سلام به همه دوستان!
یک معتاد همدردی باید در تمام ساعات روز یا در تالار باشه یا اگر دسترسی نداره، به تالار فکر کنه! :)
برای مثال من در مسیر دانشگاه راجع به تاپیکها فکر می کنم و یا سوالهای صندلی داغ رو طرح می کنم!
امروز ولی طبع شاعریم گل کرد و یک شعر برای همدردی سرودم!! :)
اگر از نظر وزن و قافیه ایرادی داره به بزرگی خودتون ببخشید! امیدوارم خوشتون بیاید!
شبی بود در دلم دردی *** شروع کردم به وبگردی
زدم در صفحه ها گشت *** به نومیدی و دلسردی
بشد یک آن صفحه ای باز *** نشانش دات نت همدردی
به رنگ آسمانی بود *** چو مرهم بر همه دردی
زدند تاپیک و می پرسند *** سوالها هر زن و مردی
بسی غم بود در دل من *** با من ای دل چه ها کردی
بگشتم من هم آنجا عضو *** ز حل مشکل فردی
شدم حامد شصت و پنج *** آواتارم گل زردی
بدادند پاسخم را زود *** فرشته، مدیر همدردی
بشد کارم تاپیک خوانی *** تالار! چه سرم آوردی؟
کنون باشم آنلاین هر روز *** تا بختم روزی باز گردی
علاقه مندی ها (Bookmarks)