به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 13 بهمن 91 [ 23:57]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    582
    امتیاز
    6,583
    سطح
    53
    Points: 6,583, Level: 53
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    564

    تشکرشده 574 در 212 پست

    Rep Power
    75
    Array

    چرا پاييزها اينقدر دلگيرم

    سلام دوستاي خوبم!
    نم دونم چقدر از شما ها منو به ياد مياريد يا مي شناسيد و باگلايه هاي قبلي من آشنائيد!
    من نيلوفر 29 ساله مجرد ليسانس حسابداري و...اينبار مي خوام از يه دردي تو خودم بگم!
    پارسال همين وقتها بود كه به شدت به هم ريخته و افسرده بودم .مشاور قرص اعصاب و ...
    خسته شدم. به كار و يادگيري و در كنارش كاراي تفريحي پناه بردم و خدا هم خيلي كمكم كرد و راههاي جالبي جلوي پام گذاشت.بعد از مشكلاتي كه برام پيش اومده بود و يه شكست عشقي چند ساله من كه خيلي وابستگي عاطفي شديدي به برادرم داشتم و با پناه بردن به آرامش دروني اون از دست امواج منفي مادر و خانواده ام و....فرار ميكردم به يكباره افتاده بودم تو دام عنكبوت/ به قول مشاورم دچار روزمرگي شده بودم .ـآخه براي برادرم يه دوره آموزشي تو تهران پيش اومده بود حالا هم 6-7 ماهه كه اون ور آبهاي ايران داره كار ميكنه و به كل يكساله از خونه دوره!واين دوريش همه رو آزار ميده و بيشتر از بقيه منو كه با اوناي ديگه همخوني هم نداشتم!واين شد كه تنها شدم ولي روزمرگي چرا؟!
    من كه براي زندگيم هميشه يه برنامه ريزي داشتم!پس بايد دوباره خودمو احيا ميكردم!
    كابوسهاي فكري و واقعي وحشتناكي داشتم(يه موردشو تو :گنه كردم گناهي پر ز لذت نوشته بودم----نتيجه اش اين شد كه فهميدم اون يارو به گفته خود البته! زن داشته !ودر حال جدائي بودن و از تنهائي به اين كارا رو آورده و به عينه ديدم كه منو بقيه هيچ فرقي براش نداشتيم/براش خيلي وقته كه رد تماس گذاشتم و براي اينكه مجبور نباشم اس ام اساشو هم تحمل كنم مجبور شدم بگم اين خط واگذار شده)
    از اون به بعد با آدمهاي ديگه اي آشنا شدم واز اونجا كه تجربه خواستگاري خانوادگي نداشتم بيشتر متوجه شدم چقدر شناختم از آدمها سطحي و رفتارام نا پخته است!
    يه بار كه از يه مسئله كاري كه خيلي ذهنمو در گير كرده بود خسته شده بودم و از همه جا نا اميد سر يه كار تفريحي با يه حسي به اسم دوست داشتم مواجه شدم (اينبار نه ديگه جوش وخروشي براي تغيير اجباريه يه زندگي بد بود ونه ...من حتي به خودم اولين روزها اين حق رو نمي دادم كه به اين موضوع دوباره فكر كنم ولي ايجاد شده بود و منم مي خواستم اون آرامشي رو كه بعد از مدتها ايجاد شده يه طوري حساب شده بدست بيارم)
    اون واقعادوست داشتن و آرامش بود(نه اينكه حالا نيست ولي يه مدته كه ديگه ارتباطي نه از نظر كاري نه گذري نداريم به اون صورت)ومن تازه معني يه دوست داشتن واقعي و آرامش رو داشتم ميفهميدم!
    روزاي بهار و تابستونو بيشترشو در حال كار يا كارورزي يا كارائي كه به خاطرش يك يا چند روز مجبور باشم از خونه دور باشم گذروندم (يعني از اين خونه تار عنكبوت گرفته دور بودم)تا همين 2 هفته پيش!براي كنكور ارشد امسال تو يكي از موسسات اسم نوشته ام و براي همين سعي كرم و خدا هم كمكم كرد كه وقتامو يه طوري تنظيم كنم كه 3 ماهي رو بشنيم تو خونه و درس بخونم ولي ...
    دوباره افسردگي اضطراب شباهاي ناآرام /و از رفتاراي طبيعي و گرم تابستوني ام خبري نيست شوخ طبعي راحتي افكار خلاق و فعال همه نم كشيده و باز در و ديوار و پشت ميز نشستم برام شده يه بايد اجباري در حاليه خودم انتخاب كردم كه اين چند ماه برنامه ام اين بشه و با توجه به سردي هوا و... اين يه جور لطف خدا به من به حساب مياد ولي بازم تواين خونه و جمع خانواده اي كه احساس ميكنم هيچ علاقه اي بهم ندارن احساس خوشي و راحتي نميكنم و بازم افسردگي پاييز و زمستانيكه در راهه برام يه كابوسه!
    برادرم احتمالا يه ماهه ديگه برميگرده ومن نمي خوام همه اون انرژي رو كه تابستون بدست آورده بودم تا اون موقع تحليل بره و اينوو هم بگم كه دوباره به شدت حساس هم شدم و هر رفتاري منو مي رنجونه/در ضمن هنوز هم با همون مشاورم در ارتباطم ولي اونم از عدم تمايل و همكاري خانواده خودخواه من براي عدم پيشرفت درمان من گلايه داره!
    براتون آرزوي شادي و موفقيت دارم شما هم براي من همين آرزو رو داشته باشيد شايد از دعاي خير شما
    شرمنده از طولاني شدن مطلب !در ضمن من هنوز نمي دونم چطوري لطف خدا و بعد مدير تالار شامل حالم شده و اكانت دارم!

