به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 12 1234567891011 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 111
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 دی 93 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1388-8-13
    نوشته ها
    302
    امتیاز
    6,606
    سطح
    53
    Points: 6,606, Level: 53
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    396

    تشکرشده 407 در 170 پست

    Rep Power
    46
    Array

    اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...

    دوستاي خوب سلام
    مدير همدردي عزيز سلام
    توي اين دوسالي که ازدواج کردم و بارها و بارها به اين تالار سر زدم همش گله بود و شکايت و همش غر زدن منو ببخشيد و حلالم کنيد
    ميخواستم بگم مشکلاتم حل نشده و با وجودي که چندين بار پيش مشاور هم رفتم ولي مشکلات باقيه،ميدونيد الان تبديل به يه زن افسرده شدم که دلم ميخواد همش درد دل کنم دلم ميخوا زمان به عقب برمشگت و من يه بار ديگه همسر آينده امو انتخاب ميکردم ،ديگه از هيچکي شاکي نيستم چرا که انتخاب خودم بود و نبايد از روي احساس انتخاب ميکردم،مني که به شدت از احساسي تصميم گرفتن واهمه داشتم سرانجام تو اين دام افتادم و اشتباه انتخاب کردم،بايد قبول کنم شوهرم آدم بد دهنيه و دست بزن داره بايد قبول کنم که اون آدميه که مطيع بودن زنش براش خيلي مهمه،بايد قبول کنم آدم حساسيه و همه کارهاي منو کنترل ميکنه،بايد قبول کنم که از حقوقم نميتونم براي خودم خرج کنم و اون بايد تصميم بگيره،بايد قبول کنم که تو خرج کردن کمي خسيسه و آدم بخشنده اي نيست.
    درسته قبول دارم که اينها همش شد منفي ولي عين واقعيته،به قول حاج آقا دهنوي تو برنامه گلبرگ کار من ديگه بايد بشه مدارا و بايد با بديهاي شوهرم مدارا کنم.
    افسوس زندگي گذشته ام رو ميخورم چه روياهايي راجع به همسرم داشتم و چه جوري تو ذهنم راجع به همسر آينده ام فکر ميکرده و چي شد.
    خيلي وقتها دلم ميخواد همسرمو نبينم و باهاش حرف نزنم،دلم ميخواد وقتي ميرم خونه نبينمش،ميدونيد از کاراش بيزارم و بدم مياد،دست خودم نيست،ديگه يه جورايي با نا اميدي ادامه ميدم و حرفاش برام جذاب نيست و ديگه حرفاي خنده دارش برام خنده دار نيست و کاراش برام بي معنيه،نميخوام همش منفي فکر کنم ولي خدا هم براي من اينجور خواسته و به قول آقاي دهنوي خدا نخواسته من تو اين دنيا از داشتن همسر خوب لذت ببرم و در عوض بايد من بايد سنگ صبور همسرم باشم و کار من مدارا باشه.
    باور نمکنيد دوستان چقدر خسته ام چقدر روحم آزرده است همه چيز برام بي معنيه،کارهام کارهاي ديگران حرفام حرفاي ديگران،انگاري اجباري زندگي ميکنم،از همه چي نا اميدم تا ميام از چيزي خوشحال باشم و يا از چيزي ذوق زده بشم تو ذوقم ميخوره و يا ناراحتي پيش مياد،هر بار به خودم قول ميدم که هر طور شده نذارم دعوايي پيش بياد ولي هر بار حساب که کردم دقيقا يه ماه نشده با هم دعواي سختي ميکنيم که به راحتي دست رو من بلند ميکنه دوباره فحش و بد و بيراه و تهديد و ....
    چاره اي جز تحمل ندارم چون طلاق کار رو بدتر خواهد کرد چرا که خواهرم هم که جدا شده و اين تو فاميل و تو جامعه خيلي بده و مردم چه فکرها که نميکنن و خبر از درون زندگي ما ندارن
    هميشه خانوادش و بخصوص پدر و مادرش رو نفرين ميکنم و براي خانوادش آرزوب بلايي ميکنم که خودشون بدتر از من زجر بکشن و هميشه گرفتار باشن،ميدونم بدجنسيه ولي اي اونها هستن که همچن بچه اي رو تربيت کردن و باعث شدن يکي مثل من هم اسير اونها بشه.واقعا حکمت خدا رو نميدونم چرا من نبايد شوهر خوبي نصيبم ميشد شايد من خودم بدم که بد نصيبم شده...
    ذهنم داغونه داغون،خنده هام الکيه حرف زدنم باهاش الکيه از تنفر گذشته ازش خسته ام خسته
    کمکم کنيد و برام دعا کنيد...
    ببخشيد که با حرفام اذيتتون ميکنم

  2. 4 کاربر از پست مفید مي مي تشکرکرده اند .

