سلام
ممنون از زحمات شما و همکارانتون .
من دو سالو شش ماه هست که با دختری ارتباط دارم و امسال نیت کردیم که رابطه مان را به خانواده هایمان بگوییم و مقدمات خواستگاری را فراهم کنیم ولی هردو خانواده مخالفت کردن و پدر دختر در تماس تلفنی خیلی محترمانه از من خواست که رابطه را تمام کنم و تحدید هم کرد.
ولی من از او اجازه قرار ملاقات در دفتر کارشان را خواستم و قبول هم کردند ولی هنوز اقدام نکردم.(این ماجرا مربوط به اواسط روزه ای می باشد)
موقعیت من:
بیست و یک ساله.متولد مرداد.ساکن اراک. دانشجو .برقکار ساختمان به صورت پاره وقت درآمد فعلی در اراک دویست و بیست هزار تومان ودر تهران چهار صدو پنجاه هزار تومان. متدین . خانواده متدین در سطح معمولی . وضعیت مالی پدرم خوب هست به قول دوستان مایه داریم.شغل پدر آزاد. شغل مادر خانه دار. چهار فرزندیم. بچه آخر. درآمدی که نوشتم برای کار پاره وقت به صورت ماهیانه به ازای کار در اراک یا تهران به من می دهند و تمام وقت بیشتر است.دیگه نمیدونم چی بگم
موقعیت دختر:
هجده ساله.متولد خرداد. ساکن تهران . امسال کنکور قبول شد.متدین و محجبه.خانواده روحانی.وضعیت مالی خوب.پنج فرزند. فرزند آخر.میگرن دارد.شغل پدر دولتی. شغل مادر خانه دار.
دلایل مخالفت خانواده من:
دور بودن. غریبه بودن خانواده دختر. کم سن بودن من. نداشتن کارت پایان خدمت و کار دائم.
دلایل مخالفت خانواده دختر:
اختلاف سطح دینی فرهنگی . از راه درست وارد نشدن من و زیر پا گذاشتن بایدها.دور بودن.
توافقات من و دختر:
تا بعد از پایان سربازی ازدواج نمیکنیم وفقط بین ما صیغه محرمیت جاری می شود. در تهران زندگی میکنیم .
ما در این دوسالو اندی تمامی موارد را به هم راست گفتیم و خلقو خو ها و خصوصیات فردی و خانوادگی هم را به هم گفته ایم و دختر مشاوره هم رفته و نظر مشاور این بوده که مشکلی نیست ولی باید بارضایت خانواده ها باشدو بعد ما تصمیم به عملی کردن خواستگاری و ازدواج کردیم.
رابطه ما باهم مثل زنو شوهر فوق العاده صمیمی وعاشقانه ست.تمام رابطه به صورت تلفنی و پیامکی بوده و چهار بار باهم ملاقات داشته ایم که جمعا دوازده ساعت نمی شوند .
الآن رابطه ما هم تقریبا قطع هست دختر به طور مخفیانه هر ده - پانزده روز پیامک می دهد.
نحوه آشنایی ما به صورت کاملا اتفاقی از طریق سیمکارتی که من در کوه پیدا کردم و پیامک اشتباهی که ناخواسته به او دادم بود.
حالا کمکی که از شما می خواهم ، اینه که راهنمایی مان کنید که آیا برای جلب رضایت خانواده هامون تلاش کنیم؟یا هرکی بره دنبال سرنوشت خودش؟نمی خوایم طوری بشه که آخرش حمایت خانواده هامونو اول زندگیمون از دست بدیم.نمی خوایم همو ازدست بدیم.خالصه چه کار باید بکنیم؟ما مصمم هستیم که هر کار عاقلانه و درستی برای به رسیدن بکنیم.
ببخشید سرتان را به در آوردم.[/align]
علاقه مندی ها (Bookmarks)