به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 62
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 اردیبهشت 01 [ 17:22]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    238
    امتیاز
    13,943
    سطح
    76
    Points: 13,943, Level: 76
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    383

    تشکرشده 386 در 151 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکل با نامزدم

    سلام
    من پسری هستم 30 ساله که 3 ماه هستش که با خانمی 28 ساله آشنا شدم و 21بهمن مراسم بله برون بود 11 فروردین عقد کنان و 25 فروردین نامزدی اینها رو گفتم که بدونید همه چی خیلی زود اتفاق افتاد و قراره که مهر امسال عروسی بگیریم
    یک ازدواج سنتی بود
    اما خانمم قبلا ازدواج کرده و طلاق گرفته و مشکل جدا شدنش هم خیانت همسر سابقش بود
    اما من بعد از چند جلسه صحبت کردن به این نتیجه رسیدم که میتونم به عنوان همسرم قبول کنم
    من تا قبل از آشنایی با خانمم با هیچ دختر دوست هم نبوده ام و همیشه دوست داشتم که فقط با همسرم رابطه برقرار کنم
    اما بعد از مراسم عقد مشکلات ما شروع شده مقداری از مشکل ما مربوط به من میشه که نمی تونم خانمم رو درک کنم البته من مقاله در مورد احترام به خانم ها زیاد خوندام و همیشه احترام میزارم همیشه هواسم به خانمم هستش
    ولی توقعش از من خیلی زیاده و از من انتظار داره که مثل یه مرد 40 ساله که تجربه کافی هم داره عمل کنم
    همیشه اخر صحبت تلفنی ما بحثمون بالا میگیره و دائم من رو تهدید میکنه
    دارم کم کم خسته میشم
    نمی خوام که همه چیز خراب بشه
    لطفا من رو راهنمایی کنید که چی کار کنم
    اگر توضیح بیشتری می خواهید بگید تا براتون بنویسم
    و

  2. کاربر روبرو از پست مفید mta تشکرکرده است .

    mta (پنجشنبه 22 اردیبهشت 90)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    شما ازدواج اولتون بوده؟
    خانومتون عقدی بودن یا ازدواج کرده بودن؟
    آیا در این مورد طعنه ای کنایه ای بهش نمی زنید؟

  4. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    سلام،

    به همدردی خوش آمدید.

    می شود لطف کنید قضیه را با یکی دو مثال واضحتر بیان کنید؟

    گفتید بحث بالا می گیرد و شما را تحدید می کند. اختلاف نظر در چه مواردی بوده و شما را چه تهدیدی کرده؟

    فکر می کنم یک تفاوتی که بین شما و او هست این است که او یک بار ازدواج کرده و برای همین در این زمینه از شما با تجربه تر است. البته کم کم و با مرور زمان شما هم با تجربه تر و پخته تر می شوید و بیشتر با هم هماهنگ می شوید.

    با توضیحات بیشتر شما قضیه برای ما هم روشن تر می شود.

  5. کاربر روبرو از پست مفید hamed65 تشکرکرده است .

    hamed65 (سه شنبه 20 اردیبهشت 90)

  6. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 اردیبهشت 01 [ 17:22]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    238
    امتیاز
    13,943
    سطح
    76
    Points: 13,943, Level: 76
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    383

    تشکرشده 386 در 151 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط سابینا
    شما ازدواج اولتون بوده؟
    خانومتون عقدی بودن یا ازدواج کرده بودن؟
    آیا در این مورد طعنه ای کنایه ای بهش نمی زنید؟
    من ازدواج اولم بوده
    خانمم 4 سال زندگی کرده اما 3 سال پیش جدا شده
    هیچ وقت به روش هم نیاوردم نه طعنه میزنم نه کنایه دوست دارم که خاطرات بدش رو فراموش کنه

    نقل قول نوشته اصلی توسط Hamed65
    سلام،

    به همدردی خوش آمدید.

