مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن

[parvane123]

سلام.
طی مشکلاتی که با نامزدم پیدا کردم و جریانش در تاپیک قبلیم هست ایشون شرط ادامه زندگی با من رو این مطلب گذاشتن که مهریه من باید به 10-20 سکه کاهش پیدا بکنه. و اینکه باید تعهد بدم که دیگه حالم بد نمیشه/میگه تمارض میکنم./ گفت تو هم میتونی مقابل این شرایط من شرط بذاری. از اونجا که من نمی خوام زندگیم به هم بریزه و احساس می کنم ایشون الان در حالت لجبازی هستن به نظرتون در مقابل شرایط ایشون من چه شرایطی بذارم تا ضرر نکنم و اینکه به نظرتون میشه به این زندگی امیدوار بود یا نه

[ليلا موفق]

سلام پروانه جان

نه عزيزم تحت هيچ شرايطي مهريه ات را نبخش.
آروم باش و به خودت برس.
صبر كن بدون هيچ تلاش و مقاومتي براي برقراري ارتباط مجدد. زمان حل مشكلات شما را آسان مي كند.


آيا شما مشكل يا بيماري اي داري؟ اگر نداري هيچوقت تمارض نكن.
مردها چيزي را كه مي بينند دقيقا باور مي كنند و بر اساس آن فكر مي كنند، رفتار مي كنند و تصميم مي گيرند. پس نه هيچگاه غير واقعي حرفي را بزنيد و نه هيچگاه غير واقعي رفتاري را بروز دهيد. چون آنها دقيقا آن را باور مي كنند.

[parvane123]

سلام.
من بیماری ندارم فقط 2 بار نامزدم بهم حرف هایی زد که شدیدا نارحتم کرد و تقریبا 1 ساعت با صدای بلند و از ته دلم گریه کردم بعد احساس کردم صورتم متورم شده . دستام بی حس شده بود و نمی تونستم تکون بدم. فکر می کنم نتیجه گریه کردن زیاد و عصبی شدنم بود اما نامزدم الان اونو پیراهن عثمان کرده و میگه باید تعهد بدی. اینو بگم اون موقع واقعا خودشم ترسیده بود و گریه می کرد. اما مسئله اصلی من مهریه هست. تو عقد نامه هم اموال نصف به نصف موقع عقد اوردیم . میگه الان بهم بدبینه و فقط با این شروط حاضره بریم سر خونه و زندگیمون.من اگرم الان ازش جدا بشم توافقی جدا میشم و مهریه نمی خوام اما می ترسم وارد زندگی بشم و نتونم ادامه بدم. از کارشناسان محترم تقاضا دارم راهنمایی بفرمایید.

[parvane123]

چرا هیچکس کمکی نمی کنه/ دلیلشو نمی فهمم خدایا حتی توی این محیط مجازی هم کسی بهم کمکی نمی کنه . خیلی احساس بدبختی می کنم نمی تونم توی این موقعیت سخت تصمیمی بگیرم هیچ کسم حاضر نیست بهم کمک کنه. نمی دونم چرا خدا بعضی از بنده هاشو اینقدر تنها و بدبخت خلق می کنه

[larg.62]

سلام
دوست عزیز شما تنها نیستین ، همین که با این تالار و متولی ها و اعضاش آشنا شدین، کلی نعمته.من خودم به شخصه خیلی بهره مند شدم از تجربیات و نظرات دوستان و بهم خیلی خیلی کمک کردن.
صرفا بخاطر دوبار گریه کردنت ازت این خواسته هارو داره یا بنظرت مشکل دیگهای دارین و اینو بهونه و دست آویزی کرده واسه اینکه به خواستش برسه؟

[parvane123]

وضعیت گریه کردنمو تو تاپیک قهر طولانی نامزدم نوشتم.وقتی من اونجوری شدم اونم ترسیده بود و گریه می کرد. اون روز بهش اس ام اس زدم که می هواد ازم جدا بشه که همچین شرطی می ذاره اون گفت می دونه که قبول کردن شرایطش برام سخته اما چاره ای جز گذاشتن این شرایط نداره. میگه می خواد ارامش ایندش تضمین بشه. میگه بهم بدبین شده.توی این جریانات بابام مریض شده. نگرانشم.اونقدر گریه کردم که دیگه چشام باز نمیشه.نمی دونم چی کار باید بکنم. شما جای من بودین چی کار می کردین.

