به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 بهمن 00 [ 15:35]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    367
    امتیاز
    10,548
    سطح
    68
    Points: 10,548, Level: 68
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 302
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    811

    تشکرشده 815 در 286 پست

    Rep Power
    51
    Array

    من چه جور ادمی هستم؟!

    سلام
    من چه جور ادمی هستم؟
    روبروی ایینه خودم رو نگاه کردم ، دو چشم داشتم و یک دهان ، یک بینی و دو گوش! ولی واقعا همینی هستم که می بینم؟
    جدیدا خیلی زود عصبانی میشم... این موضوع اعصابم را به هم ریخته... چرا استانه تحملم پایین اومده؟
    کمک کنید!

  2. #2
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    147
    Array

    RE: من چه جور ادمی هستم؟!

    سلام مهندس جان!
    تازگي مشكلي چيزي ذهنت رو به هم ريخته؟
    جديدا استرس زيادي (بخصوص توي كار) تحمل كردي؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید sci تشکرکرده است .

    sci (شنبه 28 خرداد 90)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 بهمن 00 [ 15:35]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    367
    امتیاز
    10,548
    سطح
    68
    Points: 10,548, Level: 68
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 302
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    811

    تشکرشده 815 در 286 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: من چه جور ادمی هستم؟!

    سلام خیلی ممنون درد دلم رو شنیدی
    فکر اینده و گاهی اشتباهات گذشته انرژی زیادی ازم میگیره...با وجود اینکه تجارب لازم رو کسب کردم ولی باز هم سرزنش ذهنی در من وجود داره
    نمی دونم چطور میشه از این افکار راحت شد
    از یه طرف کنکور ارشد هم فشار رو بیشتر می کنه. مخصوصا اینکه نتیجه چطور خواهد شد؟
    بعضی مشکلات هم در خونه ایجاد میشه. به نظر کمی عصبی شدم... زود جوش میارم!
    بعضی موقع ها فکر می کنم اصلا جوونی یعنی چی؟ من هم جوونم؟! همش شده کتاب خوندن ، مثل یه ربات برنامه ریزی عمل می کنم...تفریحات عادی که مردم دارن برام جذابیتی نداره... یه جور حس انتقادی نسبت به مردم پیدا کردم که می دونم درست نیست...

    به همفکریت نیازمندم

  5. کاربر روبرو از پست مفید eng.aydin تشکرکرده است .

    eng.aydin (شنبه 28 خرداد 90)

  6. #4
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    147
    Array

    RE: من چه جور ادمی هستم؟!

