به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 65
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 مرداد 90 [ 12:11]
    تاریخ عضویت
    1389-10-30
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    3,330
    سطح
    35
    Points: 3,330, Level: 35
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    184

    تشکرشده 186 در 103 پست

    Rep Power
    0
    Array

    واقعا مشكلم داره جدي ميشه

    سلام دوستاي خوبم
    فقط اينجا ميتونم دردودل كنم فقط اينجا به هيچكس نميتونم حرفي بزنم
    ميرم سر اصل موضوع چون تمام بدنم داره ميلرزه و دارم گريه ميكنم
    پريشب ما مهمون داشتيم خب مسلما نسبت به وقتيكه كسي نيست سرم شلوغتر بود بايد به مامانم كمك ميكردم و پذيرايي ميكرديم شوهرم پيام داد كه خيلي سرگرمي كه به من پيام نميدي ولي معلوم بود واقعا حوصله نداره و داره الكي بهم گير ميده همينطوري گذشت تا آخر شب ، وقتي خواست بخوابه به من زنگ زد داشتم حرف ميزدم در مورد زندگي بعدا خودمون ديدم گفتش كه من چه ميدونم بعدا چيكار ميكنيم و اينهمه الكي حرف ميزني منم گفتم باشه حرفاي من الكيه خب تو حرف بزن من گوش ميدم ، گفت خداحافظ و قطع كرد منم پيام دادم كه خيلي برات بي ارزشم كه باهام حرف نزدي ديدم جواب داد حوصله ندارم شب بخير

    منم ديروز بهش پيام ندادم گفتم خب حتما بازم حوصله نداره تا خودش سرحال بياد اس ميده ديدم نه اصلا خبري ازش نيست ديروز ديشب امروز صبح ، خودم بهش پيام دادم كه حالا ديروز من اس ندادم نميشد تو پيام بدي و يه حالي ازم بپرسي ديدم نوشت گورتو گم كن همونجايي كه ديروز بودي و مرده شور ...
    و گفتش كه الان تو اومدي دنبال من ، من كه كاري باهات نداشتم تو به من پيام دادي

    بالاخره دعوامون شد و گفت كه تو خيلي بدي و من نميتونم باهات زندگي كنم ، منم گفتم باشه پس حالا كه من اينقدر بد شدم مجبورت نميكنم كه باهام زندگي كني گفتم باشه .

    منم گوشيم رو خاموش كردم و فقط گريه ميكردم ديدم زنگ زد به تلفن محل كارم كه گوشيت رو روشن كن پيام رو بخون خداحافظ ،‌ روشن كردم ديدم نوشته خداحافظ براي هميشه موفق باشي بدكردي با من

    منم گوشيم رو خاموش كردم و اول جواب ندادم

    دوباره زنگ زد محل كارم و گفتش كه وسايلت رو ميفرستم برو دنبال طلاقت و هركاري ميخواي بكن اصلا باورم نميشه يعني اينقدر ازم متنفر بوده و من خبر نداشتم كه خيلي راحت ميگه برو دنبال كاراي طلاقت و بعد از منم دوباره ازدواج كن ؟

    واقعا دارم كلافه ميشم توروخدا كمكم كنين

    خواهش ميكنم راهنمائيم كنين
    من دختر بدي نيستم كه جوابم اين باشه ،‌بعد از هرجروبحثي زود ميگه نميتونم باهات زندگي كنم و هرچي حرف از دهنش درمياد به من ميگه بهم توهين ميكنه ميگه معلوم نيست من نيستم داري چيكار ميكني كجا ميري .

