هم اختلاف سنی مون زیاده هم قبلا ازدواج کرده

[hamishegi]

سلام
خیلی سریع میریم سر اصل مطلب
حدود دو ماه هست که من با آقایی آشنا شدم برای ازدواج
خانواده ی من کاملا در جریان هستن و ایشون خودشون مستقل تصمیم میگیرن ولی خانوادشون در جریان هستند
11 سال از من بزرگ تره و یکباز هم ازدواج کرده و کلا 3 ماه زندگی مشترک داشته بعدا جدا شدن البته قبلش 8 ماه عقد بودن
بعد از ازدواج متوجه ارتباط خانومش با یکی دیگه میشه و وقتی هم که تین موضوع معلوم میشه خانومشم زیرش نمی زنه و از خدا خواسته طلاق رو قبول میکنه
3 سال از جدایی اش میگذره و جدا از خانوادش زندگی میکنه البته ایشون بعد از جدایی 2 سال ایران نبودن

[مهشید25]

دوست عزیزم سلام
تفاوت سنی بالای 10 سال یک زنگ خطر محسوب میشه.البته شما اشاره نکردین که ایشون چند سالشونه.تفاوت سنی زیاد شاید اوایل ازدواج مسئله ی مهمی نباشه ولی بعد از چندین سال دنیای ایشون و شما متفاوت خواهد بود.همسرتون وارد دوره میانسالی شده و شما جوان هستید....مورد دوم این مسئله است که ایشون قبله ازدواج کردن از کنار این مورد به راحتی نگذرید.اکثر روانشناسان معتقدند ازدواج با فردی که قبلا تجربه زندگی مشترک رو داشته خطر افرین اشت و توصیه میشه پسر و دختر مطلقه به دنبال افرادی شبیه به موقعیت خودشون باشند.
امیدوارم با در نظر گرفتن تمام جوانب درست تصمیم بگیری.

[hamishegi]

من 26 سالمه و طرف مقابل 37 ساله
بله مساله ازدواج ایشون مدنظر دارم
برای همین هم مساله رو مطرح کردم
ایشون شدیدا جدی و کم حرفه سعی میکنه مودب باشه و خیلی موقع ها رسمیه و من اصلا احساس راحتی نمیکنم
نمی دونم بخاطر اختلاف سنیمونه یا جدی بودنه اون بارها هم این مساله رو به عنوانین مختلف مطرح کردم ولی میگه من خیلی دیر با بقیه می جوشم زمان باید بدی
یکبار که من گفتم شما خیلی جدی هستی و من نمی تونم راحت ارتباط برقرار کنم بهم گفت ولی من بعد از سه سال احساس میکنم که خوشحالم و داره زندگیم تغییر میکنه من با هیچ کس مثل تو نتونستم ارتباط داشته باشم من بهت علاقه پیدا کردم ولی دوست داشتن به مرور زمان ایجاد میشه من میخوام به اون حس دوست داشتن برسم تا زندگیه قشنگی داشته باشیم لطفا زمان بده

یه چیزی که خیلی برام عجیبه اینه که من قبل این آقا چند تا خواستگار دیگه داشتم که برای آشنایی باهاش چند باری بیرون رفتم و به دلایلی هیچ کدوم مورد خوبی برای ازدواج نبودن
و چیزی که تو همشون مشترک بود این بود که تو جلسه دوم یا سوم مسئله ی ارتباطاتمون و مسائل عاطفی و جنسی رو مطرح میکردن
ولی من دو ماه که با این آقا هستم و ایشون هیچ اشاره ای به این مسئله نکرده به هیچ عنوان و حاضرم قسم بخورم که تو این سه سال بعد از جدایی اش با هیچ زنی ارتباط جنسی نداشته و این برام یکم گیج کننده است که چطور ی یه مردی که زندگیه مشترک داشته میتونه بدونه این مسئله 3 سال زندگی کنه
حالا اینم به کنار چطوره که حالا که ما قصدمون ازدواجه این آقا هیچ اشاره ای به این مسئله نمی کنه
حتی کوچکترین شیطنتی هم من نه در گفتارش و نه در رفتارش نمی بینم
شاید این رفتارش محترمانه باشه ولی چون من میبینم اکثر آقایون سعی میکنن بخصوص در بحث ازدواج وارد این وادی بشن برای یکم عجیبه که ایشون انقدر خنثی برخورد میکنه

من در مرحله انتخابم لطفا کمک ام کنید
از نظر تحصیلات مدرک دکترا داره
از نظر مالی هم نسبتا خوبه
قیافشم خیلی معمولیه و تیپشم اصلا مسن و مردونه نیست به نسبت اسپرته اهل ورزشه و بیرون رفتنه
خانواده ی محترم و تحصیل کرده ای داره اینا رو میتونم جزه خوبیاش بگم
ولی چیزایی که منو نگران کرده
1- سن اش
2- ازدواج قبلیش
3- جدی و ساکت بودنش
4- سیگار میکشه
البته سیگار و گفت از زمان طلاقم شروع کردم و اگه تو بخوای میزارم کنار

[فرهنگ 27]

اگر سه ساله با هیچ زنی نبوده،اگر تو این دوماه هیچ صحبتی راجه مسایل جنسی نکرده و اینکه زنش بهش خیانت

کرده احتمال سرد مزاج بودنش بالاست.