    سلام مهندس جان...
    در تاپیکهای مختلف در این باره صحبت شده و چیزهایی نوشتم که دوست دارم دوباره برای شما بنویسم...
    فکر آینده... اشتباهات گذشته... سرزنشهای ذهنی... این روزها وضعیتت شده اینگونه که گویی کسی در ذهن تو نشسته و با تو به گفتگویی سخت مشغوله! قانع نمی شه! به شدت وراجه و پر مدعی! ادعا از این جهت که فکر می کنه از همه اوضاع و احوالات دور و بر شما خبر داره... این گفتگوها با درس و عبارات منطقی جور نیست! لذا وقتی شما به درس مشغول می شید فشارشون رو صدها برابر می کنند و هجوم می آورند و موجب می شوند که شما آشفته شوید... و چیزی رو تجربه کنید که اون رو خودتون عصبانیت و کاهش ظرفیت روانی خوانده اید...(من زمانیکه درس می خوندم مثل شما با این داستانها دست و پنجه نرم می کردم... )
    این گفتگوی ذهنی لحظه ای نمی خوابه و لحظه ای از اوضاع شما غافل نمی شه... همه چیز رو بزرگ می کنه! زندگی از دست رفته رو! آینده رو! همواره در تناقضه و به شدت منتقد خوبی هست! مردم رو نقد می کنه... نحوه زندگی شما رو نقد می کنه! این ذهن سطحی هرگز راه حل نمی ده و تماما تمایل به منفی نگری داره!
    باید این گفتگوی درونی رو خاموش کنید...(می گم چگونه)
    عملا هیچ کدام از کارهای شما ایراد نداره... زندگی روند عادی خودش رو طی می کنه و ساده و ساده شما روی دوش زمان سوار می شوید و مراحل رو طی می کنید! آینده همین زمانی هست که الان هست... همین زمانی که برای دیروز آینده بود! و گذشته همین زمانی هست که سپری شد! پس نتیجه می گیریم اگر همین حالا رو در نیابیم نه آینده ای خواهد بود و نه گذشته ای...
    در مورد جوانی... جوانی نیرویی خوشایند است! اما همه زندگی نیست... مرحله ای از زندگی است! شایدم حس انتقادی شما درسته! چرا فکر می کنید درست نیست... می دونید چون سطح دانش و مهارتهای شما بیشتر شده، به تبع اون نوع تفریحات شما تغییر کرده... اما تفریح یعنی لذت بردن! گاه از یک تصویر زیبا، گاهی از کتاب خوندن، گاهی از مطالب علمی... و گاهی از خوردن توت نشسته از سرشاخه های درخت! مهم اینه که شما کاری رو کنید که از اون لذت ببرید و نگذارید که انرژی شما توسط ذهن سطحی یا همون گفتگوی درونی تخلیه بشه
    معمولا گفتگوهای ذهنی هجومی عمل می کنند... یعنی نیستند! آرام شکل می گیرند به سرعت حمله می کنند!
    در این مواقع دست از کار بکشید... یک عطر خوشبو به خود بزنید (خیلی کم در ناحیه گردن) ... چشمان را ببندید و آرام تنفس کنید... فقط به فرایند تنفس فکر کنید و بگذارید نفس مانند نوری وارد وجود شما شود... با بینی با یک شماره هوا را به ریه ها وارد کنید... 4 شماره نگاه دارید و با دو شماره خارج کنید! هوا را وقتی نگه می دارید تصور کنید که نوری که وارد ریه ها کردید به تمام بدن شما رخنه می کند و در سر شما جمع می شود... و با بازدم تمام تصورات منفی خارج می شوند... مانند دودی سیاه!
    موسیقی به خاموش شدن این تفکرات کمک خواهد کرد...ضمن اینکه شمارش می تواند آنها را خاموش کند/ پس می توانید در زمان این تمرین موسیقی آرامی گوش کنید... در حدی که شنیده شود/ و نفسهایتان را بشمارید/
    افکار هجوم خواهند اورد! مطمئن باشید... انها را مانند عوض کردن کانالهای تلویزیون رد کنید... بگذارید بیایند و بروند... در تجربه های بعدی نخواهند آمد!
    یک ورزش روزانه رو بهتون توصیه می کنم... حتی 20 دقیقه پیاده روی با موسیقی!
    اگر سوالی بود بپرس...
    اگر نقصانی بود ببخش...

  7. 5 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (شنبه 13 اسفند 90)

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 بهمن 00 [ 15:35]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    367
    امتیاز
    10,548
    سطح
    68
    Points: 10,548, Level: 68
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 302
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    811

    تشکرشده 815 در 286 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: من چه جور ادمی هستم؟!

    خیلی ممنون دانشمند عزیز!
    سوالاتی در دهنم هست که به مرور زمان از شما و دوستان دیگر خواهم پرسید


  9. کاربر روبرو از پست مفید eng.aydin تشکرکرده است .

    eng.aydin (دوشنبه 30 خرداد 90)

  10. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 بهمن 00 [ 15:35]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    367
    امتیاز
    10,548
    سطح
    68
    Points: 10,548, Level: 68
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 302
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    811

    تشکرشده 815 در 286 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: من چه جور ادمی هستم؟!