[هستی]

عزیز دلم این جریانی رو که شما تعریف کردی، هیچ ارتباطی نداره به اینکه شما از مهریه ات بگذری!
یا کامل نگفتی یا نامزدت داره زرنگی می کنه!

نامزدت یا شما رو مناسب ازدواج می دونه یا نمی دونه. اگه نمی دونه که هیچ ربطی به مهریه نداره و به قول خودت اگه الان از هم بخواهید جدا شید، طلب مهریه نمی کنی. ولی اگه مناسب ازدواج باهاشید، پس بحث کم کردن مهریه نابجا و یه جور زرنگیه.

در ضمن شما هم اگه تمارض کردی که هیچ، باید نکنی ولی اگه واقعا حالت بد شده که می خوای تعهد بدی که حالت بد نشه؟! اصلا هیچ پزشکی می تونه چنین تعهدی بکنه؟!

عزیزم بنظرم که شرطها رو قبول نکن و بگو زندگی ای که سر بد شدن حال من بخواد از هم بپاشه و یا باج دهی کنم، به فرجام نمی رسه.
به نامزدت پیشنهاد کن که اصولی مشکلاتتون رو یا حل کنید یا اینکه ...

[parvane123]

ضمنا همسرم میگه من استقلال مالی دارم ولی جنبه این استقلال مالی رو ندارم. چند بار تمام چیزایی رو که برام خریده بود به رخم کشید منم عصبانی شدم و گفتم بیا پول همشو بدم. این خیلی بهش برخورده. راست یا دروغشو نمی دونم میگه شرط مهریه رو واسه این می ذاره که من جنبه ندارم.

[ليلا موفق]

سلام پروانه
ببين احساس مي كنم
1- يا شوهرت داره سوء استفاده مي كنه كه اين پيشنهاد را داده.
2- يا اينكه واقعا فكر مي كني مريضي و مي ترسه كه باهات ادامه بده.

در هر دوصورت جواب شما بايد به خواسته هاش منفي باشه

در مورد اول:1- يا شوهرت داره سوء استفاده مي كنه كه اين پيشنهاد را داده.
اگر به خواسته اش عمل كني در آينده با شدت چند برابر تكرار مي شه.

در مورد دوم:2- يا اينكه واقعا فكر مي كني مريضي و مي ترسه كه باهات ادامه بده.
مطمئن مي شه كه شما عيب و علتي داري كه اينهمه كوتاه اومدي و مهريه ات را بخشيدي.


يك مدت فراموشش كن بدون هيچ ارتباطي باهاش به زندگيت ادامه بده اگه دوستت داشته باشه خودش دوباره مي آيد سراغت؟

آروم باش و به خدا توكل كن

[larg.62]

با سلام مجدد
منم احساس می کنم که یه مشکلی دارن نامزدتون که نمی تونن یا نمی خوان رک و پوست کنده بگن بهتون و اینطوری غیر مستقیم و با لحاظ کردن شرط و شروط بی ربط و کاملا بی جا و بی مورد می خوان بهتون بیان کنن. یا اگر احیانا خدای نکرده(زبونم لال) اگه تصمیمشون اینه که منصرف شدن یا دودل شدن تو تصمیمشون واسه ازدواج باهاتون ، میخوان علت این به هم خوردن قرارو مدارا رو به گردن خودتون بندازن.
بنظرم شما محکم باشین و کتاه نیایین. من پسرم و ( شاید صرفا روحیه من اینجوری باشه) ولی بنظرم مردا تو این موقعیت اگه کوتاه بیایین ، تو مرحله بعد هم میگن اون 20 تا رو هم بریم و کنسل کنیم یا خواسته ها و بهونه های دیگه.
بهشون بگین و ازشون بخوایین و فضا و محیط رو فراهم کنین تا کاملا صادقانه و رک حرف دلش و علت این خواسته شو بیان کنن.