    مي مي (یکشنبه 22 خرداد 90)

  3. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    426
    Array

    RE: اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...

    سلام مي مي جان


    خوبي خانم ؟ چند وقتي نبودي. دلمان برايت تنگ شده بود خانمي . خوب كردي نوشتي نازنينم . اما خودت يكبار ديگه بخون مي مي .

    چقدر منفي ؟ تو اين مشكل را قبلا هم داشتي و سعي مي كردي مثبت انديش تر باشي مثل اينكه دوري از تالار باعث شده كه فراموش كني فاكتور مثبت انديشي را .

    نكته ي بعدي اينكه ضمن اينكه درك مي كنم شرايط سختي داري اما به نكته ي خوبي اشاره كردي و آن پذيرش همسر ت بود اما آن جوري كه گفتي در پذيرش وي نيستي و بيشتر حرف از پذيرش مي زني تا عمل كردن به آن . به اين دليل كه در پذيرش فرد و زندگي اگر باشيم دچار حال بد نمي شويم تو پذيرش را با تحمل اشتباه گرفته اي نازنينم . تو مشغول تحمل شوهرت و زندگي هستي و به همين دليل احساس خستگي تمام وجودت را پركرده و حس عدم خوشحالي و افسردگي را با خودت يدك مي كشي كه اين باعث خسته تر شدنت مي شه .


    در هر حال خوشحالم كه به تالار برگشتي اين فضا شايد بتونه بهت كمك كنه تا حال بهتري داشته باشي . اميدوارم دستكم اين صحبت كردن ها و مشاوره ها بتواند قدري حالت را بهتر كنه و يادت باشه كه كسي نمي تونه بهت كمك كنه به غير از خودت .

  4. 9 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (سه شنبه 25 مرداد 90), fahimeh.a (چهارشنبه 02 تیر 95)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 مهر 92 [ 09:18]
    تاریخ عضویت
    1388-10-19
    نوشته ها
    1,262
    امتیاز
    11,056
    سطح
    69
    Points: 11,056, Level: 69
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,891

    تشکرشده 4,928 در 1,071 پست

    Rep Power
    143
    Array

    RE: اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...

    سلام می می جان

    معلومه خیلی دلت پره، از اونجاییکه برای مشکلت چندین تاپیک درست کردی. عزیزم مراقب باش که تو زندگی واقعی هم مشکلات رو چندین برابر میزان واقعی شون نبینی. این برای خودت بده.

    عزیزم کار خوبی کردی که اومدی اینجا برای دوستات نوشتی. هروقت دلت گرفت حتما پیش ما درددل کن. حداقل کاری که می تونیم بکنبم باهات همدردی کنیم و یکم سبک بشی. همش رو تو دلت نریز.

    از مشکلاتت بیشتر بگو و از کارهایی که کردی. گفتی شوهرت دست بزن داره، در چه حدیه؟
    یکم بیشتر برامون بگو تا بهتر بتونیم احیانا راهنمایی بکنیم.


  6. 5 کاربر از پست مفید هستی تشکرکرده اند .

    هستی (یکشنبه 22 خرداد 90)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 02:28]
    تاریخ عضویت
    1389-2-06
    نوشته ها
    513
    امتیاز
    5,622
    سطح
    48
    Points: 5,622, Level: 48
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,129

    تشکرشده 1,123 در 399 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...

    سلام می می جان
    دل منم برات تنگ شده بود.
    دختر چرا اینقدر نا امید؟
    بازم بیا برامون بگو ببینم چکارا میکنی دوست خوبم؟
    اخه صرف مشاور رفتن و مشاوره گرفتن که چیزی رو عوض نمیکنه.باید عمل کرد به این مشاوره ها.
    منتظرم

  8. 4 کاربر از پست مفید lvlahtab تشکرکرده اند .

    lvlahtab (یکشنبه 22 خرداد 90)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 مهر 90 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    1,878
    سطح
    25
    Points: 1,878, Level: 25
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    308

    تشکرشده 310 در 114 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...

