به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 تیر 94 [ 07:29]
    تاریخ عضویت
    1389-11-16
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    4,518
    سطح
    42
    Points: 4,518, Level: 42
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    43

    تشکرشده 43 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خانواده پدری من

    سلام امیدوارم حالتان خوب باشه!!!!!دیشب یه مشکل اساسی باپدرم برام پیش اوم!!!!من 1خواهردارم ویه برادر خواهر بزرگم دانشجوی ارشد وتابستان ها فقط اینجاست وبرادارم هم دانشجوولی به خاطراینکه شهرمحل تحصیل نزدیک خونمون است همیشه اینجاست و رابطه خیلی نزدیکی باهم داریم !!!!
    مشکل من باپدرم اینه که مایه خونه 3طبقه توی شمال شرقی کشورداریم که که دوطبقه اش را اجاره دادیم وطبقه سوم راباتمام امکانات و وسایل درجه یک،خانه راخالی گذاشتیم که برای تفریح عیدها وتابستان هابریم اونجا!!!مشکل ماازآنجاشروع میشه که خانواده عموم بادخترشون که ازدواج کرده وخارج زندگی میکنه قراره هفته دیگه برن اونجا!!! وپدرم چون امروزبامامانم قراره برن حج دیشب پدرم برای خداحافظی که زنگ میزنه اونجا وعموم بهش میگه که ماهم قراره بریم وپدرم بهش تعارف میکن که برن خونمون وبیان کلیدهارا ازمن بگیرن!!!
    وعموم بااینکه آدم پولداری قبول میکنه......مخالفت من وبرادرم سراینه که اونه به همراه بچه های فضولی که دارن قراره برن توی اون خونه 2خوابه بمونن وجمعیت اونها8(به همراه نوه هاشون)نفره برن اونجا........البته موضوعی که ناراحتم کرده اینه که اونه به همرا 2تاپسرجونشون میخوان برن روی تخت من وسایلم بخوابن و زن عموی من ازمن وخواهرم بدش میاد چون میترسه ماپسرهاش رو بدزدیم وهروقت خونمون مهمونی پسرهای بزرگش رو نمیاره وخیلی خودش رو ازمادرم بیشترمیدون بااینکه اون سیکل داره ومادرم کارشناسی ارشد
    خیلی خودش ومیگره ومادرم همیشه میگه که به خاطرپدرم باهشون قطع رابطه نمیکنه......
    حالا من ازتون کمک میخوام که یه جوری خانواده عموم رو اذیت کنم ولی چه جوری رونمیدونم میخوام این مسافرت یه هفته ایشون روتوی خونمون به کامشون تلخ کنم .............
    کمکم کنیدکه بیشترازهمیشه به کمکتون احتیاج دارم دیشب باپدرم بحٍم شدتا5صبح گریه میکردم

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانواده پدری من

    سلام خانم srr،

    اول باید این رو بگم که به شما حق می دهم که کمی احساس خوبی نداشته باشی از این که کسی به خانه شما بره و یا حتی در تخت شما بخوابه.

    ولی حالا برای اینکه کمی پدرت رو درک کنی، یک سوالی می پرسم.
    فکر کن شما در آینده خانه ای داری که لازمش هم نداری و خالی افتاده.
    برادرت از شما می خواهد که یک هفته به اونجا برود.
    شما بهش می گویی نه؟
    به نظر من شما حتی با میل بهش این اجازه رو می دهی.
    حتی اگر کاملاً هم مایل نباشی، باز هم به خاطر احترام و محبت و نسبتی که بین شما هست، این اجازه رو به او می دهی.
    پدرت هم دقیقاً این کار رو کرده.

    حالا من ازتون کمک میخوام که یه جوری خانواده عموم رو اذیت کنم ولی چه جوری رونمیدونم میخوام این مسافرت یه هفته ایشون روتوی خونمون به کامشون تلخ کنم .............
    مگر ما آدم های بدجنسی هستیم که چنین انتظاری از ما داری؟ :)
    البته مطمئن هستم که خودت هم خوش قلب هستی و اگر ته دلت رو نگاه کنی، بدی کسی رو نمی خواهی.

    پدر شما لطفی در حق برادرش می کنه.
    برادرش هم حتماً جبران خواهد کرد.

    مثلاً شاید در آینده فرصتی بشه که شما یک مسافرت خارج از کشور بروید پیش عمویت. اون وقت دوست داری دختر عمویت شما رو اذیت کنه که مسافرت به کامتون تلخ بشه؟!

    ببین، می گویند از هر دستی بدی، از همون دست هم می گیری.

    اگر یک روز به کسی کمک کنی، یک روز دیگر که خودت محتاج هستی، خدا کمکت می کنه.

    در ضمن الآن فرصت خوبی هست که رابطه تون رو صمیمی تر کنی و اونها رو تبدیل به دوستان خوب برای خودت بکنی.