    دوستاي خوبم كمكم كنين ديگه طاقت ندارم


  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 26 اسفند 90 [ 01:46]
    تاریخ عضویت
    1388-9-01
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    4,329
    سطح
    41
    Points: 4,329, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    876

    تشکرشده 872 در 206 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه

    به نام خدا
    سلام
    فكر ميكنم اخلاق اين برادر گرامي دست ما اومد ،‌هنوز دست شما نيومده ؟
    خب با هم به دستش مياريم :

    در ابتدا بايد نقد بشي كه هر چند اومدي مسائل رو بسازي و خيلي خونسرد و مهربون صحبت كني اما صحبت هايي كه كردي هر شخصي رو تحريك ميكنه و بهش رخصت ميده :
    با من مرور كن حالاتي كه پيش اومده رو :

    پريشب ما مهمون داشتيم خب مسلما نسبت به وقتيكه كسي نيست سرم شلوغتر بود بايد به مامانم كمك ميكردم و پذيرايي ميكرديم شوهرم پيام داد كه خيلي سرگرمي كه به من پيام نميدي ولي معلوم بود واقعا حوصله نداره و داره الكي بهم گير ميده همينطوري گذشت تا آخر شب ، وقتي خواست بخوابه به من زنگ زد داشتم حرف ميزدم در مورد زندگي بعدا خودمون ديدم گفتش كه من چه ميدونم بعدا چيكار ميكنيم و اينهمه الكي حرف ميزني منم گفتم باشه حرفاي من الكيه خب تو حرف بزن من گوش ميدم ، گفت خداحافظ و قطع كرد منم پيام دادم كه خيلي برات بي ارزشم كه باهام حرف نزدي ديدم جواب داد حوصله ندارم شب بخير
    خواهر گرامي : به نظر اين حقير چند نكته رو بايد دقت كني :
    1 ـ در زماني كه همسرت مستقيم يا غير مستقيم درخواست همدردي ميكنه او رو رها نكن و به فريادش برس .
    2 ـ وقتي قطع كرد يا قطع كردي به همديگه زمان فكر كردن و آروم شدن بديد و سريعا واكنش نشون نديد .
    3 ـ چنانچه يكي واكنش نشون داد حتما طرف مقابل بايد كنترل كنه و كوتاه بياد مگر نه بدتر ميشه .
    4 ـ هيچ موقع به طرف مقابلت ، براي خودت قيمت نده ، هيچ وقت نگو يعني من برات ارزش نداشتم ! چون قيمت گذاري باعث ميشه تا شخص مقابل هم براي تو قيمت بذاره و اينطوري ذلت به بار مياد .
    وقتي حوصله نداره ، به راحتي ميتوني بنويسي يا بگي : دوستت دارم شبت بخير و بگيري بخوابي .
    و از كش دار شدن بحث حداقل در اون زمان توي ذهن طرف مقابل جلوگيري كني . در واقع طرف مقابل رو با خودش تنها ميگذاري تا بتونه با كلمه دوستت دارم گفتگويي داشته باشه .

    گوشيت رو روشن كن و اجازه نده اين مدل روابط در زندگي ات باب بشه . جواب هاي منطقي و درست بنويس و فعلا به هيچي فكر نكن . كاملا ميتوني كنترل زندگي رو در اختيار بگيري .
    بلند شو و بايست . گريه هم نكن .

  3. 19 کاربر از پست مفید m25teh تشکرکرده اند .

    m25teh (چهارشنبه 14 اردیبهشت 90)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 مرداد 90 [ 12:11]
    تاریخ عضویت
    1389-10-30
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    3,330
    سطح
    35
    Points: 3,330, Level: 35
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    184

    تشکرشده 186 در 103 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه

    ممنونم برادر خوبم
    ولي چيكار كنم ؟ چرا موضوع طلاق رو مطرح كرد ؟
    طبق چيزائي كه همينجا ياد گرفتم الان چند وقته كه هرجروبحثي پيش مياد من سريع كوتاه ميام و حرفي نميزنم و بحث رو عوض ميكنم كه موضوع كش دار نشه ولي در مقابل شوهرم اينكارو كرد .