    عزیز دلم چرا فکر میکنی که شما برای خوشبختی وابسته شوهرت هستی. خوشبختی تو در دستهای خودت است نه در دست شوهرت و نه حتی در دست جامعه[color=#000000]عزیزم شما که باید بعد از این همه مشاوره حداقل این رو بدونی.

    واستگی رو کم کن. از طلاق هم نترس. با خودت خوشبخت زندگی کن

    حتی اگه تصمیمت این بود که با شوهرت بمونی مستقل زندگی کن. اگر نمیتونی بدون که [size=medium]
    طلاق فقط مال آدم های بدبخت نیست خیلی وقت ها آدمهای خوشبخت طلاق میگیرند
    درست مثل یک پرنده که حقش پروازه اما توی قفسه. به نظرت اگه آزاد بشه بده

    نمیگم که طلاق بگیر اما خیل یوقتها مردها وقتی میدونن زنشون از طلاق میترسه
    بفتارشون رو بدتر میکنن.

    اما اگه شوهرت بفهمه که با رفتارش ممکنه شما رو از دست بده ممکنه تغییر رویه بده

    شما باید ازش بخواین که به عنوان یک انسان برای شما ارزش قائل بشه.

    در ضمن در خیلی از مواقع ازدواج های بعد از طلاق خیلی بهتر از ازدواج اول است
    به یک شرط: شما به خود شناسی کامل برسید و خود را لایق زندگی خوب بدانید
    مهارتهای کلامی را نیز بیاموزید و با چشمان باز انتخاب کنید.

    و چون معمولا آدمهای دهن بین سراغ زنهای طلاق گرفته نمی آیند. خواستگاران
    از قشر فرهیخته تری هستند.


    شما باید بپذیرید که لایق بهترینها هستید تا بهترین ها به سراغ شما بیاید.

  10. 6 کاربر از پست مفید 100maah تشکرکرده اند .

    100maah (دوشنبه 23 خرداد 90)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    115
    Array

    RE: اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...

    سلام با اینکه مثل دیگر دوستان عضو قدیمی نیستم.اما خواستم باهات همدردی کنم.امیدوارم بعد این درد و دل کردن حالت بهتر شده باشه.ارتباطتو با اینجا قطع نکن

  12. 2 کاربر از پست مفید رایحه عشق تشکرکرده اند .


  13. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 دی 93 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1388-8-13
    نوشته ها
    302
    امتیاز
    6,606
    سطح
    53
    Points: 6,606, Level: 53
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    396

    تشکرشده 407 در 170 پست

    Rep Power
    46
    Array

    RE: اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...

    دوستاي خوبم سلام
    بي نهايت ممنونم که برام نوشتيد و به حرفام گوش داديد،اصلا فکر نميکردم کسي به ياد منم باشه،ديروز دلم اونقدر گرفته بود که ياد اون روزي افتادم که اولين بار به اين تالار اومدم و درد دل کردم و چه دوستاي خوبي که حرفامو شنيدن و کمکم کردن تصميم گرفتم بيام و تو يه تايپيک جدا درد دل کنم.
    از همتون ممنونم،آني جون ممنونتم و دلم برات تنگ شده بود ،ميدونم که همه حرفام منفيه و قرار شد مثبت فکر کنم ولي اينها همش تو ذهنم نشخوار ميکنه و اگه نگم اذيتم ميکنه ممنون که ميخواي کمکم کني واقعا احتياج دارم.
    مهتاب جون از شما هم ممنونم عزيزم منم دلم براي همتون تنگ شده بود،blue sky عزيز از شما هم ممنونم و در ادامه براتون تعريف ميکنم،از شما arame jan و 100 maah هم تشکر ميکنم که تايپيک منو خونديد