  2. 2 کاربر از پست مفید niloofar 25 تشکرکرده اند .

    niloofar 25 (چهارشنبه 09 آذر 90)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:58]
    تاریخ عضویت
    1388-5-24
    نوشته ها
    1,224
    امتیاز
    2,219
    سطح
    28
    Points: 2,219, Level: 28
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    7,577

    تشکرشده 8,600 در 1,498 پست

    Rep Power
    139
    Array

    RE: ]چرا پاييزها اينقدر دلگيرم

    بدلیل مزاج فصل پاییز

  4. 3 کاربر از پست مفید بی دل تشکرکرده اند .

    بی دل (چهارشنبه 09 آذر 90)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 فروردین 93 [ 16:08]
    تاریخ عضویت
    1390-6-01
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,322
    سطح
    29
    Points: 2,322, Level: 29
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 658 در 179 پست

    Rep Power
    32
    Array

    RE: ]چرا پاييزها اينقدر دلگيرم

    برعکس من هم عاشق پاییزم ، و هم متولد پاییز.
    پاییز منو یاد خاطرات کودکی میندازه!
    پاییز دقیقا عین یه بچه ی شیطون و بازیگوشه ... پر از شیطنت و پاکی و شور بچگیه!
    درختارو میگیره (باد) تکون میده ...
    شیر آبو باز میکنه (بارون) آدمارو خیس میکنه ...
    طبع شاعرانه آدمارو تحریک میکنه ...
    درختارو بی دقت رنگ میزنه، رنگای گرم و تند (مثل نقاشیهای بچگی) ...
    .
    .
    .
    .
    .
    گذشته رو به گذشته بسپار بشین درستو بخون بهونه نیار


  6. 5 کاربر از پست مفید pk1365 تشکرکرده اند .

    pk1365 (چهارشنبه 09 آذر 90)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 تیر 93 [ 15:40]
    تاریخ عضویت
    1389-12-03
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    4,461
    سطح
    42
    Points: 4,461, Level: 42
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,177