    می شود لطف کنید قضیه را با یکی دو مثال واضحتر بیان کنید؟

    گفتید بحث بالا می گیرد و شما را تحدید می کند. اختلاف نظر در چه مواردی بوده و شما را چه تهدیدی کرده؟

    فکر می کنم یک تفاوتی که بین شما و او هست این است که او یک بار ازدواج کرده و برای همین در این زمینه از شما با تجربه تر است. البته کم کم و با مرور زمان شما هم با تجربه تر و پخته تر می شوید و بیشتر با هم هماهنگ می شوید.

    با توضیحات بیشتر شما قضیه برای ما هم روشن تر می شود.
    بیشتر بحث های ما سر چیز های الکیه
    من همسرم رو خیلی دوستش دارم
    قبلا هم با هیچ دختری در ارتباط نبودم
    روزی چند بار بهش زنگ میزن حالش رو میپرسم
    وضع مالی اونها از ما بالاتره ولی با این حال خانم من شاغل هستن و در آمد خوبی هم دارن
    اون خیلی پخته عمل میکنه تجربه زندگی داره و من ندارم
    من خیلی تلاش میکنم که به اون برسم اما همیشه یه مشکلی پیش میاد که اون ناراحت میشه
    خانم من خیلی مغرور هستش
    اگر لج بازی هم کنم 10 برابر بیشتر میکنه
    خانواده خوبی داره و همه خانوادش از من حمایت میکنند اما این مساله اون رو ناراحت میکنه
    خانم من خیلی خونسرده
    من 4 ساله که مجردی زندگی میکنم اما با خوانوادم مشکلی ندارم
    در این 4 سال زندگی مشترک حتی با یه دختر هم ارتباط نداشتم ( حتی جنسی )
    من از خانمم انتظار روابط جنسی کامل رو ندارم و میدونم که در این قسمت از زندگی اصلا خوب نیست اما دوست دارم بقلش کنم یا ببوسمش اما اون از این کار ها اصلا خوشش نمیاد
    من تو انتخاب خانمم آزاد بودم خانواده ام من رو آزاد گذاشتن
    دوست ندارم از دستش بدم چون بهش وابسطه شدم
    من خیلی زود وابسطه میشم اما انتخاب خانمم قبل از وابسطه شدنم بود
    همیشه خواستن از طرف من بوده
    خیلی کم پیش میاد خانمم به من زنگ بزنه
    یا از 10 تا اس ام اس من یکیش رو جواب میده
    مشکلات ما سر اینه که میگه تو بلد نیستی با یک خانم چجوری باید رفتار کنی
    اما من خیلی به خودش و خانوادش احترام میزارم
    اگر بیشتر توضیح بخواهید بفرمائید تا توضیح بدم


  7. کاربر روبرو از پست مفید mta تشکرکرده است .

    mta (جمعه 08 مهر 90)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    دوست خوبم مشکل جدی ندارید ظاهرا
    مشکل شاید مهارت های دو طرف هست و ضربه ای که ایشون از زندگی اولش خوردن
    ببین من خودم در فکر طلاقم ولی برای اینکه بسنجم این ازدواج چه اثراتی روی من داشته در تصورم فکر می کنم که مثلا اگر با همین تجربه زن فرد دیگه ای بودم عمرا بهش اعتماد نمی کردم؛ حالت دفاعی داشتم؛ از اینکه محبتمو بهش بدم می ترسیدم، ببینید خانوم شما خیانت دیده، یعنی عشق و علاقه شو با خیانت جواب دادن، عین یه سیلی محکم ، مارگزیده شده که از ریسمون سیاه و سفید می ترسه ، شاید واسه این کم محلی می کنه، شما باید برید پیش یک مشاور حضوری و مطالعه کنید مقالات مفید رو تا بدونید چطوری با ایشون برخورد کنید.