    پس خوب فکرهات رو بکن و یک تصمیم درست بگیر که پشیمون نشی.

  3. 6 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (سه شنبه 15 شهریور 90)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 تیر 94 [ 07:29]
    تاریخ عضویت
    1389-11-16
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    4,518
    سطح
    42
    Points: 4,518, Level: 42
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    43

    تشکرشده 43 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانواده پدری من

    نه دوست عزیز نه شماخدایی ناکرده بدی هستین ونه من .........لازمه بگم دفعه ای قبلی که رفتیم دبی (دخترعموم ساکنه دبی)دخترعموم حتی مارابرای نهاریاشام به خونش دعوت نکرد .........البته لازمه بگم مااونجاتوی یکی ازبهترین هتل های دبی موندیم ویک شب به مازنگ زدن وگفتن که میخوایم شماببینیم ماکه داشتیم برای شام بیرون میرفتیم گفتیم بهشون که مابیان بیرون شام بخورن .....که البته شب آخری که میخواستیم بیایم گفتن وای چه بداصلان خونمون نیومدین...........(حتی ماآدرس خونشون رانداشتیم).البته ازدخترشون دل خوشی ندارم چون سر17سال نامزدش کردن و وخیلی خودش گرفته البته این نظرمن نیست وهمه میگن.............
    لازمه بگم من برای این اینجااومدم مشورت کنم که ببینم خوبه وقتی میان کیلدهارابگیرن بگم یه چنددفعه خونه نیستم وتاچندباربکشونمشون دم در خونه مون وبعدبهشون بدم .......
    درضمن بایدبگم اون خونمون مال مامانم ومال پدرم نیست.وتازه خونه عموم قرارفقط3تاازپسراشون روببرنو2دیگه میمونن

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 دی 90 [ 12:13]
    تاریخ عضویت
    1390-4-23
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    1,321
    سطح
    20
    Points: 1,321, Level: 20
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 18 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانواده پدری من

    میتونم بپرسم چند سالتونه؟

  6. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانواده پدری من

    به نظر من بهترین کار این هست که شما به نظر پدرت احترام بگذاری.

    مثل اینکه کلیدها دست شماست و شما مسئول تحویل کلید به عمو هستی.
    پس یعنی پدر شما به شما اعتماد کرده.

    اگر بخواهی کاری بکنی که خلاف میل پدرت است، هم از اعتماد او سو استفاده کردی و هم به رابطه بین خودت و پدرت ضربه خواهی زد.

  7. کاربر روبرو از پست مفید hamed65 تشکرکرده است .

    hamed65 (جمعه 24 تیر 90)

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 06 بهمن 91 [ 19:17]
    تاریخ عضویت
    1390-3-25
    نوشته ها
    118
    امتیاز
    1,470
    سطح
    21
    Points: 1,470, Level: 21
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    270

    تشکرشده 270 در 103 پست

    Rep Power
    25
    Array

    RE: خانواده پدری من

    سلام من يه پيشنهاد خوب دارم، تو سر كليدي خونه يه بمب بذار و تنظيمش كن كه نيم ساعت مونده كه عموت برسه به خونه تون منفجر بشه
    اخه يعني چي اين كارا؟
    من كاري به رابطه شما و عموت ندارم، به هر دليلي كه حتما برا خودت محترمه از اونها خوشت نمياد
    ولي شما با اين نقشه هايي كه ميخوايد بكشيد و طرح هاتون برا سر كارگذاشتن عموتون درسته حال اون ها را ميگيريد ولي مهمتر از اون اينه كه پدرتون را ميرنجونيد
    چون پدر شما يه قولي داده و حالا شما چه دوست داشته باشيد چه نه ، به خاطر احترام به پدرتون(و نه خانواده عموتون) لازمه كه كاري كه ايشون خواستن را به نحو احسن انجام بديد
    البته ميتونيد بعد از اين كه كارتون را انجام بديد به پدرتون بگيد كه از نظر شما بهتر بود كليد بهش نمي داديد و دل خوشي از اين كار نداشتيد ولي به خاطر احترام به ايشون بود كه اين كار را انجام داديد
    گفتيد پدر و مادرتون قراره به سلامتي مشرف بشن حج ، بشين فكر كن اگه شما يه كاري بكنيد و پدرتون تو سفرشون مطلع بشن ،چقدر ايشون ناراحت خواهند شد
    ايا شما حتي به خاطر لجبازي يا دوست نداشتن عموتون،حاضريد پدر و بالطبع مادرتون را ناراحت كني اونم تو دوران سفر حج؟
    لباسها در آب کوتاه میشوند و برنج ها دراز. در درازای زندگی برنج باش و در پهنای آن، لباس.
    واگر عمق این پند را نفهمیدی, بدان که تنها نیستی!

