سلام خسته نباشین دوستان
من دختریم 23 ساله از نعمت های خدا بی نصیب نموندم چه زیبایی چه هوش دانشجوی لیسانسم خدا رو شکر خانوده خوبیم دارم با پسر آشنا شدم 2خورده ایی از من کوچکیتره ولی از نظر افکار خیلی از من بهتره ما هیچ مشکلی نداریم جز خانواده پسر مادر پسراونقدر گذشته منو زیر رو کرده تا یه خطا زمان دبیرستانم پیدا کرده و مخالفت می کنه من چیکار کنم با رضایت بزرگتر ازدواج می کنیم خیر برکت گاهی تو زندگیمون نیست حالا وای بحال که بدون در نظر گرفتن نظر اونا ازدواج کنیم اینم شایان تذکر پسر زیر سلطته خانواده اش هست رو حرف اونا حرف نمی زنه خانواده منم کم نمیارن برای آینده من خودشون دارن تصمیم می گیرن با کسی ازدواج کنم که هیچ احساسی بهش ندارم من چیکار کنم؟؟؟خانواده ام؟عشقم؟آیندم؟دلم؟انتظار؟ کدوم انتخاب کنم ؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)