سلام دوستان
من 25 سالمه مهندس عمرانم و دوران سریازیم را در شهرداری میگذرانم. من یک مشکل بزرگ دارم اونم اینه که مثلا به یکی از همکارای مرد که یکم بهم محبت داره علاقه مند شدم دوست دارم مثل پدرم باشه, دوست دارم سرمو بزارم رو شونش دستاشو بگیرم تو دستم باهاش صحبت کنم. البته فقط همکارم نیست زمانی که دبیرستان بودم به یکی از معلم هام هم همین حسو داشتم. و الان هم بعد از 10 سال هنوز باهاش ارتباط دارم. ولی خوب این مسئله برام خیلی آزار دهندست. چون مجبورم برای یکم محبیت اونا هزار و یک جور کار انجام بدم مثلا هدیه های گرون قیمت براشون بخرم. کلی اسرار کنم که شاید دلشون به رحم بیاد بتونم یکی دو ساعت باهاشون باشم و یاهاشون درده دل کنم. من در کنار اونا احساس آرامش می کنم. البته پدر خودم هم در قید حیاطه. لطفا منو راهنمایی کنین تا بتونم مشکلم را حل کنم؟ دارم از این موضوع دیوانه میشم. با تشکر.
علاقه مندی ها (Bookmarks)