینا رو نمیگم که سرزنشت کنم! دارم میگم تا متوجه بشی مسیری که داری میری به جای خوبی ختم نمیشه. خواهش میکنم زودتر مسیرت رو عوض کن!

    یه چیزی یادم رفت. اینکه میگی:

    4- پنهان کاری نمیکند تقریبا
    و این رو جزء خوبیهای ایشون برشمردی، به نظرم اگه از روی این نکته:
    فقط خیلی رک می گه اون چیزایی که تو ذهنشه، پسراییو می شناسم که همه کار می کنن ولی با دروغ
    اما دوست من همه شرایط و احتمالاتو می گه هرچند که تلخه
    به این نتیجه رسیدی، این معنیش عدم پنهان کاری نیست!

    این یعنی اینکه ایشون امور غیر اخلاقی و عدم پایبندی براشون اصلاً ضد ارزش محسوب نمیشه! وگرنه کدوم آدمی دوس داره یه ضد ارزش رو بگه و همه جا جار بزنه؟!
    نه اونایی که پنهانی این کارا رو میکنن آدمای درستی هستن نه اونایی که پنهان نمیکنن و بازم از این کارا میکنن!

    این رفتارشو دلیل بر صداقت و پسر خوب بودن نذار لطفاً!!

  10. 13 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    دختر مهربون (شنبه 19 آذر 90)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 فروردین 92 [ 09:26]
    تاریخ عضویت
    1390-3-21
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    1,530
    سطح
    22
    Points: 1,530, Level: 22
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    133

    تشکرشده 135 در 55 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شک در ادامه رابطه به خاطر بی اعتمادی و عدم مسئولیت پذیری

    سلام شقایق جان
    دردی که این روزها روحت رو می آزاره و باعث شده دنبال درمان باشی درک می کنم وخوشحالم که این تالار رو برای همدردی انتخاب کردی مشاوران سایت ودوستان راهنمایی های خوبی می تونن بهت بکنن.

    دوست عزیز طریقه آشنایی ات با این آقا به چه طریقی بود؟
    وقتی که با این آقای هستی چه کاری می کنه که احساس رضایت ازاین رابطه داری؟
    گفتی که مادری مذهبی داری چطور با این آقا تونستی همخونه بشی؟ فکر نمی کنی پنهانکاری های خودت روحت رو آزرده وازاینکه این آقا به اصطلاح توی روابطش پنهانکاری نمی کنه تو رو شیفته خودش کرده؟
    غیر ازاین مورد چه صفاتی این آقا داره که تو رو بی نهایت شیفته خودش کرده؟
    رابطه ات با همجنس های خودت چطوره؟ می تونی ارتباط خوبی با بقیه آدمها برقرارکنی؟ خودت خوش سرو زبون هستی؟
    تا حالا حضوری پیش مشاور یا روان شناس هم رفتی؟
    اضطراب یا استرس هم داری؟

  12. کاربر روبرو از پست مفید پارميدا تشکرکرده است .

    پارميدا (شنبه 19 آذر 90)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 مرداد 91 [ 21:51]
    تاریخ عضویت
    1390-9-19
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    1,056
    سطح
    17
    Points: 1,056, Level: 17
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    45

    تشکرشده 45 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شک در ادامه رابطه به خاطر بی اعتمادی و عدم مسئولیت پذیری

