به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    جراحی یک ازدواج دو ساله

    سلام.چقدر خوشحالم که این سایتو پیدا کردم چون واقعا احتیاج به کمک دارم.نمیخام وققتتونو زیاد بگیرم واسه همین زود میرم سر مشکلاتی که توی زندگی با همسرم دارم.راستش این قدر مشکلات ریز و درشت و زیادن که دیگه واقعا خودمم نمیدونم اصل مشکلم از کجا شروع شد.من و همسرم حدودای 2 سال ازدواج کردیم من 25 و اونم 26 سالشه.از اول خانواده ها به خصوص خانواده ی من با این ازدواج مخالف بودن ولی در هر صورت ما بعد از 3 سال دوستی و بعدشم حدودا 2 سال نامزدی رفتیم سر خونه زندگیمون.عشق ما همیشه زبون زد عام و خاص بود اما تازگیها (حدودا 6-7 ماه) تمام زندگیمون شده جر و بحث و دعوا.خواه ناخواه توی بعضی از این دعواها پای خانواده ها هم باز شده که علی رغم مخالفت پیش از ازدواجشون واقعا خوب برخورد کردن و سعی کردن که مشکلاتمونو حل کنن اما یه جورایی به ما بی اعتماد شدن(خانواده ی همسرم به من و خانواده ی من به همسرم) حالا واقعا اگه یکی از من بپرسه خوب اصل مشکل چیه نمیدونم! شاید بی پولی(من تک دختر بودم و وضع مالی خانواده امم خوبه وضع مالی خانوادهی همسرمم خوب بود اما حدودا 4 سال پیش پدرش فوت کرد و یه جورایی شیرازه ی زندگیشون از هم پاشید) که به یک نوعی همیشه دامن گیرمون بوده باشه که همه چیزو دشوار کرده اما به غیر از اون هر روز هزار تا چیز دیگه هم پیش میاد که من از ازدواجم دلسردتر میکنهمثلا این که همسرم خیلی راحت و بدون عذاب وجدان به من دروغ میگه شاید خیلیهاتون بگین لابد تو یه جوری رفتار کردی که اون این کارا رو میکنه اما براتون یه مثال میزنم که بدونین اون قدرها هم به من برنمیگرده:تقریبا یک ماه بعد از ازدواجمون ما یه جشن خیلی کوچیکم تو خونه مون برگزار کردیم (چون پدر مادر من شهرستان زندگی میکنند که همه ی فامیلای نزدیک بیانو و خونه زندگیمونو ببینن )هزینه اشم اون قدرها زیاد نشد بعدا من فهمیدم همسرم یواشکی از کارتم به اندازه ی پول مهمونی برداشته و به من نگفته در حالی که هم پول تو حساب خودش داشت و هم سر کار میرفت.البته من از پول برداشتنش ناراحت نیستم از نگفتنش خیلی ناراحت شدم توجیهشم این بود که ترسیدم پول کم بیارم! اما زیاد پیشو نگرفتم حالا بعد یه مدت سر هر مسیله ای به من دروغ میگه پول به دوستاش قرض میده میگه گم کردم تو مغازه مون میزنه یه چیزیو میشکنه میگه فروختم و هزار نمونه ی دیگه!راستش من اولا اصلا برام مهم نبود اما حالا این حرکاتش دیوونه ام میکنه هزار بار بهش میگم قبل از این که خودم بفهمم(جالب اینه که همیشه ام خیلی هم اتفاقی و بعد 2-3 ماه میفهمم!) بیا بگو میگه نمیدونم چرا نمیگم این چند بار آخرم که دیگه تحمل من تموم شده و دعوامون شده میگه چون دعوا میکنی نمیگم!(ولی من که از اول باهاش دعوا نمیکردم!).به جز این یک کارایی میکنه که هر کسی و به شک می اندازه موبایلشو حتی تو خونه میزاره تو جیب شلوارش(حتی وقتی میره دستشویی!) منم چند بار به شوخی بهش گفتم موبایلتو بده ببینم چی توشه مگه اونم نمیده(در حالی که اگه من زن شکاکی بودم یواشکی موبایلشو چک میکردم نه این که به خودش بگم) چند دفعه هم که من با اصرار زیاد ازش گرفتم میبینم تمام اس ام اس هاشو پاک کرده و تمام اطلاعاتشو حتی میس کالاشو پاک کرده که همه ی اینا باعث هزار جنگ و جدل بیهوده بین ما شده.. به جز اینا هیچ وقت حاضر نیست حرف منو گوش بده(نه حرف غلط منو بلکه حرفی که همه میگن درسته) و هیچ وقتم حاضر نیست به خاطر من کوچکترین از خودگذشتگی بکنه(البته شاید هیچ وقت کلمه ی درستی نباشه بهتر بگم این اواخر) در حالیکه من از خیلی چیزا گذشتم که توی این یه مورد دلم نمیخاد وارد جزییات بشم اما یه نمونه اش این که مجبور شدم فوق لیسانسمو نیمه کاره ول کنم چون پول پایاین نامه امو خرج زندگی کرده بودم(من دانشگاه سراسری تهران بودم و بدون کنکور رفتم فوق) و حالا عاطل و باطل و بیپول یه سالی میشه نشستم تو خونه!
    اما اون حتی حاضر نیست به خاطر من سوار اتوبوس شه(گفتم که خانواده ی من شهرستانن) و مثلا دو روز بیاد پیش خانواده ام با من بمونه و برگرده(نمونه اش همین تعطیلات چند روز اخیر که من این جا تنها موندم و اونم تو خونه تنها!!!) و دلیلشم اینه من بدون ماشین شخصی نمیتونم جایی برم(ماشینومونو فروختیمو یه ماشین جدید ثبت نام کردیم) در حالیکه قبل ازدواج هزار بار امده بود با اتوبوس!!!
    بخام برم تو بحر اختلافاتمون تا پس فردا هم بنویسم وقت کم میارم اما در نهایت اینو میخام بگم که منکر نقش خودم تو این مشکلات نیستم شاید واقعا به قول بابام برای ازدواجمون زود بود(من 22 و لونم 23 سالش بود که ازدواج کردیم) شایدم این اواخر اون قدر عصبی شدم که از کاه کوه میسازم اما دلم میخاد رابطمون به شکل درست و خوبی اصلاح بشه برای هر تغییری در خودمم آماده ام فقط از شما دوستان کمک میخام
    خیلی خیلی ببخشید که این قدر طولانی شد تازه خیلی از مسایل ناگفته موند
    منتظر راهنماییهاتون هستم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 تیر 93 [ 15:40]
    تاریخ عضویت
    1389-12-03
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    4,461
    سطح
    42
    Points: 4,461, Level: 42
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,177

