سلام ازتون كمك ميخوام
ترو خدا خوب به سوالم جواب بديد موضوع خيلي حياتيه...
دختري هستم 27 ساله 4 سال پيش با پسري آشنا شدم كه البته اين آشنايي به واسطه ي دوستي با برادرهام بود.
ايشون 1سال ازمن بزرگتره وخانواده ي تقريبا مدهبي داره.ولي من تو ي خانواده معمولي بزرگ شدم وبا اينكه خيلي ازلحاظ ظاهري به مسايل پايبند نبودم ولي به خاطرش هموني كه ميخواست شدم وبه لحاظ ظاهري چادري شدم
تا6ماه خوب بود ولي بعدش ديگه جواب تلفنامو يكي
در ميون ميداد هرچي بهش زنگ ميزدم ميخواستم ببينمش مانع ميشد.
البته زياد همديگه رو نميذاشت ببينيم چون خيلي ميترسيد ولي الان 3.5ساله كه ديگه ميگه منو نميخواد-ميگه شروع رابطه اشتباه بوده.
ميگه تو موقعيت زياد داري برو دنبال زندگيت بااينكه خواستگار زياد دارم ولي به خاطرش تمام موقعيتهامو از دست دادم به كس ديگه اي نميتونم فكر كنم
يه بار كه برگشتم بهش گفتم خواستگار دارم ولي من فقط به تو فكر ميكنم ميگه من تصميمي براي ازدواج ندارم به آيندت فكركن/..
خيلي دوستش دارم اصلا نميتونم به كس ديگه اي فكركنم
سنم داره ميره بالا روزبه روز علاقم بهش بيشتر ميشه وهمه ي اميدم اينه كه يه روز بگه منو ميخواد
حتي به پيشنهاد چند نفر به دعانويسي وايجاد محبت بينمون هم متوسل شدم شايد فرجي شه...
خيلي نگران آينده ام ميدونم بي هدف منتظر كسي نشستم كه منو نميخواد
هيشكي نيست جواب منو بده؟؟![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)