[hamdam 96]

ازدواج با کسی که قبلا طلاق گرفته ریسکه

شما تحصیلاتتون چیه؟ نظر خانوادتون چیه؟

ایشون اخلاق جدی دارن که اینم خیلی مهمه بعد از ازدواج با توجه به سن و اخلاقشون نباید انتظار زندگی شاد و جوان پسندی باشید احتمالا زندگی خشک و سردی دارن و کمی عصبی

ممکنه همسر قبلیشم به خاطر همین رفتاراش خسته شده خیانت کرده

هیچ وقت دلیل طلاق یک نفر رو پیش پا افتاده نبین

درسته دکترا داره وضعیت مالیش خوبه ولی خوشبختی تو اینا نیست وگرنه همسرش ولش نمیکرده

[hamishegi]

جناب فرهنگ من خودمم همین احساس رو دارم ولی نمی دونم حسم درسته یا نه و از اونجایی که من خودم کم و بیش آدم گرمی هستم احساس میکنم دارم اذیت میشم و از اونجایی که ما در مرحله ی شناخت هستیم نمیدونم یعنی هنوز خواستگاری رسمی که همه چیز تموم بشه نداشتیم
فقط خانواده ها در جریانن قرار شد هروقت آمادگی شو پیدا کردیم رسمی کنیم من کاملا مردد شدم


همدم عزیز من تحصیلاتم لیسانسه و امثال فوق قبول شدم و می خوام درسمو ادامه بدم

[hamishegi]

جناب فرهنگ من خودمم همین احساس رو دارم ولی نمی دونم حسم درسته یا نه و از اونجایی که من خودم کم و بیش آدم گرمی هستم احساس میکنم دارم اذیت میشم و از اونجایی که ما در مرحله ی شناخت هستیم نمیدونم یعنی هنوز خواستگاری رسمی که همه چیز تموم بشه نداشتیم
فقط خانواده ها در جریانن قرار شد هروقت آمادگی شو پیدا کردیم رسمی کنیم من کاملا مردد شدم


همدم عزیز من تحصیلاتم لیسانسه و امثال فوق قبول شدم و می خوام درسمو ادامه بدم

یکی از چیزهایی که منو یکم دو دل کرده حرف زدن با ایشونه
شده ما ساعت ها در مورد وضعیت مملکت و موضوعات سیاسی و علمی با هم حرف میزنیم و ایشون از اونجایی که خیلی با تجربه است و خیلی هم پره بحث رو دستش میگیره و حرف می زنیم
ولی کافیه که من حرف رو بکشونم به سمت مسائل عاطفی و احساسی و زندگی مشترک و ... ایشون میره تو حالت سکوت و سعی میکنه بیشتر شنونده باشه

یکی از چیزهایی که منو یکم دو دل کرده حرف زدن با ایشونه
شده ما ساعت ها در مورد وضعیت مملکت و موضوعات سیاسی و علمی با هم حرف میزنیم و ایشون از اونجایی که خیلی با تجربه است و خیلی هم پره بحث رو دستش میگیره و حرف می زنیم
ولی کافیه که من حرف رو بکشونم به سمت مسائل عاطفی و احساسی و زندگی مشترک و ... ایشون میره تو حالت سکوت و سعی میکنه بیشتر شنونده باشه

چند روز پیش من یه فیلمی میدیم که خیلی احساسی بود وقتی ایشون به من زنگ زد من شدیدا داشتم گریه میکردم وقتی جواب دادم گفت سرما خوردی گفتم نه یه فیلم میدیم که خیلی متاثر شدم داشتم گریه میکردم
در جواب گفت خوب دیکه امروز تو شرکت چی کار کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1

یعنی کلا یه جوری برخورد کرد که اینگار اون حرف منو نشنیده و من اون لحظه حداقل انتظار داشتم یه چیزی بگه

چند روز پیش من یه فیلمی میدیم که خیلی احساسی بود وقتی ایشون به من زنگ زد من شدیدا داشتم گریه میکردم وقتی جواب دادم گفت سرما خوردی گفتم نه یه فیلم میدیم که خیلی متاثر شدم داشتم گریه میکردم
در جواب گفت خوب دیکه امروز تو شرکت چی کار کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1

یعنی کلا یه جوری برخورد کرد که اینگار اون حرف منو نشنیده و من اون لحظه حداقل انتظار داشتم یه چیزی بگه

[hamdam 96]

شما از نظر احساسی متفاوتید البته تو زندگی این مسائل بیشتر بروز میکنه از نظر تفریح و خرید چطورن؟ چطور آشنا شدید؟