    تشکرشده 2,204 در 465 پست

    Rep Power
    59
    Array

    RE: ]چرا پاييزها اينقدر دلگيرم

    سلام دوست خوبم.
    به نظر میاد، مواردی که عنوان کردین، تاثیر پاییز بر شما نیست، بلکه بروز احساسات درونی شما به واسطه ی پاییزه.
    خیلی مواقع اندیشه ی ما نسبت به طبیعت بیانگر احساسات درونی خودمونه. واسه همین از نظر روانشناسی طبیعت رو با درون ارتباط میدن. مثلا فصل ابری در تصویر ذهن، نشانه ی وابستگیه، یا باران نشانه ی اشک های سرکوب شده و احساسات ابراز نشده است. حالا وقتی پاییز میشه، این احساسات برای شما شهودی میشه و احساس شما، به وسیله ی طبیعت مجال تخلیه شدن پیدا میکنه. که البته همانطور که خودتون عنوان کردید، کاملا مشهوده که شما یه شخصیت وابسته ی احساسی دارید (ابر) ، و همچنین یه حسی از گریه و دلتنگی. (باران) و احساس پژمردگی و افسردگی. (برگ ریزان)
    جالبه که وقتی در مورد تابستان صحبت کردید، در مورد شادابی و احساس خوب گفتید، این در حالیه که خورشید نماد امنیته مثل امنیتی که برادرتون واستون ایجاد کرده!

    توصیه من به شما اینه که مانع از احساستون نشین و اجازه بدین احساساتتون به طور کامل تخلیه شن. وقتی احساساتتون تخلیه شدن، یه برنامه ی مناسب جهت ارتقاء منطقتون و قرار گرفتن در مسیر عقلانی، پایه ریزی و عمل کنید.

  8. 3 کاربر از پست مفید shabe barooni تشکرکرده اند .

    shabe barooni (پنجشنبه 10 آذر 90)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 01 بهمن 90 [ 20:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-31
    نوشته ها
    261
    امتیاز
    1,614
    سطح
    23
    Points: 1,614, Level: 23
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    694

    تشکرشده 707 در 218 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ]چرا پاييزها اينقدر دلگيرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط pk1365
    برعکس من هم عاشق پاییزم ، و هم متولد پاییز.
    پاییز منو یاد خاطرات کودکی میندازه!
    پاییز دقیقا عین یه بچه ی شیطون و بازیگوشه ... پر از شیطنت و پاکی و شور بچگیه!
    درختارو میگیره (باد) تکون میده ...
    شیر آبو باز میکنه (بارون) آدمارو خیس میکنه ...
    طبع شاعرانه آدمارو تحریک میکنه ...
    درختارو بی دقت رنگ میزنه، رنگای گرم و تند (مثل نقاشیهای بچگی) ...
    .
    .
    .
    .
    .
    گذشته رو به گذشته بسپار بشین درستو بخون بهونه نیار