    تشکرشده 2,204 در 465 پست

    Rep Power
    59
    Array

    RE: جراحی یک ازدواج دو ساله

    سلام دوست خوبم.
    مسائل رو تقسیم بندی میکنیم:

    اولین مورد: دروغگویی همسرتون:
    وقتی شخصی دروغ میگه، یعنی از گفتن حقیقت واهمه داره، یا میدونه گفتن حقیقت براش دردسر ساز میشه. مثلا میترسه از این که باهاش تند برخورد بشه و تحملش رو نداشته باشه، یا از جانبتون طرد بشه، یا با مخالفتتون روبرو بشه و یا بعد ها به خاطر عملش مورد سرزنش قرار بگیره. خیلی از دروغ ها هم به خاطر رهایی از سین، جیم های بعد از گفتن حقیقته.
    معمولا تا شخص چنین برخورد هایی ندیده باشه، حقیقت رو میگه، اما اگر یک مورد هم پیش بیاد، به شخص ناخودآگاه حالت تدافعی در واکنش های بعدی میبخشه.
    در این مورد بهتره این واهمه ها رو از بین ببرید. یعنی در مقابل حقیقت، هر چند تلخ واکنش مثبت داشته باشید و در مقابل دروغ، هر چند کوچک واکنش منفی. منظورم اینه که اگر حقیقتی باب میلتون نبود، سرزنشش نکنید، عصبی نشید، فقط قانعش کنید که اشتباه کرده، اما در مقابل دروغ ها، نسبت به خود دروغ، (نه مسئله ای که فاش شده) نشان بدین آزرده خاطر شدین. (نکته: در هر حال عصبانیت و تنش های عصبی ممنوع)

    دومین مورد: تجسس شما:
    مهم نیست همسر شما تو گوشیش چی داره که پنهانش میکنه. به هر حال تجسس در کار دیگران، حتی همسرتون مجاز نیست. قضاوت کردن و تجسس کردن قبل از اثبات صحیح نیست. ضمن اینکه بهتره بدونید، شکاکیت و تجسس مرد رو از زنش میرنجونه و دلسرد میکنه.

