با عرضِ سلام و خسته نباشيد
من ۲۶ سال سن دارم و ليسانس رياضى محض هستم و همسرم ۲۸ سال و خلبان هست . ۳سال از ازدواجِ ما ميگذره و تمام اين ۳ سال فقط قهر دعوارو تجربه کردم
همسرم تقريبا ۱ سال از وقتى درسش تموم شد بيكار بود (البته تقصيرى نداشت با اينكه جزوه افراد تاپ در رشته خودش بود ولى ...) (البته در حال حاضر موقتا" کار دیگه ای انجام میده )و اين مسأله روابطمون بيشتر بهم ميريخت هر چند مشكلِ مالى نداريم ولى همسرم واقعا يه فرد خودشیفتس به خاطر نوع تحصیلاتش البته به ظاهر خیلی متواضع ولی... و هيچكس براش مهم نيست يه فرد بی تفاوت البته لفظا"خيلى ابراز محبت ميكنه ولى در عمل فقط به مسائلى دقت دارِه كه واسه خودش مهمِ هست حتی به طریقی من خوشحال میکنه که خودش می خواد با اینکه خواست من می دونه
و كاملا توقع دارِه من هميشه خودمو با احساسات اون تطبيق بدم گاهی حس میکن با یه تیکه اهن هستم نه زيرِ بارِ حرف منطقى ميره نه حرف احساسى ما حتى به مشاور هم مراجعه كرديم ولى مشاور نهايتأ گفت همسر شما غير منطقىِ و جدا شيد
تو دعواهای بعدیمون( خانوادش (مادر و خواهر مجردش )( پدرش فوت شده) خیلی تلاش واسه جدایی ما کردن با اینکه همیشه میگفن ایراد از پسرشون هست و لی نهایتا" همیشه رفتارهای غلطش تایید میکردن )و همسرم که همیشه ابراز عشق علاقه می کرد راضی به این جدایی بود و من بازم این زندگی حفظ کردم (البته نه از روی علاقه چون گاهی واقعا"ارزوی مرگش دارم شاید از جدایی هراس دارم با اینکه خانوادم کاملا" حمایتم میکنن ولی باز دارم واسه حفظ اين زندگى تلاش ميكنم ولى حس ميكنم دارم مثل يه غورباغه ابپز ميشم البته همسرم می گه از ابراز جدایی پشیمون ولی توی دعواها راحت می گه جدا شیم و دوباره بعد میگه ببخشید و ... ولی دیگه به حرفاش اعتماد ندارم انگار وسط زمین و هوام و همسرم هم اصلا درك نمى كنه البته به مسایل خیلی ریز دیگه من خیلی دقیق و مراقب(مثلا" اگه یه اسیب جسمی ببینم خودش می کشه )ولى به مسائلِ خيلى واضح كه بايد بفهمه و من ازار میده اصلا" نمی فهمه ( براى مثال چون تعداد اقوام خودش بسيار كم هست و با كسى ارتباط ندارن من مجبورم از اقوام خودم هركى دعوت ميكنه عذر خواهى كنم و این سبب بسیاری از دعواهامون بود) خواهش ميكنم يه راه عملى بهم بگيد واقعا بريديم از اين همه تلاشِ بى نتيجه كه هر روز زندگى را وخيم تر ميكنه و الان اين مسائل به خانواده هامون كشيده و ۶ ماه هست كه هركدوم با خانواده طرف مقابل قطع ارتباط هستیم و اين مسأله بيش از حد از لحظه روانى براى من ايجاد مشكل كرده و همسرم هم اصلا متوجه نيست وهمچنان ادامه میده
با عرض پوزش از طولانی شدن نامه ام
با تشكر
علاقه مندی ها (Bookmarks)