    ممنون از همه دوستانی که پاسخ دادن
    دوست من خیلی آدم عجیبیه
    خانواده اش منو دیدن، و پسندیدن خودش هم با خانواده من آشنا شده
    اما به شدت ایده آل گرا هستش
    اون چیزایی که تو ذهنشه به من می گه، وقتی بهش می گم ناراحت می شم از حرفات می گه تو خیلی لوسی و من باید درستت کنم!
    اکثر دوستاش و همکلاسی هاش منو دیدن و می شناسن
    تا حالا چندبار سعی کردم رابطه رو تموم کنم ولی نتونستم
    اینم که ازم پول گرفته، یه جریان دیگه ایه
    اون باعث شد من که دختر ولخرج و بی حساب کتابی بودم پولامو پس انداز کنم و به خاطر پروژه درسی خودم که در حالت باید کلی پول براش می دادم، از یه ارگان دولتی با بستن قرارداد 50 میلیون تومن بگیرم، و برای سرمایه گذاری 10% این پولو به دوستم دادم
    اون از من پول نمی گیره در ازای کارا، از بقیه
    در مورد این شاگردش که اخیرا متوجه شدیم واقعا فاحشه هستن، هروقت بهش گیر می دم می گه تو به من توهین می کنی با این حرفا، من اگه بخوام به تو خیانت کنم طرف باید خیلی سرتر از تو باشه
    دوستان عزیز
    لطفا برچسب خوشگذرون به اون نزنید، من آدم خوشگذرون زیاد دادم
    از پشت کوهم نیومدم، آدمای زیادی به من پیشنهاد دادن، می تونم بگم یا به شدت خوش گذرون و معلوم الحال بودن یا هیچ تناسبی با من نداشتن
    من نمی خوام به خاطر ترس از خیانت با یه پسر که سطحش پایین تر از منه ازدواج کنم
    دوست من از ازدواج می ترسه، فکر می کنه اگه ازدواج کنه می افته تو یه زندان و موقعیت های پیشرفتش گرفته می شه
    مشکل بعدی من اینه که خیلی بی ثبات شدم، یه لحظه خیلی ناراحت و مشکوکم بهش، لحظه بعد به یاد خوبی هاش می افتم و منطقی که فکر می کنم می بینم اون چرا باید به من خیانت کنه وقتی سیر تا پیاز ماجرارو می گه...
    در کل الان دوتا موضوع هست:
    1- آیا می تونم امیدوار باشم که اون تغییر کنه ( یکی از جیزایی که منو نگه می داره اینه که من روش خیلی کار کردم و واقعا بهتر از قبل شده و نمی خوام نتیجه کارمو به یکی دیگه تقدیم کنم)
    2- خسته شدم از شنیدن این جمله که تو اعتماد به نفس نداری، من خیلی آدم موفقیم هم تو زمینه کاری هم درس (شاگرد اول کارشناسی ارشد با معدل 19.08- بیشترین تعداد مقاله در همکلاسی ها، شاغل و ...)، و تا حالا بیشتر از 10 تا از دوستام بهم گفتن دوست پسرت خیلی خوبه و ... چون اون ظاهر خوبی داره واقعا حتی مامانم بعد از دیدنش گفت این تورو از چشم ما می اندازه
    مشکل من اینه که موفقیت هام برام مهم نیستن و اصلا خوشالم نمی کنن، فکر می کنم وظیفم بوده نمی دونم شاید مازوخیسم دارم قدر زیبایی ظاهریمو نمی دونم، شاید تواضع بیش از حد باعث شده که ان جوری بشم
    وقتی بچه بودم پدر مادرا منو می زدن تو سر بچه هاشون، و من به خاطر اینکه بچه های دیگه ازم بدشون نیاد خیلی خاکی رفتار می کردم به مرور زمان فکر می کنم این مساله باعث شد من کلا خودمو نبینم دیگه و همیشه اولویت اولو به دیگران بدم
    اینارو گفتم چون فکر می کنم جزییاتیه که به حل مشکل کمک می کنه
    یه بار دیگه می گم دوست من مشکلش تو زبونه و می ترسه از مسئولیت هر وقت هم که بهش گیر می دم سر این مسایل احساس می کنم خودمو ضعیف جلوه دادم
    دلم نمی خواد بکارت دلیل ازدواجم باشه (به نظرم این ازدواج به طلاق منجر می شه-عاملی که باعث ازدواج می شه نباید بعد از ازدواج از بین بره بلکه باید تقویت بشه)، می خوام به خاطر شایستگی هایی که دارم منو انتخاب کنه

    احساس می کنم یه ذهنیت دوقطبی پیدا کردم یه قطبی که همه چیو منفی می بینه و به همه شک داره و می شه گفت از مردم می ترسه و یه قطب که شدیدا خوش بین و مثبت نگره
    در حال حاضر بین این دو قطب گیر کردم و دارم دیوونه می شم
    چه کار کنم؟


    نقل قول نوشته اصلی توسط پارميدا
    ممنون پارمیدا جان

    دوست عزیز طریقه آشنایی ات با این آقا به چه طریقی بود؟
    ما سه سال پیش در یک نمایشگاه دانشگاهی آشنا شدیم، ایشون دانشگاه تهران درس ارشد می خوند و من ترم هفت لیسانس بودم تو شریف

    وقتی که با این آقای هستی چه کاری می کنه که احساس رضایت ازاین رابطه داری؟
    اون خیلی جذاب و باحاله، همیشه خوشحال و شاده و در حال خندیدنه، وقتی باهاش هستم حس می کنم هویت بهتری دارم (نمی دونم چرا از یه منبع خارجی باید هویت بگیرم) روابط خصوصیمون هم نزدیک به ایده آل هستش هم برای من هم برای اون