    سومین مورد: انتظار شباهت قبل از ازدواج با بعد از ازدواج:
    باید بپذیرید که قبل از ازدواج اشتیاق بر زوجین حاکمه و بعد از ازدواج عادت. در حقیقت کمتر مردی هست که بعد از ازدواج هم مثل قبل از ازدواج واسه خانومش سنگ تموم بذاره. اگر همسر شما قبل از ازدواج با اتوبوس میومده دنبال شما، شور و شوق یک لحظه دیدارو داشته، اما حالا تو خونه اش در کنارشین. اون موقع میترسیده از دستتون بده، چون از شما تعهدی نداشته، اما حالا خیالش راحته شما رو داره. اون موقع چون شما ازش شناختی نداشتین، از عدم درک شدن نگران بوده، اما حالا که باهاش زندگی میکنید، انتظار داره موقعیتشون رو درک کنید و ....
    به هر حال بهتره حسرت گذشته رو نخورید. این طبیعیه. بهتره به شور و هیجان هایی که بعد از زندگی زناشویی ایجاد میشه مجال خودنمایی بدین. مثل مسافرت. مثل احساس مسئولیت. مثل محبتهای زناشویی و ....

    بهتره با تفکرات مثبت و سازنده، تلاش کنید پایه های زندگی مشترکتون رو مستحکم کنید، نه اینکه بیل و کلنگ به دست، اصرار بر فروپاشی رابطه تون داشته باشید.




  3. 4 کاربر از پست مفید shabe barooni تشکرکرده اند .

    shabe barooni (دوشنبه 27 تیر 90)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: جراحی یک ازدواج دو ساله

    متشکرم که راهنماییم کردین اما در مورد دروغ گفتنش باید بگم شاید در حدود هزار بار اولی که دروغ میگفت من هیچ عکس العملی نشون نمیدادم حتی مثلا وقتی از کارتم پول بر میداشت من حتی رمز کارتمو عوض نکردم و کارتو گذاشتم دم دست که هر موقع بخاد بتونه برداره(علی رغم این که این وظیفه ی من نیست که خرج اونو بدم با توجه به این که من هنوز شاغل نیستم) و تا این اواخر که واقعا از دست دروغاش کفری نشدم به روش نیاوردم ولی حالا چرا واقعا باهاش بد برخورد میکنم بعضی وقتا بعضی وقتها هم نه انگار نه انگار که چیزی شده.کلا نه تنها به من که به خانواده ی خودشم زیاد دروغ میگه مخصوصا به مامانش.مامانش اخلاق سین جیم کردنو زیاد داره شایدم چون همیشه قبل از ازدواج مجبور بوده دروغ بگه یه جورایی عادت کرده نمیدونم!
    در مورد تجسسم باور کنین من اصلا اهل تجسس نیستم پنهانکاری خودش منو مشکوک میکنه و اگه این پنهانکاریا نبود شاید من هیچ وقت نمیخاستم ببینم مثلا تو گوشیش چیه.الببته اینو بگم که بهش شک ندارم که با خانم دیگه ای رابطه داشته باشه اما دلیل پنهانکاریشو نمیفهمم.درمورد رفت و آمدم فکر کنم حق با شما باشه.
    یه چیزی که زیاد فکرمو مشغول کرده این که استفاده از راهکارهایی که توی این سایت اومده با توجه به این که همسر من از این راهکارا استفاده نمیکنه و من باید تنهایی بار این کارو به دوش بکشم به نوعی باعث نمیشه که طرف مقابل بیشتر به رفتاراش ادامه بده چون احساس میکنه در هر صورت رفتار من درست خواهد بود؟
    یه مشکل دیگه هم که داریم اینه که همسرم خیلی دیر به دیر با من سکس میکنه و تا جایی که من یادم میاد از اولین رابطه تا الان همیشه من پیشقدم بودم این موضوعم خیلی اذیتم میکنه.البته این اواخر خیلی سرش شلوغ بود و عملا ساعت 10 شب که میومد خونه فقط میگرفت میخابید اما آیا این دلیل خوبی واسه 50 روز سکس نکردنه؟

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 تیر 93 [ 15:40]
    تاریخ عضویت
    1389-12-03
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    4,461
    سطح
    42
    Points: 4,461, Level: 42
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,177

    تشکرشده 2,204 در 465 پست

    Rep Power
    59
    Array

    RE: جراحی یک ازدواج دو ساله

    ممنونم خانومی. در مورد دروغ واکنش رو توضیح دادم. دقیقا همین واکنشو داشته باشین، منظورم اینه که بی اهمیت بودن هم صحیح نیست. با توجه به مورد آخری که گفتین، احساس میکنم همسر شما کمی اعتماد به نفسشون پایینه. اینطور نیست؟ چون این مطلب میتونه در دروغ گفتن افراد هم تاثیر داشته باشه.