    البته هر فصلي زيبايي خودشو داره دوست من اما اول بگو پاييز در شهرت چه رنگيه؟
    پاييز شهر من بسيار بسيار بسيار زيباست!
    شعر هاي زيادي رو در پاييز نوشتم به خاطر همين زيبايي بي پايان
    چقدر از نارنجي هاي زياي رفصل پاييز بگم
    از سرخ ها و زرد ها.. از هزارتا بادبادك رنگارنگ برگ كه تو وزش باد پايزز رقصان رقصان همه طرف ميرن
    چي بگم از بارون بي وقفه و سرشار پاييز ( هي بي چتر ميرم بيرون هي داد پدرم در مياد:دختر مگه تو چتر نداري؟!من هم بخندم بگم: باباجان!" زير باران بايد رفت!")
    اما اينا درباره شهره.. زيبايي كوهستان و جنگل ها تو پايزز هزار برابره..
    اونجا ديگه برگهايي رو مي توني پيدا كني كه برنگ ياقوت ان.. برگهايي كه بنفش كه طلايي ان و البته.. ازگيل خوشمزه و دانه هاي سرخ گوشواره مانند يه ميوه جنگلي كه بهش ميگيم كامپوره.و.
    بگذريم مي دوني چرا اينا رو نوشتم. چون همونجو.ري كه باقي دوستان گفتن هر فصل در چشم نه اون رنگي كه نشون ميده بلكه بيشتر به اون رنگهايي كه ميبينميش عزيزم!اين يه مورده.
    در پاييز و زمستان ميزان محرك هاي نوري كه به بخشي از مغز ميرسه هم كمتره. لازم نيست كه بگم نور مستقيم و افزايش و كاهش اون چه تاثيري روي سطح احساس شادابي و كاهش افسردگي داره.در بسياري از كشور ها در ساختمون هايي كه برخي اطاقها پنجره رو به نور خورشيد ندارن از آينهايي استفاده ميكنن كه اين نورو افزايش بده. چون كاهش اون آدما رو كم حوصله و افسرده ميكنه.اما چه كنيم تا نيوفر ما با پاييز آشتي كنه
    در اطاقت از رنگهاي شاد استفاده كن(من يه بار شصت و پنج تا برگ خشك پاييزي چنار رو رو با گواش رنگ آميزي كردم.. روشون طرح كشيدم چسبوندم رو يه كاغذ بلند و عريض و چسبوندم به در سراسري كمدم..بذار تاثيرشو فقط در يه مورد بگم پسر كوچولوي سه ساله اي از بستگانمون تا اومد تو با دستش رو ميزضرب گرفت و گفت : واي خالجون! رنگا دارن رقص ميكنن!!!!)
    از نور كافي تركيبي استفاده كن( تركيب زرد و سفيد لامپ كم مصرف
    روزا از نور آفتاب استفاده كن
    فعلا شنيدن موسيقي هاي غمگين و به قول جوونا انواع ديس لايك ممنوع!
    ورزش كن( روزي نيم ساعت پياده روي )
    بنويس يا نقاشي كن يا كاردستي.. احساسات بد رو خالي كن
    از رنگ هاي شادتو لباسات استفاده كن.. تو خونه كه ميتوني..( من خودم هميشه تو محرم دلم ميگيره. اين اندوه يه بار فرهنگي و اجتماعي داره و ربطي به خلق شاد و پر حركتم نداره.. اينو به عنوان يه هنجار با خودم دارمش)
    من تو كپه هاي برگ بچگي ها با داداشم شيرجه مي رفتيم.. الان روشون راه ميرم تا از خش خش خوشايند زيبا شون لذت ببرم
    عكس مناظر زيبا رو تماشا كن
    عكس خنده آدمها رو تماشا كن
    جملات داراي بار مثبت رو بخون. كتاباي كوچولويي هست مثل 365 روز 365 جمله كه خوندنشون تو تاكسي هم مقدوره و وقتي نميگيرن ولي جملات نيرومند توشون زياده مثل اين:
    درختم را ميكارم.. حتي اگر فرداطوفاني تمام جهان را برهم زند..!

  10. 2 کاربر از پست مفید ملاحت1 تشکرکرده اند .

    ملاحت1 (جمعه 11 آذر 90)

  11. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 13 بهمن 91 [ 23:57]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    582
    امتیاز
    6,583
    سطح
    53
    Points: 6,583, Level: 53
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    564

