سلام
من چند تا سوال بپرسم و بعدش نظرمو در مورد این سفر می گم .
سوالام استفهام انکاری نیست واقعا سواله؟
شناخت شما نسبت به ریحان خانم چقدره ؟ از کجا می دونید که ایشون فرد ایده آل شما هستند ؟
ایشون رو محک زدید ؟ یا از رفتار و صحبتاشون به نتیجه لازم رسیدید ؟
به نظرتون یه دختر 19 ساله که احتمالا تو پر قو بزرگ شده چقدر مهارت لازم رو برای اداره زندگی و انتخاب صحیح همسر داره ؟ ریحان خانوم رو از این جهات هم بررسی کردید ؟ با توجه به شخصیت پدرشون نگران تاثیر پذیری ایشون چه در حال و چه درآینده از پدرشون نیستید ؟
یه جایی خوندم که یه روزایی دوست نداشتین پدر ریحان تو زندگیش حضور داشته باشه

ریحان دختر همون پدر هست به عمق این مطلب واقفید که ؟
اگه با ریحان وارد دوره شناخت شدید و متوجه شدید که اونی که می خواین نیست واکنشتون و عواقبش رو پیش بینی کردید ؟
جواب دادن به سوالات فوق کاملا اختیاریست
برای من خونواده و فرد هر دو در عرض هم دارای اهمیت هستن
من استاد رو کاملا میشناسم و خارج از دانشگاه هم باهاش ارتباط داشتم ، همونطور که متقابلا اون منو میشناسه
استاد رو دوست دارم ما خیلی به هم نزدیک بودیم اما یه سری اختلافات هم داشتیم که تقریبا برای من حل شده است
از نظر اخلاق دینی و انسانی استاد یه ادم ویژه است و من مجذوب همین ویژگی هاش شدم
دخترش هم به همین ترتیب چند ماهی سر کلاسشون میرفتم و دو بارهم با اون کلاس سفرای یکی دوروزه رفتم
چون میدونست با پدرش در ارتباطم کاملا بهم اعتماد داشت و برای کارای درسیش خیلی دفترم میومد
من تقریبا مطمئن بودم که هر دومون به هم علاقه داریم هرچند ابراز نمیکردیم
تو اون مدتی که با هم بودیم به بهونه صحبت راجع به پدرش در مورد مسائل مختلف با هم صحبت کردیم
بله سنش زیاد نیست اما قطعا خیلی بیشتر از سنش میفهمید
از نظر اخلاقی در موقعیت های مختلف برخوردش رو دیدم
خونوادش رو هم تقریبا کاملا میشناسم موقعیت مالی و اجتماعی و . . .
مهم تر از همه اینکه تفکرات و نظرات پدرش و اعتقادات خونوادش رو کاملا قبول داره
خب اینا برام ارزشمنده
پدرش در حقم یه مقدار بی انصافی کرد اون چیزی رو که در مورد پدرش گفتم مال زمانی بود که واقعا مستاصل شده بودم
نمیتونستم تحمل کنم (بعضی وقتا تو ذهنت ممکنه از هرکسی متنفر بشی )
در واقع به جرئت میتونم بگم اگه پدر ریحان استاد نبود هیچوقت اینقدر بهش علاقمند نمیشدم
استاد موجود دوست داشتنیه حرف و نظر و عملش
کسی که زیر دست یه همچین پدری بزرگ شده باشه قطعا روح زیبایی خواهد داشت
خب فرض میکنیم همه این مسائل از دید شما حل شده .
1-تو این مسافرتی که مادر پیشنهادشو داده بغیر از شما فرد جوانی تو سن و سال شما هم حضور خواهد داشت ؟
2-واقعا اینقدر وقتتون آزاده که 2 هفته رو بتونید یه کاریش کنید ؟
من باز فرض میکنم که جواب 2 سوال اخیرتون مثبته . خب برید به این سفر و سعی کنید خود واقعی تون باشید بدون هیچگونه تظاهری .
ولی اگه جواب سوال یک منفیه اصلا به این سفر نرید. چون یه دختر اینجوری حس میکنه که شما درجه خاله زنکی و بچه ننگی خونتون زیادی بالاست (ببخشید اینجوری گفتم

واژه های بهتری پیدا نکردم که منظورمو برسونه)
اینکه به زور بخواین با یه گروه غیر همسال و غیر همجنس خودتون رو مچ کنید از بیرون جلوه خوبی نداره... و یه جورایی اقتدار مردونه رو ضعیف جلوه میده (اینا نظر شخصی منه ممکنه خانم های دیگه از اینکه خواستگارشون خودشو به هر دری میزنه که رضایتشونو جلب کنه احساس لذت و غرور هم بکنند)
اگه جواب سوال 2 هم منفیه میتونید مادر رو به شکل خوبی بدرقه کنید و به استقبالشون برید جوری که حضورتون به چشم مادر ریحان خانم بیاد.
موفق باشید
این دوهفته یه انتراک بود واسه استراحت من که قرار بود به نحو دیگه ای برنامه ریزی بشه
اما خب نشد مشکل اینه که یه برنامه ای پیش اومد که پایان نامه ام رو باید زودتر ببندم اما درهر صورت باید کامل باشه
چند سال پیش که میرفتیم ، سه چهار تا از بچه ها هم بودن ، بهمون بد نمگذشت ولی خب سفر یه سفر واقعی نبود ، کمپین بانوان بود :)
اما در مورد این سفر اکثر اوقات دو سه نفراز بچه ها هستن که عموما ساپرتشون بکنن
همسفرای خوبین ولی قطعا باهاشون حال نمیکنی چون خودت انتخابشون نکردی
جلوه بدی نداره ولی بهت خوش نمیگذره
علاقه مندی ها (Bookmarks)