    دانشمند عزیز ، دوست همفکر من. بارها پست شما رو خوندم... هر بار چیز جدیدی از حرفات می فهمم...
    قبلا از تکنیک های ذهنی استفاده کرده ام ... در چند مدت اخیر کمتر استفاده می کردم، انگار باز من را به یاد مهارت های ذهنیم انداختید
    ریلکسیشن، خود هیپنوتیزمی .. واقعا صیقل دهنده روح و روان هستن
    و اما یک سوال ... اول باز هم بگم شما یک تعریف درست از لذت بردن در ذهن من حک کردید.به این تعریف از لذت زندگی ، بشدت نیاز داشتم
    و حالا سوال من : با پرسش هایی که پاسخی برایشان پیدا نمی کنم چکار کنم؟ بار ها شده سوالاتی در حوضه های مختلف به ذهنم خطور کنه و در صورت نداشتن پاسخ مناسب ، من رو از ادامه راه دلسرد کنه... یا به کل راه بدبین
    در مسائل درسی مشکلم را تا حدودی حل کرده ام. یعنی وقتی مسئله ای رو متوجه نمی شدم، از ان عبور می کردم کمی که جلو میرفتم انگار ذهنم به موضوع عمیق تر شده باشه... خود بخود مشکلم حل میشه
    ولی در مسائل فلسفی و یا مذهبی و یا اجتماعی اینطور نیست. البته اواخر سعی کردم فعلا در مقابل هجمه سوالات سکوت کنم ولی این بیخیالی با ذات من مخالف هست...رسیدن به حقیقت دغدغه من بوده و من نمی توانم این دغدغه رو در نظر نگیرم
    از طرفی پاسخی پیدا نمی کنم و باعث دلسردی و تلف شدن انرژی من میشه . کمی نا امید میشم
    جمله ای بوده که من بهش اعتقاد دارم: اگر مسئله ای برام قابل فهم نبود، انرا طوری تغییر دهم که برام قابل فهم باشه... ایا این موضوع من رو از رسیدن به حقیقت باز نمیداره؟ ظاهرا تا بحال جواب داده... ولی ایا ممکنه من رو به بیراهه بکشه؟
    به استدلال هایم ایمان دارم ولی این شک هیچ وقت دست از سرم بر نداشته
    شک ، سوالات بی پاسخ . اینها مشکلات بزرگی برام هستند

  11. کاربر روبرو از پست مفید eng.aydin تشکرکرده است .

    eng.aydin (سه شنبه 31 خرداد 90)

  12. #7
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    147
    Array

    RE: من چه جور ادمی هستم؟!

    برادر خوبم مهندس جان
    چند سال دارید؟
    این سوالات از چه زمانی اغاز شده اند و یا بیشتر به ذهن شما هجوم می اورند؟
    در مورد جمله ای که فرمودید برای حل مسائل از اون استفاده می کنید باید بگم تا حدودی نزدیک به حل مسائل به روش علمی هست... ببینید وقتی می خوایم با یک مساله مواجه بشویم و اون رو حل کنیم یک روش علمی و کلی وجود داره و اون این هست که مسئله رو به ساده ترین شکل بیان می کنیم و پیچیدگیهاش رو حاشیه هاش رو حذف می کنیم... مساله ساده رو حل می کنیم... بعد پیچیدگیهاش رو اروم بهش اضافه می کنیم... عملا با این روش به هیچ وجه از واقعیت دور نمی شیم و به بیراهه نمی ریم
    اما سوالات و شک از چه زمانی اغاز شده؟

  13. 2 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (شنبه 13 اسفند 90)

  14. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 بهمن 00 [ 15:35]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    367
    امتیاز
    10,548
    سطح
    68
    Points: 10,548, Level: 68
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 302
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    811

    تشکرشده 815 در 286 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: من چه جور ادمی هستم؟!

    از توجه شما سپاسگذارم
    بنده 22 سال دارم
    بعضی سوالات هستند که جواب هایی قبلا داده شده برای انها.
    ولی این جواب ها من را قانع نمی کنند
    بعضی مسائل هستند من نمی توانم انها را به ان صورت که گفته شده قبول کنم . انها را تغییر میدهم ... به ان صورت که برایم قابل قبول باشد .... شاید تفسیر به رای می کنم! این تفسیر های من ذهن های امروزی رو جذب می کنه ولی افکار قدیمی تر را نه... در این هنگام با وجود اینکه بروز نمیدهم ولی شکی در من بوجود میاد که به دانسته هام شک می کنم. با خودم میگم:نکنه تو در جهل هستی ؟

    قصد دارم کتابی بنویسم . ولی این شک مانع این شروع کار من می شود... شک در جهل خودم! ( کتابی با موضوع روانشناختی و ماهیت خدا در انسان)

    به نوشتن این کتاب بسیار علاقه دارم ( نیاز جامعه به بازگشت به سمت خدا این حس رو در من تقویت میکنه). ولی شک و نوعی ترس از اشتباه در من وجود داره
    مثلا من در اینده قصد دارم چند کتاب فنی و مهندسی رشته خودم ، رو ترجمه کنم( در دو سال اینده) . ولی در این مورد هم از اشتباهات احتمالی و انتقاد های علمی که ممکنه از من بشه وحشت دارم!
    یه جورایی تاب تحمل نقد علمی خودم رو ندارم

    ایا این شک ریشه در وسواس داره؟ ایا این حس ترس از اشتباه طبیعیه؟
    گاها از این می ترسم که به مرز جنون برسم!( این هم نوعی وسواس هست ...)