    گفتی که مادری مذهبی داری چطور با این آقا تونستی همخونه بشی؟ فکر نمی کنی پنهانکاری های خودت روحت رو آزرده وازاینکه این آقا به اصطلاح توی روابطش پنهانکاری نمی کنه تو رو شیفته خودش کرده؟
    خانواده ام تهران نیستن، بله از اینکه مدام به خانواده ام دروغ می گم خیلی ناراحتم، دوست من خیلی خونسرده و اعتماد به نفس بالایی داره، اونم پیش خونوادش پنهان می کنه این قضیه رو، مطمئن نیستم که این ویژگیش منو شیفته اون کرده

    غیر ازاین مورد چه صفاتی این آقا داره که تو رو بی نهایت شیفته خودش کرده؟
    تو سوال اول گفتم + اینکه موقعیت سنجی و با عرضگی

    رابطه ات با همجنس های خودت چطوره؟ می تونی ارتباط خوبی با بقیه آدمها برقرارکنی؟ خودت خوش سرو زبون هستی؟
    بله، من شنونده خوبی هستم اکثر دوستای دخترم همیشه با من دردو دل می کنن و من تقریبا رازهای مهم زندگیشونو می دونم، معمولا تو روابطم با دخترا خیلی مهربون و قابل اعتمادم، با پسرا یکم خشن و اخلاق گرا ولی باز پسرا هم خیلی باهام صمیمی هستن و اولین کسی که برای راهنمایی راجع به دوس دختراشون انتخاب می کنن منم
    به اندازه دوستم خوش سروزبون نیستم و کلا آدم کم حرفی هستم ولی اینو تشخیص می دم که افراد از همصحبتی با من لذت می برن

    تا حالا حضوری پیش مشاور یا روان شناس هم رفتی؟
    یه بار تو 17 سالگی به خاطر اینکه تو درس خوندن برای کنکور تنبلی می کردم رفتم پیش یه روانپزشک و بهش گفتم می شه یه قرص بدین که دیگه تنبلی نکنم و اون کلی باهام حرف زد و نتیجه اش این شد که من رتبه خیلی خوبی تو کنکور آوردم

    اضطراب یا استرس هم داری؟
    من کلا تو زمینه های درسی اصلا استرس ندارم، ولی وقتی یه نفر ازم ناراحت بشه خودم تغییر غلظت آدرنالین رو تو خونم حس می کنم و معدم درد می گیره به خاطره عصب واگ، و در مورد این دوستم یه بار از شدت ناراحتی دچار اسپاسم قفسه سینه شدم
    یا اگه احساس کنم مامانم از دستم ناراحته حاضرم همه زندگیمو بدم که ناراحت نباشه
    البته ریشه این مساله رو می دونم وقتی بچه بودم مامانم برای تنبیهم تهدید می کرد برای همیشه از پیشم می ره به خاطر همین شخصیت وابسته ای پیدا کردم و همش می ترسم آدمایی که دوسشون دارم از پیشم برن

  14. کاربر روبرو از پست مفید shaqayeq تشکرکرده است .

    shaqayeq (شنبه 19 آذر 90)

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 فروردین 92 [ 09:26]
    تاریخ عضویت
    1390-3-21
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    1,530
    سطح
    22
    Points: 1,530, Level: 22
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    133

    تشکرشده 135 در 55 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شک در ادامه رابطه به خاطر بی اعتمادی و عدم مسئولیت پذیری

    آیا می تونم امیدوار باشم که اون تغییر کنه ( یکی از جیزایی که منو نگه می داره اینه که من روش خیلی کار کردم و واقعا بهتر از قبل شده و نمی خوام نتیجه کارمو به یکی دیگه تقدیم کنم)
    شقایق جان بیشتر داری برای این آدم مادری می کنی تا معشوقگی پس مطمئن نباش بهت خیانت نمی کنه. اون هردختری رو که ببینه می تونه نقش معشوقه رو براش داشته باشه یه ناخنک میزنه و وقتی دلشو زد کجا بهتر از آغوش خطابخش شقایق.
    از پست آخرت کاملاً معلومه که دختر باهوش وبا معلوماتی هستی ولی اینکه چرا بالغانه نصمیم نمی گیری و توی کودکیت موندی جای سواله! اگه نتونی توی این مورد بالغانه وقاطعانه تصمیم بگیری ضربه می خوری.
    کلاسهای تحلیل رفتار متقابل خیلی می تونه به تو کمک کنه.. اگر تهران هستی و دوست داشتی بگو تا شماره تماس کلاسها رو بهت بدم.
    نمی دونم کتاب" یارپنهان" نوشته یونگ رو خوندی با نه؟ پیشنهاد می کنم برای شروع این کتاب رو بگیری وبخونی. اگه خوشت اومد بگو تا کتابهای دیگری دراین زمینه برات معرفی کنم.
    اگه بتونی هرچه زودتر خودشناسی رو شروع کنی زودتر می تونی از این برزخی که برای خودت درست کردی بیرون بیایی.