  9. 14 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    نیلا (چهارشنبه 11 خرداد 90)

  10. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 اردیبهشت 01 [ 17:22]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    238
    امتیاز
    13,943
    سطح
    76
    Points: 13,943, Level: 76
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    383

    تشکرشده 386 در 151 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط سابینا
    دوست خوبم مشکل جدی ندارید ظاهرا
    مشکل شاید مهارت های دو طرف هست و ضربه ای که ایشون از زندگی اولش خوردن
    ببین من خودم در فکر طلاقم ولی برای اینکه بسنجم این ازدواج چه اثراتی روی من داشته در تصورم فکر می کنم که مثلا اگر با همین تجربه زن فرد دیگه ای بودم عمرا بهش اعتماد نمی کردم؛ حالت دفاعی داشتم؛ از اینکه محبتمو بهش بدم می ترسیدم، ببینید خانوم شما خیانت دیده، یعنی عشق و علاقه شو با خیانت جواب دادن، عین یه سیلی محکم ، مارگزیده شده که از ریسمون سیاه و سفید می ترسه ، شاید واسه این کم محلی می کنه، شما باید برید پیش یک مشاور حضوری و مطالعه کنید مقالات مفید رو تا بدونید چطوری با ایشون برخورد کنید.
    بله من کاملا با نظر شما موافقم
    ما مشکل مهمی نداریم
    در ضمن من هر روز که از محل کارم به خونه میام شبی 4-5 ساعت تو اینترنت هستم و دارم مطاله میکنم که بتونم بهتر خانمم رو بشناسم
    خیلی دوست دارم که این رابطه گرم بشه
    از جملات محبت امیز گرفته تا عشق و علاقه نثارش میکنم
    هر وقت میبینمش دستش رو به نشانه عشق و علاقه میبوسم
    جلوی خانوام خودم و اون هیشه با احترام و توجه صحبت میکنم
    اما شما درست میگید که از رابطه اولش ترسیده
    چون به گفته خودش عاشق شوهر سابقش بوده و حالا از اون متنفره
    اما من ادم معتقدی هستم حلال و حروم سرم میشه
    از خیانت کردن بدم میاد و حتی تو خیابون به دختر ها هم نگاه نمیکنم
    4 سال تنها زندگی کردم اما با یه دختر رابطه نداشتم
    میدونم طول میکشه تا به من اعتماد کنه
    با این قضیه مشکلی ندارم
    اما به من کم محلی میکنه
    اگر زنگ نزنم اصلا زنگ نمیزنه
    میدنه من براش میمیرم اما به روی خودش نمیاره
    از بس که مغروره
    اما من هم انسانم و یکم توجه می خوام
    یه کمی هم به نیاز های من احترام بزاره
    در ضمن من آدم احساساتی هستم و خانمم نه اصلا احساساتی نیستش
    خوانواده اون هم بهش تذکر میدن اما خودش ناراحت میشه و با من بد رفتاری میکنه
    من همیشه از دلش در میارم
    یه دفعه بهش گفتم بریم مشاور اونقدر ناراحت شد که سرم داد کشید


  11. 4 کاربر از پست مفید mta تشکرکرده اند .

    mta (سه شنبه 20 اردیبهشت 90)

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    شما هم سعی کن متعادل رفتار کنی
    به موقعش محبت کن به موقعش مرد باش و موقر و با ابهت
    بهش فرصت بده گاهی اون بهت زنگ بزنه
    اگر دیدی زنگ نزد یه مدت صبر کن تا بلاخره زنگ بزنه
    مهارت های زندگی این نیست که هی عشق و علاقه نثار کنی
    مهارت اینه که بدونی کجا چجوری برخورد کنی
    من پیشنهاد می کنم بری مشاور خیلی راحت مشکلت حل میشه
    سعی کن زودتر برو تا مشکل پیچیده تر نشه
    ضمنا خانومش کارهاش ناخودآگاهه باور کن
    ترسیده رنجش دیده تحقیر شده
    حالا تازه ازدواج کردید یه مدت اگر با مهارت رفتار کنی آروم آروم رابطه تون جا افتاده میشه

  13. 8 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    نیلا (سه شنبه 20 اردیبهشت 90)

  14. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 اردیبهشت 01 [ 17:22]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    238
    امتیاز
    13,943
    سطح
    76
    Points: 13,943, Level: 76
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    383