  15. کاربر روبرو از پست مفید eng.aydin تشکرکرده است .

    eng.aydin (چهارشنبه 01 تیر 90)

  16. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 بهمن 00 [ 15:35]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    367
    امتیاز
    10,548
    سطح
    68
    Points: 10,548, Level: 68
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 302
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    811

    تشکرشده 815 در 286 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: من چه جور ادمی هستم؟!

    خب... این مسائل من هم یکم پیچیده هستند !
    حداقل کار هایی که برای رفع این مشکلم یعنی ترس از اشتباه انجام دادم ، اینجا می نویسم تا اگر یه بنده خدایی رسید اینجا بی جواب نمونه...
    چندین مقاله در رابطه به جایز الخطا بودن انسان خواندم
    متوجه شدم خیلی از کتبی که قبلا نوشته شده مملو از اشتباهات هست ولی سود ان کتب برای خوانندگان معمولا بیشتر از زیان انهاست
    یه ایه ای هم از قران دیدم: وقتی تصمیمی گرفتی انرا انجام بده و توکلت بخدا باشد
    پس شک بیجا مانع موفقیت هست
    اگر اشتباهی هم باشه میشه از اون برای پیروزی های بعدی استفاده کرد
    داستان های بسیار زیادی از شکست های متعدد افراد بزرگ خواندم و متوجه شدم موفقیت انها بدون شکست نبوده

    مرحله بعدی باور این جملات هست!

    تشکر

  17. کاربر روبرو از پست مفید eng.aydin تشکرکرده است .

    eng.aydin (پنجشنبه 02 تیر 90)

  18. #10
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    147
    Array

    RE: من چه جور ادمی هستم؟!

    سلام مهندس عزيز!
    بسيار عاليست كه شما در جواب خود مسائلي را نوشته ايد و چه خوب به نتيجه رسيده ايد!
    ببينيد من در جهل شما شك ندارم! و همچنين در جهل خودم! يقين دارم! همين كافي است! اما جاهل و نادان نيستيم... هر چه مي خواني و مي داني بيشتر نمي داني! همين كافي است! پس شك ديگه كجاي داستانه؟
    جهل خودآگاه،‌ يعني همين كه بدانيم چيزهايي هست كه هنوز فرا نگرفته ايم موجب نوعي تلاش و ممارست جهت يادگيري خواهد شد... پس قرار نيست ما با اين مفهوم مبارزه كنيم! قرار هست كه موجب علاقه مندي ما و ممارست و پشتكار ما بشود...
    همه دانشمندان سعي بر آن دارند كه اشتباه نكنند.. اين يك گزاره منطقي است! اما اشتباه بد نيست! ما سعي مي كنيم كه اشتباه نكنيم... پس به جاي ترس از اشتباه،‌ بررسي همه جانبه در آرامش موجب خواهد شد بتوانيم بگوييم كه من همه بررسي ها را كرده ام و احتمال بروز اشتباه به كمترين حد خود رسيده است! حالا در اين شرايط اگر اشتباه هم رخ بدهد... يك اتفاق است!
    پس شما اگر كاري كه مي خواهيد بكنيد يا كتابي كه مي خواهيد بنويسيد به دليل ترس از اشتباه متوقف كنيد چه اتفاقي خواهد افتاد!؟ به نظر اين اشتباه است و بايد از اين توقف ترسيد! اما بنويسيد! به اساتيد فن نشان بدهيد... ويرايش كنند...حاشيه نويسي كنند... بررسي كنند! بي شك احتمال برزو اشتباه كم خواهد شد... اما اگر ننويسيد چيزي وجود نخواهد داشت كه بگوييم اشتباه است يا درست!
    دقيقا اگر اين شك ادامه داشته باشه تبديل به نوعي مرض مي شه كه شما را از هر كاري باز مي داره
    اما اونچه بيش از اين شك موجب مي شه ما وحشت كنيد و عملا مزاحم شماست... گفتگوي دروني شماست كه در پستهاي قبلي به اون اشاره كردم... اين گفتگو مانع از تمركز شما خواهد شد! اين گفتگو رو با تكنيكهايي كه بلديد و نوشتم خاموش كنيد... خود هيپنوتيزمي لازم نيست... مهارتهاي ساده براي اين كار كافي است!

  19. کاربر روبرو از پست مفید sci تشکرکرده است .

    sci (جمعه 03 تیر 90)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.