سلام.چقدر خوشحالم که این سایتو پیدا کردم چون واقعا احتیاج به کمک دارم.نمیخام وققتتونو زیاد بگیرم واسه همین زود میرم سر مشکلاتی که توی زندگی با همسرم دارم.راستش این قدر مشکلات ریز و درشت و زیادن که دیگه واقعا خودمم نمیدونم اصل مشکلم از کجا شروع شد.من و همسرم حدودای 2 سال ازدواج کردیم من 25 و اونم 26 سالشه.از اول خانواده ها به خصوص خانواده ی من با این ازدواج مخالف بودن ولی در هر صورت ما بعد از 3 سال دوستی و بعدشم حدودا 2 سال نامزدی رفتیم سر خونه زندگیمون.عشق ما همیشه زبون زد عام و خاص بود اما تازگیها (حدودا 6-7 ماه) تمام زندگیمون شده جر و بحث و دعوا.خواه ناخواه توی بعضی از این دعواها پای خانواده ها هم باز شده که علی رغم مخالفت پیش از ازدواجشون واقعا خوب برخورد کردن و سعی کردن که مشکلاتمونو حل کنن اما یه جورایی به ما بی اعتماد شدن(خانواده ی همسرم به من و خانواده ی من به همسرم) حالا واقعا اگه یکی از من بپرسه خوب اصل مشکل چیه نمیدونم! شاید بی پولی(من تک دختر بودم و وضع مالی خانواده امم خوبه وضع مالی خانوادهی همسرمم خوب بود اما حدودا 4 سال پیش پدرش فوت کرد و یه جورایی شیرازه ی زندگیشون از هم پاشید) که به یک نوعی همیشه دامن گیرمون بوده باشه که همه چیزو دشوار کرده اما به غیر از اون هر روز هزار تا چیز دیگه هم پیش میاد که من از ازدواجم دلسردتر میکنهمثلا این که همسرم خیلی راحت و بدون عذاب وجدان به من دروغ میگه شاید خیلیهاتون بگین لابد تو یه جوری رفتار کردی که اون این کارا رو میکنه اما براتون یه مثال میزنم که بدونین اون قدرها هم به من برنمیگرده:تقریبا یک ماه بعد از ازدواجمون ما یه جشن خیلی کوچیکم تو خونه مون برگزار کردیم (چون پدر مادر من شهرستان زندگی میکنند که همه ی فامیلای نزدیک بیانو و خونه زندگیمونو ببینن )هزینه اشم اون قدرها زیاد نشد بعدا من فهمیدم همسرم یواشکی از کارتم به اندازه ی پول مهمونی برداشته و به من نگفته در حالی که هم پول تو حساب خودش داشت و هم سر کار میرفت.البته من از پول برداشتنش ناراحت نیستم از نگفتنش خیلی ناراحت شدم توجیهشم این بود که ترسیدم پول کم بیارم! اما زیاد پیشو نگرفتم حالا بعد یه مدت سر هر مسیله ای به من دروغ میگه پول به دوستاش قرض میده میگه گم کردم تو مغازه مون میزنه یه چیزیو میشکنه میگه فروختم و هزار نمونه ی دیگه!راستش من اولا اصلا برام مهم نبود اما حالا این حرکاتش دیوونه ام میکنه هزار بار بهش میگم قبل از این که خودم بفهمم(جالب اینه که همیشه ام خیلی هم اتفاقی و بعد 2-3 ماه میفهمم!) بیا بگو میگه نمیدونم چرا نمیگم این چند بار آخرم که دیگه تحمل من تموم شده و دعوامون شده میگه چون دعوا میکنی نمیگم!(ولی من که از اول باهاش دعوا نمیکردم!).به جز این یک کارایی میکنه که هر کسی و به شک می اندازه موبایلشو حتی تو خونه میزاره تو جیب شلوارش(حتی وقتی میره دستشویی!) منم چند بار به شوخی بهش گفتم موبایلتو بده ببینم چی توشه مگه اونم نمیده(در حالی که اگه من زن شکاکی بودم یواشکی موبایلشو چک میکردم نه این که به خودش بگم) چند دفعه هم که من با اصرار زیاد ازش گرفتم میبینم تمام اس ام اس هاشو پاک کرده و تمام اطلاعاتشو حتی میس کالاشو پاک کرده که همه ی اینا باعث هزار جنگ و جدل بیهوده بین ما شده.. به جز اینا هیچ وقت حاضر نیست حرف منو گوش بده(نه حرف غلط منو بلکه حرفی که همه میگن درسته) و هیچ وقتم حاضر نیست به خاطر من کوچکترین از خودگذشتگی بکنه(البته شاید هیچ وقت کلمه ی درستی نباشه بهتر بگم این اواخر) در حالیکه من از خیلی چیزا گذشتم که توی این یه مورد دلم نمیخاد وارد جزییات بشم اما یه نمونه اش این که مجبور شدم فوق لیسانسمو نیمه کاره ول کنم چون پول پایاین نامه امو خرج زندگی کرده بودم(من دانشگاه سراسری تهران بودم و بدون کنکور رفتم فوق) و حالا عاطل و باطل و بیپول یه سالی میشه نشستم تو خونه!
اما اون حتی حاضر نیست به خاطر من سوار اتوبوس شه(گفتم که خانواده ی من شهرستانن) و مثلا دو روز بیاد پیش خانواده ام با من بمونه و برگرده(نمونه اش همین تعطیلات چند روز اخیر که من این جا تنها موندم و اونم تو خونه تنها!!!) و دلیلشم اینه من بدون ماشین شخصی نمیتونم جایی برم(ماشینومونو فروختیمو یه ماشین جدید ثبت نام کردیم) در حالیکه قبل ازدواج هزار بار امده بود با اتوبوس!!!
بخام برم تو بحر اختلافاتمون تا پس فردا هم بنویسم وقت کم میارم اما در نهایت اینو میخام بگم که منکر نقش خودم تو این مشکلات نیستم شاید واقعا به قول بابام برای ازدواجمون زود بود(من 22 و لونم 23 سالش بود که ازدواج کردیم) شایدم این اواخر اون قدر عصبی شدم که از کاه کوه میسازم اما دلم میخاد رابطمون به شکل درست و خوبی اصلاح بشه برای هر تغییری در خودمم آماده ام فقط از شما دوستان کمک میخام
خیلی خیلی ببخشید که این قدر طولانی شد تازه خیلی از مسایل ناگفته موند
منتظر راهنماییهاتون هستم
علاقه مندی ها (Bookmarks)