سلام دوستان
به طور اتفاقی با سایت شما آشنا شدم
اگر بخواهم از خود بگویم
با دختری همسن خود توسط دوست ایشون که دختر بود آشنا شدم
من 26 سالمه . بعد از جلسه دوم آشنایی تصمیمی عجولانه گرفتم و از دختر خواستم برم خواستگاریش. البته رابطه اولیم نبود . اما حس کردم دختر خوبیه از نظر اخلاق و مادرم فرستادم جلو
بعد از آن چند باری با هم رفتیم بیرون ولی متوجه شدم که ایشون قبلا ارتباط چتی با پسری در شهر دیگر داشته و خیلی ناراحت شدم
تازه ایشون علارغم این که خانواده مذهبی و سنتی دارند ، تنها در گروههای کوهنوردی شرکت میکردند که روابط نصفه نیمه با یک پسری داشتن که من در فیس بوک متوجه شدم
آنجا خواستم باهاشون قطع رابطه کنم اما خودش گفت من دنبال دوست در این گروه ها نبودم
با توجه به ویژگی اخلاقیش که دختر آرومی هست پذیرفتم و اون روابطش که حتی سلام علیک با اعضای گروه ها بود را خواستم قطع کنن
بعد از آن اختلاف سلیقه در خریدها با ایشون داشتم که منطق همو نتونستیم درک کنیم
کلا چند بار خواستم تمام کنیم اما نمیدانم چرا نمیشه
حس عذاب وجدان دارم چرا تا حالا معطل کردم اونو
اما از طرفی می دانم دختر بدی نیست و میشه باهاش زندگی کرد
نمیدانید انگار عذابی الهی مرا گرفته که چکار باید کرد
علاقه مندی ها (Bookmarks)