  9. 3 کاربر از پست مفید mohsenn تشکرکرده اند .

    mohsenn (شنبه 25 تیر 90)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 تیر 94 [ 07:29]
    تاریخ عضویت
    1389-11-16
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    4,518
    سطح
    42
    Points: 4,518, Level: 42
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    43

    تشکرشده 43 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانواده پدری من

    nazanin83من 17ساله ام!!!!
    ممنونم ازهمه ای دوست های خوبم که کمکم کردند!!!!من کلید ها (رابایکم حال گیری)بهشون میدم ولی دوست دارم به خانواده عموم که من وبرادرم خوشمون نمیومدازخونمون استفاده بشه!......
    بازهم ازاینکه کمکم کردیدتشکرمیکنم

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 تیر 94 [ 07:29]
    تاریخ عضویت
    1389-11-16
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    4,518
    سطح
    42
    Points: 4,518, Level: 42
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    43

    تشکرشده 43 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانواده پدری من

    سلام دوستای گلم !امروزپسرشون به بهانه ای آوردن غذای نیمه شعبان اومدخونمون وبه برادرم گفت کلیدهارابده برادرم که توی اون لحظه شوکه شدگفت کدوم کلیدها واون گفت کلیدهای خونتون (نه اجازه ای ونه تعارفی که اگرخونه رالازم ندارین)وبعدبرادرم اومدکلیدهاراازمن گرفت منم بعداز15دقیقه لفت دادن کلیدهارابش دادم (نمیدونین توی اون لحظه چه سختی رامتحمل شدم )وقتی هم بادختردایی ام درددل میکنم میگه مگه چه اشکال داره 7روزمیرن برمیگردن منم بیشترازاین دلم میسوزه که هیچکی درکم نمیکنه!!!!!
    ممنون ازهمتون که کمکم کردین!!!!!!!
    نمیدونم چراسرهرقضیه ای که پیش میاد نه فقط اینبارهردفعه هیچکی درکم نمیکنه!!!حتی خانوده ام!!!!! پدرم میتونست به خاطرمنم که شده به برادرش نه بگه!!!!!!!!

  12. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانواده پدری من

    دختر خوب،

    همیشه یاد بگیر خوبی بکنی!
    هیچ وقت بد کسی رو نخواه!
    به خصوص خانواده و فامیلت رو.

    درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرَد *** نهال دشمنی بَرکَن که رنج بی‌شمار آرد

  13. 2 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (دوشنبه 27 تیر 90)

  14. #10
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array

    RE: خانواده پدری من

    srr72 عزیز

    به همدردی خوش آمدی


    دختر خوب و نازنین ، به نظرت حیف نیست ، فکر و روح و ذهنت را درگیر این مسائل کنی و به جای فکر ها و نیت های خوب با این افکار مشغولش کنی ؟؟؟!!!!!!

    در این دوره سنی که هستی ، بهترین فرصت را برای ساختن شخصیتی وارسته و سازنده و محکم و قوی داری ، هدرش نده ، حیفه .

    وقتی دلهای ما با نگاه های منفی حتی نسبت به کسانی که با ما بد می کنند ، کینه و نفرت و بدی را به خودش راه می دهد ، به همان اندازه رسوب و تیرگی را در دل ایجاد می کنیم که جلوی نگاه مثبت که آرامش بخشی و لذت را در پی دارد را می گیرد .

    دلت میخواد به مرور و در آینده ، فردی باشی که همیشه فکرش درگیره ، آشفته هست ، و همیشه از یک احساس ناخوشایند و نامطبوع رنج ببره ، بی اعتماد به دیگران باشه ، بی حوصله باشه و .... از زندگی رضایت نداشته باشه و لذت نبره و ....... ؟؟

    اگر اینها را دوست نداری و نمی خواهی ، پس عزیزم ، خانم گل ، خودت را دوست داشته باش ( نه خودخواه باشی ) و خودت را عزیز تر از این بدان که بخواهی چیزی که مردم بهش میگن بد جنسی در تو باشه ، یا کسی که ازش ناراحتی را بخواهی آزار دهی .

    اگر از خانواده عمویت ناراحتی و دلیل محکمی براش داری ، خیلی دوستانه باهاشون در میان بگذار ، حتی اینکه دوست نداری کسی به وسائل شخصی شما دست بزنه را مطرح کن نه اینکه از راه های دیگه بخواهی در مقابل آزارشون بدهی و .....


    سعی کن ، وابسته به هیچ چیز نباشی حتی پدر و مادر و خواهر و برادر ، چه رسد به وسائل و ملک و اموال و ..... چون اینها ناپایدارند و وابستگی به آنها دغدغه آفرین و رنج آوره و ضد بهداشت روانی و جسمی .

    امیدوارم در همدردی با مطالعه تاپیکها و حرفهای دوستان بهره های خوبی از دوستان مهربان و دست و دلباز اینجا ببری .

    موفق باشی عزیزم


    .

  15. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (دوشنبه 27 تیر 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.