    بهش پيام ميدم ميگم سلام فدات شم خسته نباشي و از اين حرفا ، ميگه اه چقدر تكراري ، بابا يه حرف ديگه بزن .
    پيام عاشقانه براش ميفرستم ميگه باز اينارو كي برات فرستاده
    از زندگي آينده ميگم ميگه اه اينهمه حرف الكي نزن

    واقعا به هر سازيش ميرقصم ولي ديگه موندم نميتونم گريه نكنم واقعا دارم از ناراحتي منفجر ميشم

  5. 2 کاربر از پست مفید ailara77 تشکرکرده اند .

    ailara77 (سه شنبه 13 اردیبهشت 90)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 26 اسفند 90 [ 01:46]
    تاریخ عضویت
    1388-9-01
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    4,329
    سطح
    41
    Points: 4,329, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    876

    تشکرشده 872 در 206 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه

    اولا اينا كه مينويسيم رو محبت كن و با خونسردي بخون ، حالا اگه الان خيلي ناراحتي بعدا با خونسردي بخون ، هيچ موقع در مواقع احساسي مطلبي رو نخون و ياد نگير چون نتيجه اش اين ميشه كه ياد ميگيري همش كوتاه بياي .

    زندگي رو ميشه مثل يك زمين شخم خورده در نظر گرفت : تا حالا روي زمين شخم خورده راه رفتي ؟ يه جا پات ميره توي خاك يه جا نميره و بالاي خاك ميمونه ، يه مدت كه راه بري توي همچين زميني ، تازه ياد ميگيري چطور قدم برداري ،‌در همين حالا كه ياد گرفتي ، يه دفعه يه مار يا عقرب جلوي راه ميبيني مجبوري دوباره از يه مسير ديگه بري و باز هم زندگي پستي بلندي خودش رو نشون ميده .

    خب حالا با اين فرض خودت رو آماده كن :

    ولي چيكار كنم ؟ چرا موضوع طلاق رو مطرح كرد ؟
    طبق چيزائي كه همينجا ياد گرفتم الان چند وقته كه هرجروبحثي پيش مياد من سريع كوتاه ميام و حرفي نميزنم و بحث رو عوض ميكنم كه موضوع كش دار نشه ولي در مقابل شوهرم اينكارو كرد .

    بهش پيام ميدم ميگم سلام فدات شم خسته نباشي و از اين حرفا ، ميگه اه چقدر تكراري ، بابا يه حرف ديگه بزن .
    پيام عاشقانه براش ميفرستم ميگه باز اينارو كي برات فرستاده
    از زندگي آينده ميگم ميگه اه اينهمه حرف الكي نزن
    موضوع طلاق ، يه چيزيه كه الكي مطرح ميشه ، ميخواي ديگه مطرح نشه ؟ يعني ميخواي جلوي دهن همسرت رو بگيري ؟ خب نميشه كه تو فقط اختيار خودت رو داري : پس بيا هيچ وقت از دهن تو در نياد : يعني وقتي او ميگه طلاق بگير تو سري استقبال نكن و البته منكر هم نشو كه بخواد چكش كنه روي سرت . ساكت شو . مثل انسان هايي كه به فكر ميرن . آدم هايي كه ميخوان تصميم بگيرن ، اشخاصي كه با يه جمله ، ميخوان نشون بدن كه خب پس اين يك موضوع فكر كردني هست . اما هيچ وقت جواب فكرهايي كه كردي رو بروز نده .

    تا اينجاي كار ، فقط تونستي تحمل كني . اما هميشگي نيست چون باز هم تحريكت ميكنه تا جواب بدي . در واقع شما دوتا تا به امروز خودتون اين رابطه رو ساختين و گلگي كردن ازش بي مورد هست . ميخواهي رابطه را اصلاح كني ؟ خب بايد صبور باشي و تنها بدوني كه بايد سهم خودت رو بسازي .سهم طرف مقابل حقش براي او محفوظ هست ميتونه هيچ وقت عوضش نكنه .
    ياد بگير كه هميشه به سهم خودت قانع باشي و در سهم خودت مسئوليت رو قبول كن .

    خب تا امروز شده هر چي شده . ميخواهيم به روابط آينده پر و بالي بديم كه تو بتوني كاملا اروم و منطقي با مسائل راحت و سخت برخورد كني .