    تشکرشده 574 در 212 پست

    Rep Power
    75
    Array

    RE: ]چرا پاييزها اينقدر دلگيرم

    سلام دوستاي خوبم!
    اميدوارم حال همگيتون خوب باشه!وممنون از جواباي خوبتون!
    اين افسردگيه كه دست از سر من برنميداره وگرنه من كه مرض ندارم برم دنبالش!واقعا گاهي وقتها طوري شكننده ميشم كه وقتي تو جمعي هم قرار بگيرم كه كمي كمتر از اونچه انتظار دارم تحويلم بگيرن دچار فقر كلماتي براي برگردوندن رابطه ميشم!انگار كلماتم بريده بريده و شكسته ميشن!
    بچه ها غير از اكانتم كه حتي مدير همدردي هم گفته نميدونه چطور به من هديه شدهيه معجزه ديگه هم اتفاق افتاد !به لطف دعاي خير شما و دعواي بعضيا كه گفتن بچه بشين درستو بخون!منم دير ولي يه كمي خودمو براي كنكور آزمايشي آماده كردم و با اينكه پنج شنبه طوفان و بارون بدي اينجا بود(راستي تا يادم نرفته بگم اينجا شماله و تا دلتون بخواد بارونه و اگه به لطف شهرداري برگي رو زمين باقي بمونه و خيابوناي هميشه آب گرفته امون بذارن منم بدم نمياد صداي برگارو دربيارم ولي اين حسي كه گفتم يه حس درونيه و ربطي به قشنگياي پاييز نداره !
    شايد مربوط به كسي باشه كه ديگه نميخوام اين تاپيكو بااسمش خراب كنم و يه كميشم مربوط به خاطرات 6سال پيش وسالهاي پيش از اونه)اين داخل پرانتز چقدر طولاني شد!
    داشتم ميگفتم باد و بارون داشت پشيمونم ميكرد كه نرم و در برم از جلسه امتحان كه فردائيش هواي عالي و آفتابي شد كه نه تنها حسابي رو ورقه ام كار كردم برگشتمو رو هم پياده اومدم تا يه مسيري رو:يه كم فلش بك بزن به بهار و تابستون امسال كه با اون آقاي آرام بخش و معني دوست داشتن تو فعاليتهاي...(يه جور اداره جهانيه !)
    آشنا شدم وازاونجائي كه اگه حالم خوش باشه از هر بچه شيطوني بدترم و اين حس خوب هم روش بي تاثير نبود رابطه نسبتا قوي پيدا كرديم تا تو فعاليتهاي تابستونم كه اين آقا اونجا سمت ليدر گروه و راننده رو داره بيشتر با كاراش آشنا شدم وفهميدم تو مسيري كه من تو يه دفتر حسابرسي كارورزي ميرفتم يه مغازه اي داره كه با برادرش اونجا رو اداره ميكنه(مغازه كه ميگم منظورم بقالي نيست!:)و بنده خدا تابسونا با اينكه تقريبا تا ساعت 9 شب درگير كار ادره بود بازم ميرفت و با برادرش به كارا رسيدگي ميكرد. اين شد كه روزائي كه منم ميرفتم كارورزي گاهي كه از جلو ي مغازه اش رد ميشدم ميديدمشو و سلام وعليكي ...تا اينكه كاراي تابستوني تموم شد و اين ديدناي اتفاقي هم به دليل تغيير كار من كم وكمتر شد(يه مدتيه كه كارورزي نميرم تا ان شاالله اوايل اسفند)از اين نديدنا و كمتر ديدنا دلتنگ بودم و از طرفي گاهي هم كه از اونجا رد ميشدم روم نميشد برم و يه سلام و احوالپرسي !بخصوص كه برادرش هم بود منم ماخوذ به حيا :ميگفتم الان اون بنده خدا چي فكر ميكنه!
    تا اينكه جمعه صبح مغازه ايشون كه در مسير من بود هم باز بود و خودش و برادرش و يه نفر ديگه جلوي مغازه بودن!
    من كه قبلا به اتفاق دوستم براي كار دوستم يكي دوباري مغازه اشون رفته بوديم فكر نمي كردم برادرش هم به خاطر آشنائي من با اون يا ... با من سلام و عليكي داشته باشه ولي هم خودش هم برادرش با من سلام عليك كردن!(شايد براي شما اين حالت معني خاصي نداشته باشه ولي من يه بار دقيقا به دليل وجود برادرش و همين فكر كه ممكنه اين حركت مناسب نباشه از خير دادن حتي ته كيسه عيد غدير به اون آقا گذشتم و ديدن رفتار احترام آميز برادر بزرگتر ايشون كه انگاراون روز يه تشابهي هم با برادرسفر رفته من پيدا كرده بود براي من يه نشونه خوب بود!)منم خوشي اون روزم تكميل شد و تكميلتر وقتي كه ديدم انگار اونروز خدا طلبيده يه نماز جمعه هم بريم اونم تو جمعه دهه اول محرم!كلا روز خوبي بود!اما...
    بقيه بازم به همون دليل و آفت اصليه افسردگيم مربوطه كه بماند!
    دوستا خوبم از تشخيصاي جالبتون و لينكاي خوبي كه معرفي كردين ممنونم!و همچنين انرژيهاي مثبتو خوبتون كه موجب اين اتفاقاي خوب شد. همشونو خوندم و معتقدم پاييز و بهار تو دل آدماست :گاهي كه ميخواهم به كسي كمك كنم يا دلداري بدم اصلا برام فرق نمي كنه پاييز باشه يا بهار همه انرژيمو ميذارم ولي از اونجا كه كوزه گر هميشه كوزه شكسته است...در ضمن من ورزشكار تنبلي هستم يعني تا نرم باشگاه و وسايل بدنسازي ام دم دستم نباشه كار نميكنم!يعني من بدنسازي كار ميكنم اونم با دستگاه و روزائي كه باشگاه نميرم اگه بشه پياده روي!
    بازم ممنون و موفق باشد!
    التماس دعا !