    در مورد مشکوک شدن هم بهتره فکر خودتونو درگیر نکنید. اینجوری از مسئله ای که بهش اطلاعی ندارین اذیت خواهید شد.

    در مورد راهنمایی های سایت هم نگران نباشید، چنین تصوری در همسر شما به وجود نخواهد آمد، بلکه برعکس، احساس وظیفه میکنند که عملتون رو جبران کنند.

    در مورد مسئله آخر باید باهاشون صحبت کنید و جایگاه زن و مرد رو که یکی در مقام نازه و یکی در مقام نیاز واسشون توضیح بدین و همچنین توضیح بدین که به محبت او احتیاج دارین. بعد از صحبت هاتون بهتره دیگه برای رابطه پیش قدم نشین. همسرتون باید یاد بگیرن خودشون درخواست بدن.

    این که شما پیش قدم بشین بد نیست، اما این که باعث بشه او پیش قدم نشه، نه.

  6. 2 کاربر از پست مفید shabe barooni تشکرکرده اند .

    shabe barooni (دوشنبه 27 تیر 90)

  7. #5
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,668

    تشکرشده 36,005 در 7,404 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: جراحی یک ازدواج دو ساله

    یک زن امیدوار

    به تالار همدردی خوش آمدی


    کنترل گری ، تجسس ، ترس از آینده ، ساپورتهای غلط ..... از جمله عوامل مخل در زندگی شماست .

    بهتره به جای این روند ، از اصل تجاهل ( خود را به ندانستن زدن ) در مواردی که به چیزی مشکوک می شوید یا رفتاری سئوال بر انگیزه استفاده کنید . و در مورد پنهانکاریها از تجسس و سین جیم هرگز استفاده نکنید بلکه بر عکس جلب اعتماد کنید .

    کارت بانکی شما باید دست خودتون باشه و مدیریت مسائل مالی و تأمین مخارج را کاملاً به همسرتون بسپارید . مهمترین کمک مالی شما و هر زن دیگری به همسر در اداره زندگی اینه که زیاده خواهی نداشت باشید و در پی خواسته های غیر ضروری نباشید . و سالهای اول زندگی با ظرافت از پذیرفتن مسئولیتهای مالی در زندگی پرهیز کنید . در ادامه هرجا نیاز بود با مشارکت و باز هم با ظرافت به گونه همراهی کنید که ایجاد عادت به وظیفه مند بودن شما را در وی ایجاد نکند یا وی را از احساس مسئولیت باز ندارد .

    لیستی از اختلافاتتون تهیه کنید و مرتب مرور کرده و موارد قابل اغماض و غیر آسیب رسان ( با گذشت کردن آسیب نرساند ) را خط بزنید و آنقدر این کار را تکرار کنید که مهمترین و اساسی ترین اختلافات باقی بماند و در پی راه حل برای آن باشید .

    همسر شما نیاز به عزت نفس و اعتماد به نفس از سوی شما دارد . بهتره برای کمک به وی از این جهت مهارت های رفتاری و کلامی را بیاموزید .


    در مورد دروغگویی که در مورد ایشان عاملش ترس است که ایجاد عادت به دروغگویی نموده می توانید با مراجعه به مشاوره حضوری کمک بگیرید . مادر وی در ایجاد ترس که زمینه ساز دروغگویی بوده نقش داشته . مواظب باشید شما هم همان نقش مادر را با کنترلگری ها و تجسسهایتان ( چه با سین جیم کردن چه با تفتیش وسایل و .... ) برای وی نداشته باشید .


    موفق باشید

    .

  8. 9 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (شنبه 14 آبان 90)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    83
    Array

    RE: جراحی یک ازدواج دو ساله

    سلام زن امیدوار عزیز
    دقیقا دلیل دروغگویی همسرتون در گذشته هست که مادرش زیاد بهش گیر می داده.
    و خب این عادت روش مونده تا الان. راهکار شب بارونی عزیز و فرشته مهربون و به کار ببند و امیدوار باش که مشکلتون حل می شه.
    من فقط خواستم به یه نکته اشاره کنم و اونم اینکه سعی کن در مشکلاتتون هر چقد زیاد و ازاردهنده پای خانواده ها رو باز نکنید. چون شما اول زندگی هستید مطمئنا بعد از چند سال از دیدی که در موردتون به وجود اومده اذیت خواهید شد و این در حالیه که اکثر مشکلاتتون بعد از چند سال و با درایت خودتون حل می شه.
    موفق باشی

  10. 3 کاربر از پست مفید sisili تشکرکرده اند .