    تشکرشده 386 در 151 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط سابینا
    شما هم سعی کن متعادل رفتار کنی
    به موقعش محبت کن به موقعش مرد باش و موقر و با ابهت
    بهش فرصت بده گاهی اون بهت زنگ بزنه
    اگر دیدی زنگ نزد یه مدت صبر کن تا بلاخره زنگ بزنه
    مهارت های زندگی این نیست که هی عشق و علاقه نثار کنی
    مهارت اینه که بدونی کجا چجوری برخورد کنی
    من پیشنهاد می کنم بری مشاور خیلی راحت مشکلت حل میشه
    سعی کن زودتر برو تا مشکل پیچیده تر نشه
    ضمنا خانومش کارهاش ناخودآگاهه باور کن
    ترسیده رنجش دیده تحقیر شده
    حالا تازه ازدواج کردید یه مدت اگر با مهارت رفتار کنی آروم آروم رابطه تون جا افتاده میشه
    دیروز وقتی ما صحبت میکردیم اون عصبانی شد و پرخاشگری کرد
    دل من شکست و شب بهش زنگ نزدم خانمم آخر شب زنگ زد گفت چی شده برات اتفاقی افتاده که زنگ نزدی
    وقتی فهمید که من ناراحت شده بودم دوباره عصبانی شد و گوشی رو قطع کرد
    من فردای اون روز زنگ زدم از معذرت خواهی کردم
    اون هم کلی ناز کرد و تهدید کرد که دفعه آخرت باشه
    اگر زنگ نزنم ناراحت میشه و بدتر میکنه

    اما در مورد مهارت زندگی من دقیقا می خوام که اینها رو بدونم چیه
    مشکل من دقیقا همینه که شما میگی
    می خوام برم پیش مشاور که به جفتمون کمک میکنه اما خانمم فعلا نمیاد
    من خانمم رو بخاطر اینکه تو زندگی شکست خورده درک میکنم
    سعی میکنم کاری نکنم که ناراحت بشه
    من یکمه برای بهتر شدن رابطه میترسم
    ما هنوز عروسی نکردیم 4 ما دیگه مونده اما میخواهم که مشکلمون حل بشه
    به نظر شما مشاور بهترین راه حله ؟

  15. 2 کاربر از پست مفید mta تشکرکرده اند .

    mta (سه شنبه 20 اردیبهشت 90)

  16. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط mta
    ما هنوز عروسی نکردیم 4 ما دیگه مونده اما میخواهم که مشکلمون حل بشه
    به نظر شما مشاور بهترین راه حله ؟
    یک مشاور خوب خیلی می تونه به شما کمک کنه.
    حتماً این کار رو بکنید.

  17. 2 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (سه شنبه 20 اردیبهشت 90)

  18. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 اردیبهشت 01 [ 17:22]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    238
    امتیاز
    13,943
    سطح
    76
    Points: 13,943, Level: 76
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    383

    تشکرشده 386 در 151 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Hamed65
    نقل قول نوشته اصلی توسط mta
    ما هنوز عروسی نکردیم 4 ما دیگه مونده اما میخواهم که مشکلمون حل بشه
    به نظر شما مشاور بهترین راه حله ؟
    یک مشاور خوب خیلی می تونه به شما کمک کنه.
    حتماً این کار رو بکنید.
    البته ما عقد کردیم و مراسم عروسی ما قراره که 4 ماه دیگه باشه
    ولی خانمم راضی نمیشه که بیاد به مشاوره
    در ضمن خانم من از حرف زدن های من در مورد مشکلمون هم خوشش نمیاد و هی میگه ما که مشکلی نداریم
    از نظر خانمم ما مشکلی نداریم ولی من جرات حرف زدن عادی رو ندارم چون میترسم که ناراحت بشه
    و خیلی هم پیش اومده که ناراحت شده

  19. کاربر روبرو از پست مفید mta تشکرکرده است .

    mta (جمعه 23 اردیبهشت 90)


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.