    بايد بگم تو اين مدت سعي کردم با همسرم کنار بيام ولي نشد ميگم سر يه ماه نشده دوباره يه موضوع کوچيک ميشه يه دعواي بزرگ و البته کتک خوردن من،گفتيد کتک خوردنم در چه حديه،خيلي وحشتناک طوري که بگم از هر جور برخوردي ابايي نداره و اون لحظه اصلا نميدونه داره چيکار ميکنه خودش هم قبول داره کارش اشتباهه ميگه دست خودم نيست اون لحظه که عصبانيم نميتونم خودمو کنترل کنم.ازش خواستم بريم روانپزشک و دارو بگيريم،گفت که من ديون نيستم و هميشه که عصباني نميشم اين تويي(يعني من) که اعصابم رو به هم ميريزي.
    وقتي ازش خواستم بريم پيش مشاور ميگه:معلومه چي ميخواد بگه اخرش ميخواد بگه خانم شوهرتون اين اخلاقهاي بد رو داره يا تحمل کن يا طلاق بگير.
    يه مدته رابطه مون خيلي سرد شده هم از طرف اون هم از طرف من،هم من از اون بدم مياد هم اون از من،ديشب ميگفت وقتي ميبينمت اعصابم خورد ميشه سعي کن باهام حرف نزني و جلوي چشمم نباش،من هم همينطور شدم حس ميکنم شکست خوردم يه شکست بزرگ.ديشب ميگفت :تو به وظايف زناشويي ات اهميت نميدي و اين باعث ميشه منم خيلي از کارام به لج کاراي تو باشه،هر چي ازش خواستم نگفت ولي لابه لاي حرفاش اينجور فهميدم که منظورش اينه که هميشه بايد شاد باشم يعني اصلا بهم برنخوره که حرفي يا کاري کرد که ناراحت بشم توهيني يا تحقيري مهم نيست،يا اينکه هميشه يراي کوچکترين چيز هم ازش اجازه بگيرم و در جريانش بذارم.مثلا ميگم اينکه بر فرض تو اداره هستم و اگه يه ساعت خواستم با همکارم مرخصي بگيرم و برم بيرون بايد زنگ بزنم بهش بگم يا اگه ماموريت رفتم و از قضا با همکارا تصميم گرفتيم بريم بيرون بايد زنگ بزنم و بهش بگم که ميريم بيرون يا اينکه اگه از چيزي بيرون ديدم و خوشم اومد حق ندارم بخرم بلکه بايد شوهرم هم باشه که خوب وقتي خودش باشه معمولا نميذاره بخرم چون يا به اون چيز احتياجي نيست و ضرورتي نداره و دوست داشتن منم مهم نيست يا اينکه پول نداريم و يا هم اونقدر منت ميذاره که ادمو ديونه ميکنه و پشيمون از خواستن اون چيز.
    اون دوست داره اختيار من تمام و کمال دستش باشه فکر کنم اينجوري بار اومده باشه و باباش هم همين رفتار رو نسبت به مادرش داره و فکر ميکنه مرد بايد اينجوري باشه و ديشب ميگفت اين نا هماهنگ بودنت باعث شده دلم بدجور ازت پر باشه.
    خوب شما بگيد خوب منم آدمم دختري که کارمند بوده خوب معلومه طالب استقلال و آزاديه مگه ميشه آدم دربند يکي ديگه باشه اونکه اينو بند نميدونه و ميگه تو (يعني من)هنوز باورم نشده که شوهر کردم و محدود تر شدم،ولي منکه کاري نکردم من حرفم اينه هر کسي براي خودش استقلال و آزادي ميخواد،مني که کارمندم خوب مسلما به فکر تا حدودي استقلال مادي داشتن بودم يا مثل دوران ماقبل تارخ نيست که زن رو اينهمه محدود کني و همه چيزش رو چک کني از رفت و آمد و خريد و حرف زدن گرفته تا موبايل و ...
    از يه طرف هم اين بددهني و بي ادبي و مسخره کردنها بي حرمتي هايي که ميکنه و حق رو به خودش ميده و انتظار داره بهم برنخوره ديوانه کنده است.من شدم سنگ صبور آقا که بايد همه رفتارهاي گندش رو تحمل کنه.
    100 maah عزيز گفته بودي "بعضي طلاقها عينه آزاديه"،درست منم قبول دارم ولي نه براي من و تو شرايط من و گفته بودي"خوشبختي من دست هيچ کس نيست" اينم قبول ولي خوب ديگران بي دخيل هم نيستن و وقتي به فرض من شادم و همسرم با کارش شادي رو ازم ميگيره يا حالم امروز خوبه و همسرم حالمو ميگيره اينو نميشه به حساب اين گذاشت که تو خوشبختيم دخيل بوده.
    باور ميکنيد وقتي با خانمي هم کلام ميشم حالاا اين خانم هر کي باشه فاميل،دوست،همکار وقتي پاي صحبتهاي زناشويي شون ميشنم ميبينم اين همسر منه که اين خصوصيات گند رو داره و چقدر تحمل کردنش سخته،ميدونم مقايسه کار درستي نيست و نميگم همسرم همش اخلاقهاي بد رو داره ولي اخلاقهاي بدش خيلي بده و تحمل کردنش سخته...
    .