    sisili (پنجشنبه 30 تیر 90)

  11. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: جراحی یک ازدواج دو ساله

    سلام.از راهنماییهای خوب همه تون واقعا ممنونم.در این چند روزی که من شهرستان بودم و داشتم سعی میکردم مسایلمو با همسرم ریشه یابی کنم و همسرم هم تنها خونه بود سعی کردم که رفتارمو متعادل تر کنم اما دیشب ایشون تماس گرفت و با کمال خونسردی گفت که :انگار حلقه ام گم شده!!!! البته اصل گم شدن حلقه اگرچه چندان مهم نباشه(حالا اگه از هزینه ی گزافی که من 2 سال پیش براش پرداختم بگذریم) اما اولا: از اونجایی که قبلا هم شده پولی به کسی قرض بده و بگه گم کردم یا یواشکی از طلاهای توی خونه بفروشه و بعدا اظهار بی اطلاعی کنه من چندان از راست بودن حرفش مطمین نیستم ثانیا: هر موقع من شهرستان هستم والبته ایشونم قدم رنجه نفرمودند که همراه من بیان با خبرهایی از این دست سورپرایز میشم.مثلا صاحب مغازه گفته تخلیه کنین. ثالثا: از گم شدن حلقه کوچکترین ناراحتی به خاطر شریفشون راه ندادن. بنابر این من واقعا نمیدونم باید چی کار کنم!!! یادم میاد حدود یک ماه پیش ایشون یه روز صبح سه میلیون پول از خونه بردن بیرون تا تشریف ببرن بازار و واسه مغازه جنس بخره شب خسته و کوفته اومد خونه و پولا رو گذاشت رو میز و گفت وقت نکردم برم منم پولا رو شمردم و دیدم 100 هزار تومنش کمه!البته مبلغ کم شده خیلی ناچیزه ولی اظهار بی اطلاعی ایشون منو دیوونه کرد که من چه میدونم چی شده !!!!و دست آخر به این نتیجه رسید حتما گم شده!!!!!!!!!!! وحالا که من یاد اون همه حرصی که خوردم میافتم و بی ثمر بودنش حالا حتی دلم نمیخاد حرص بخورم.به نظرتون این دفعه چی کار کنم؟؟ کاملا اعتمادمو بهش از دست دادم و نمیدونم چرا وقتی من خونه نیستم این همه اتفاق عجیب می افته!!

  12. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اسفند 93 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1390-3-29
    نوشته ها
    1,107
    امتیاز
    8,928
    سطح
    63
    Points: 8,928, Level: 63
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,038

    تشکرشده 2,035 در 738 پست

    Rep Power
    125
    Array

    RE: جراحی یک ازدواج دو ساله

    سلام يك زن اميدوار

    فرشته مهربون راهكارهاي خيلي خوبي بهتون دادند.

    به آن ها عمل كنيد انشاءالله موفق مي شويد.

  13. کاربر روبرو از پست مفید ليلا موفق تشکرکرده است .

    ليلا موفق (دوشنبه 27 تیر 90)

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 دی 92 [ 09:56]
    تاریخ عضویت
    1389-1-24
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    3,121
    سطح
    34
    Points: 3,121, Level: 34
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    445

    تشکرشده 379 در 146 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Exclamation RE: جراحی یک ازدواج دو ساله

    سلام ایشون چرا این پول ها رو بر می دارند؟؟.... برای مورد خاصی خرج می کنند؟ یا اینکه برای منزل خرج می شه. اگر مورد مصرفش رو می دونید که این بار اصلا ازشون سیم جیم نکنید و همونطور که فرشته جان گفتند حتما برای پیشرفت بهتر حضوری پیش مشاور بروید تا بهتون راهکار بدهند. موفق باشید.

  15. کاربر روبرو از پست مفید mamosh تشکرکرده است .

    mamosh (دوشنبه 27 تیر 90)

  16. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: جراحی یک ازدواج دو ساله

    نقل قول نوشته اصلی توسط mamosh
    سلام ایشون چرا این پول ها رو بر می دارند؟؟.... برای مورد خاصی خرج می کنند؟ یا اینکه برای منزل خرج می شه. اگر مورد مصرفش رو می دونید که این بار اصلا ازشون سیم جیم نکنید
    به جز چند مورد اصلا نمیدونم برای چی خرج شده! اون چند موردی هم که میدونم قرض دادن به همکاراش بوده.به جز یک بار که برای یک جشن کوچیک پول از حساب من برداشت تا جایی که میدونم هیچ وقت دیگه واسه خرج خونه این کارو نکرده!


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.