  12. کاربر روبرو از پست مفید niloofar 25 تشکرکرده است .

    niloofar 25 (شنبه 19 آذر 90)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 دی 91 [ 16:37]
    تاریخ عضویت
    1390-3-26
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    1,359
    سطح
    20
    Points: 1,359, Level: 20
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    46

    تشکرشده 47 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چرا پاييزها اينقدر دلگيرم

    منم توی این فصل دچار افسردگی می شم تازه تمایل به خودکشی هم دارم توی پاییز

  14. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 13 بهمن 91 [ 23:57]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    582
    امتیاز
    6,583
    سطح
    53
    Points: 6,583, Level: 53
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    564

    تشکرشده 574 در 212 پست

    Rep Power
    75
    Array

    RE: چرا پاييزها اينقدر دلگيرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط nazanin1366
    منم توی این فصل دچار افسردگی می شم تازه تمایل به خودکشی هم دارم توی پاییز
    سلام دوست عزيز!
    تمايل به خودكشي رو ميشه در زمره افسردگي خيلي شديد به حساب آورد!
    شما با توضيح مشكل خودتون تو يه تاپيك مجزا و مراجعه به روانپزشك يا روانشناس باليني نتيجه بهتري ميتونيد بگيريد!
    موفق باشيد!

  15. کاربر روبرو از پست مفید niloofar 25 تشکرکرده است .

    niloofar 25 (شنبه 19 آذر 90)

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 01 بهمن 90 [ 20:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-31
    نوشته ها
    261
    امتیاز
    1,614
    سطح
    23
    Points: 1,614, Level: 23
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    694

    تشکرشده 707 در 218 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ]چرا پاييزها اينقدر دلگيرم

    [quote=niloofar 25]
    سلام دوستاي خوبم!
    اميدوارم حال همگيتون خوب باشه!وممنون از جواباي خوبتون!
    اين افسردگيه كه دست از سر من برنميداره وگرنه من كه مرض ندارم برم دنبالش!واقعا گاهي وقتها طوري شكننده ميشم كه وقتي تو جمعي هم قرار بگيرم كه كمي كمتر از اونچه انتظار دارم تحويلم بگيرن دچار فقر كلماتي براي برگردوندن رابطه ميشم!انگار كلماتم بريده بريده و شكسته ميشن!
    بچه ها غير از اكانتم كه حتي مدير همدردي هم گفته نميدونه چطور به من هديه شدهيه معجزه ديگه هم اتفاق افتاد !به لطف دعاي خير شما و دعواي بعضيا كه گفتن بچه بشين درستو بخون!منم دير ولي يه كمي خودمو براي كنكور آزمايشي آماده كردم و با اينكه پنج شنبه طوفان و بارون بدي اينجا بود(راستي تا يادم نرفته بگم اينجا شماله و تا دلتون بخواد بارونه و اگه به لطف شهرداري برگي رو زمين باقي بمونه و خيابوناي هميشه آب گرفته امون بذارن منم بدم نمياد صداي برگارو دربيارم ولي اين حسي كه گفتم يه حس درونيه و ربطي به قشنگياي پاييز نداره !

    اي شمالي! اي هم ولايتي! اي اي از خودت اميد در وكن..اي اي...!
    اي دختر نازنيني كه پنجره تو رو به پاييز باز كردي.. قلبت رنگارنگ و دلت شاد..زمان بده ..زمان دشمن ما نيست ..دوستي يه كه بايد باهاش متحد شيم و ازش كمك بگيريم.. اي قربانت!

  17. کاربر روبرو از پست مفید ملاحت1 تشکرکرده است .

    ملاحت1 (شنبه 19 آذر 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.