تا به حال بهشون گفتید چرا سردن؟

[footer]

درود
من چند مورد دیدم که خلاف نظر دوستان است.
اول تا یادم نرفته برای فیلم بهتون بگم.
ایشون انسان جدی و متشخصی هستند همونطور که خودتون گفتید.من میتونم بهتون قول بدم که ایشون نمیخواستن وارد فاز احساسی بشن و دلیل هم داره این جریان.
افراد جدی و جنتلمن معمولن خیلی زود وارد فاز احساسی نمیشن.ایشون قبلا ضربه روحی و احساسی خورده و هنوز نمیدونه باید محبتشو ابراز کنه یا نه.که نباید الان بکنه چون اگر میکرد میگفتید لوسه و چه بچه ست؟!!!
پس نظر من اینه چون افراد جدی زیادی را اطرافم میبینم.
مسئله بعدی که ممکنه سردمزاجی باشه چون من متاهل نیستم نمیتونم بگم ولی دو مورد را میگم امیدوارم به دردتون بخوره.
1-مورد اول اینه که ممکنه ربط به همون شخصیت جدی و جنتلمنیشون داشته باشه که راجع به این مسائل بحث نمیکنند و فعلن جایز نمیدونند.
-من پیشنهاد میکنم پیش یک مشاور برید چرا که مشاور در ارتباط با مورد شما بسیار نیازه و اون در خلال این جریان میتونه از سرد مزاجی ایشون یا اینکه ایشون برای حفظ شخصیت و احترام فعلا صحبت نمیکنند تصمیم گیری کنه.
میتونید به مشاور بگید این سئوال را بپرسه و درکل از زندگیش هم بپرسه.
اینا کمکتون میکنه تا ایشان را بهتر بشناسید.
عیدتان مبارک

[hamishegi]

همدم عزیز
خرید تا حالا با هم نرفتیم
ولی در مورد بیرون رفتن خیلی خوبن اگه به ایشون باشه میگه یک روز درمیون باهم بریم بیرون ولی من اکثرا هفته ای یک روز میرم دیگه نهایتا دو روز
من تا حالا ازش نپرسیدم چرا سرده چون نمی تونم بهش بگم مثلا چرا در مورد مسائل جنسی حرف نمی زنی یا اینکه چرا شیطنت نمی کنی
ولی یکی دوبار بهش گفتم تو چرا انقدر جدی هستی گفت زمان همه چیز و حل میکنه من با تو خیلی هم راحتم نمی دونم چرا این فکر میکنی
مثلا یه دفه که رفتیم یه جای معروف قهوه خوردیم درمورد درست کردن اون نوع قهوه ساعت ها حرف زد و تو ضیح داد و تاریخچه ی اون نوع قهوه رو گفت و بعد از همونجا برام همون قهوه رو خریده بود تا من طبق چیزی که گفته بود درست کنم واسه خانواده
ولی اگه ازش بپرسم امروز آرایشم چطور بود بهم می اومد میگه آره تو نیازی به آرایش نداری همین جوری خوبه
یا مثلا یکبار موهامو فر کرده بودم و خیلی عوض شده بود وقتی منو دید سلام کرد و شروع کرد به رانندگی
بعد من پرسیدم موهام خوب شده یه نگاه خیلی کووتاه کرد گفت آره خیلی قشنگه بعد سریع حرف عوض کرد و رفت تو یه بحث دیگه
یا شده مثلا بعضی وقت ها که باهم میریم بیرون اصلا یکبار هم به من نگاه نمیکنه یا داره مستقیم روبه رو نگاه میکنه و راننندگی میکنه جایی هم اگه بشینیم حرف بزنیم یا سرش پایینه یا یه جای دیگه رو نگاه میکنه و حواسش در بست پیش بحثیه که میکنه و همه چیز و کامل و با تاریخچه برات توضیح میده اننگار رفتی دانشگاه و استادت داره درس میده
ولی اصلا به ظاهر دقت نداره بیشتر براش مهمه که بدونه نظرت در مورد فلان بحثی که میکرد چیه یا فلان کتابو که نویسنده اش فلانیه خوندی یا نه
یا اگه یهش بگی من از فلان نویسنده ی فرانسوی خوشم میآد جلسه ی بعد چند جلد کتاب برات میآره از اون نویسنده میگه بخون نظرت رو بهم بگو

footer
عزیز در مورد مشاوره باهاتون موافقم ولی من مشاوره رفتم گفته باید دوتایی باهم بیایین و من اصلا نمی تونم به این بگم بیا بریم مشاوره چون دلیل اش رو میپرسه و من نمیخوام بگم بخاطر سرد بودنتونه چون نمی خوام یه جور دیگه فکرد کنه و فکر کنه من فقط به یه چیزی فکر میکنم
بعدشم انقدر خودش پره و تجربه داره که مشاوره رفتن و این که من بهش بگم بریم مشاوره مسخره است
نمی دونم اصلا اینو چه جوری باید بهش بگم