  16. 4 کاربر از پست مفید پارميدا تشکرکرده اند .

    پارميدا (شنبه 19 آذر 90)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 مرداد 91 [ 21:51]
    تاریخ عضویت
    1390-9-19
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    1,056
    سطح
    17
    Points: 1,056, Level: 17
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    45

    تشکرشده 45 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شک در ادامه رابطه به خاطر بی اعتمادی و عدم مسئولیت پذیری

    نقل قول نوشته اصلی توسط پارميدا
    آیا می تونم امیدوار باشم که اون تغییر کنه ( یکی از جیزایی که منو نگه می داره اینه که من روش خیلی کار کردم و واقعا بهتر از قبل شده و نمی خوام نتیجه کارمو به یکی دیگه تقدیم کنم)
    شقایق جان بیشتر داری برای این آدم مادری می کنی تا معشوقگی پس مطمئن نباش بهت خیانت نمی کنه. اون هردختری رو که ببینه می تونه نقش معشوقه رو براش داشته باشه یه ناخنک میزنه و وقتی دلشو زد کجا بهتر از آغوش خطابخش شقایق.
    چه کار کنم که رابطه از حالت مادرانه در بیاد؟
    اونم خیلی به من وابسته است اما دقیقا چون مطمئنه من نه هیچ وقت خیانت می کنم نه تنهاش می زارم این جوری رفتار می کنه
    بارها و بارها این جمله رو گفته: ما نمی تونیم کات کنیم
    اشتباه بزرگ من تو این رابطه محبت بی قید و شرط بود، الان راه حلم چیه؟
    چه قد الان احساس خوبی دارم
    دیشب فکر می کردم بدبخت ترین آدم دنیام
    اما الان احساس بهتری دارم
    می بینید که اصلا پایدار نیستم
    چی کار بباید بکنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط پارميدا

    از پست آخرت کاملاً معلومه که دختر باهوش وبا معلوماتی هستی ولی اینکه چرا بالغانه نصمیم نمی گیری و توی کودکیت موندی جای سواله! اگه نتونی توی این مورد بالغانه وقاطعانه تصمیم بگیری ضربه می خوری.
    کلاسهای تحلیل رفتار متقابل خیلی می تونه به تو کمک کنه.. اگر تهران هستی و دوست داشتی بگو تا شماره تماس کلاسها رو بهت بدم.
    نمی دونم کتاب" یارپنهان" نوشته یونگ رو خوندی با نه؟ پیشنهاد می کنم برای شروع این کتاب رو بگیری وبخونی. اگه خوشت اومد بگو تا کتابهای دیگری دراین زمینه برات معرفی کنم.
    اگه بتونی هرچه زودتر خودشناسی رو شروع کنی زودتر می تونی از این برزخی که برای خودت درست کردی بیرون بیایی.
    من مطالعات روان شناسی زیادی داشتم
    نمی دونم چرا انقد احساساتی و بدون فکر رفتار می کنم
    نمی تونم راهکارای کتابایی که خوندمو عملی کنم


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عدم حمایت همسرم و از بین رفتن اعتماد به نفس من
    توسط tommy در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: جمعه 13 مرداد 96, 23:17
  2. فشار کاری در محل کار و عدم حمایت از سوی مدیر-اعتماد بنفسم داره کم می شه.
    توسط tanhaye93 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 03 آذر 94, 15:55
  3. میشه به سایت های همسر یابی اعتماد کرد؟؟؟؟؟؟
    توسط تنهاترین همدم در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 08 اسفند 93, 14:33
  4. بی اعتمادی به شوهر و عصبانیت
    توسط dokhtareaftab در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 آذر 93, 16:11
  5. اعتماد به نفس كلید موفقیت
    توسط hossein.tajalla در انجمن اعتماد به نفس
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 14 آبان 87, 03:14

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.