  14. 3 کاربر از پست مفید مي مي تشکرکرده اند .

    مي مي (دوشنبه 23 خرداد 90)

  15. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 دی 93 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1388-8-13
    نوشته ها
    302
    امتیاز
    6,606
    سطح
    53
    Points: 6,606, Level: 53
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    396

    تشکرشده 407 در 170 پست

    Rep Power
    46
    Array

    RE: اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...

    فکر نميکنيد دوران آشنايي من و همسرم خيلي کوتاه بود ؟تو ي يه ماه ،اون هم چند جلسه آدم چطور ميتونه همديگر رو بشناسه ؟؟ درسته؟؟؟ نميدونم ديديد تو اطرافتون بعضي ها با اينکه آدمهاي معمولي هستن ولي چقدر خوب شانس ميارن و همسر خوبي نصيبشون ميشه نميدونم چرا ما از اين شانسها نداشتيم
    تو کار خدا موندم.....

  16. کاربر روبرو از پست مفید مي مي تشکرکرده است .

    مي مي (دوشنبه 17 مرداد 90)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    143
    Array

    RE: اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...

    می می عزیز؛ وقتی اسمت رو دیدم ؛ باور کن که خیلی خوشحال شدم و فکر کردم الان میام و از خوبی ها و اتفاقات خوبی که در طی این چند وقته افتاده برامون میگی! اماااااااااااااااااااااا!
    می خوام بگم مهم نیست که همسرت چقدر تغییر کرده؛ مهم اینه که گذر زمان شما رو هم تغییر نداده؛ البته چرا، می می داره به سمت منفی بودن و افسرده بودن پیش میره!
    می می میشه برامون بگی که چرا خودت به داد خودت نمی رسی؟ آخه! دختر خوب؛ تو تا کی می خوای بشینی و غصه ی رفتارهای همسرت رو بخوری؟ اصلا ببینم موقع بحث شما چرا اون قدر کشش میدی که به دعوا ختم بشه؟ بعد هم میشه بگی شما چرا وقتی می بینی همسرت عصبانی هست فضا رو ترک نمی کنی؟ باید اون قدر نزدیکش باشی یا به پرو بالش بپیچی که از ایشون کتک بخوری؟
    ببین می می؛ نمی خوام رفتار همسرت رو توجیه کنم؛ چون ایشون باید یه سری خط قرمزهایی رو توی زندگی رعایت کنه؛ اما می خوام بگم حالا که این اتفاق از طرف ایشون نمی افته؛ شما خودت باید از روح و جسمت مراقبت کنی!

  18. 4 کاربر از پست مفید del تشکرکرده اند .

    del (دوشنبه 23 خرداد 90)

  19. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 دی 93 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1388-8-13
    نوشته ها
    302
    امتیاز
    6,606
    سطح
    53
    Points: 6,606, Level: 53
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    396

    تشکرشده 407 در 170 پست

    Rep Power
    46
    Array

    RE: اين عضو قديمي دلش تنگه!!! دوستان کمک...

    سلام دل عزيز
    چقدر خوشحالم که شما هم به فکر من بودي بي نهايت ممنون
    منم دلم ميخواست با خبراي خوب ميومدم ولي افسوس..
    به قول شما من دارم به سمت نا اميدي و افسردگي پيش ميرم.
    حق با شماست من به فکر خودم نيستم ولي چيکار ميشه کرد؟اينو بگم هميشه اينجور نيست که دعوا کش پيدا کنه و کتک کاري بشه هر وقت عصبيه اين اتفاق ميفته يعني همون لحظه که عصباني ميشه ممکنه حرفي يا جر و بحثي رد و بدل نشه و اين اتفاق بيفته اون آدم عصبيه و خودش هم اينو قبول داره خدا رو شکر اينو قبول داره که اين اخلاقش بده ولي خوب نميخواد کاري بکنه و ميگه من نبايد کاري بکنم که اون عصباني و يا ناراحت بشه.


 
صفحه 1 از 12 1234567891011 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 07 بهمن 96, 00:37
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 فروردین 94, 19:00
  3. چرا همه دوستام باهام قهر میکنند؟
    توسط کیت کت در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: شنبه 16 اسفند 93, 19:33
  4. دوستان کمک یه مشاور میخوام برا دوستام معتاد به استمناء (جلق) شدن
    توسط infodltube در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 اردیبهشت 92, 00:07
  5. من و دوستام
    توسط بالهای صداقت در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 آبان 89, 12:39

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.