    بهش پيام ميدم ميگم سلام فدات شم خسته نباشي و از اين حرفا ، ميگه اه چقدر تكراري ، بابا يه حرف ديگه بزن
    همين مثال رو در نظر بگير : در اينجا به نظر من تو انتظار داشتي كه او هم دقيقا همين برخورد رو با تو بكنه : اما الزاما قرار نيست خوشحالي تو ، جوابش خوشحالي بقيه هم باشه . تو بايد هر لحظه آمادگي و انتظار هر برخوردي رو داشته باشي و بايد در مدت سه ماه يا 5 ماه يا يك سال آينده ياد بگيري كه اصلا هدف و اصل بناي زندگيت چي هست و چطور بايد هر تهديدي در زندگي رو به فرصت تبديل كني .

    پس همين حالا هم ياد بگير چطور اين تهديد رو به فرصت تبديل كني .

    اما چه كني : مطالعه كن و بخش هاي موفقيت و شخصيت رو بخون . بيشتر روي خودت كار كن . تو كه به سمت كمال حركت كني ، خود به خود همسرت هم دنبالت مياد .

    صبور باش و گوشيت رو روشن كن ، بذار زنگ بزنه ، اس ام اس بزنه ،‌كلا اون ميخواد كنارت باشه ، دوري داره اذيتش ميكنه ، دركش كن .
    اما اگر اينطور هم نباشه ، تو به ساختن خودت ادامه بده ، در اخر چيزي داري كه بايد داشته باشي .

    انقدر هم حرص نخور ،‌ درست ميشه . تمركز كن ،‌چشماتو ببند ، دل بده به خدا .

    يه سئوال هم ازت خودت بپرس :

    من چطور آدمي هستم و چه اخلاق هايي دارم كه همسرم رو اذيت ميكنه و خودم لذت ميبرم .
    يا بپرس :
    چه چيزي در زندگي من باعث شده تا لحظات شيرين ، تكرار نشوند .

    و چگونه لحظه شيرين خلق كنم .

  7. 14 کاربر از پست مفید m25teh تشکرکرده اند .

    m25teh (سه شنبه 13 اردیبهشت 90)

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 مرداد 90 [ 12:11]
    تاریخ عضویت
    1389-10-30
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    3,330
    سطح
    35
    Points: 3,330, Level: 35
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    184

    تشکرشده 186 در 103 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه

    ممنون از راهنمائيهاي خوب شما
    ولي الان چيكار كنم براي شروع ؟ مطمئنم نه ديگه زنگ ميزنه نه پيام ميده چون چندبار ازم خداحافظي كرد ، بخدا من خيلي سعي كردم همون چيزي باشم كه اون ميخواد خيلي تلاش كردم ، حتي حاضر شدم جشن عروسي نداشته باشم و برم شهر اونا براي عروسي ولي خيلي راحت ميگه وظيفه ي خودت و خونواده ات هستش كه بياي پس ديگه هيچي نگو ، الان ديگه منم بهش پيام ندم ؟ هيچكاري نكنم ؟

    شرايط خيلي بدي رو دارم ميگذرونم خيلي بد از همه نظر درس خونه كار اينم شوهرم

    من هيچوقت كاري رو كه ميدونم همسرم دوست نداره عمدا بخاطر اينكه اذيتش كنم انجام ندادم ولي وقتي ناراحتم يا عصباني اصلا سعي نميكنه يك كم آرومم كنه تازه هرچي حرف از دهنش درمياد بهم ميزنه بعد در حاليكه من تمام بدنم داره ميلرزه حتي صدام هم ميلرزه و گاهي اوقات گريه ميكنم همسرم با خونسردي و يه لحني كه تقريبا با خنده همراهه باهام حرف ميزنه و مسخره ام ميكنه

  9. 2 کاربر از پست مفید ailara77 تشکرکرده اند .

    ailara77 (سه شنبه 13 اردیبهشت 90)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 26 اسفند 90 [ 01:46]
    تاریخ عضویت
    1388-9-01
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    4,329
    سطح
    41
    Points: 4,329, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    876

    تشکرشده 872 در 206 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه

    ببين بازم نگرفتي :

    اين همه مطالب براي اينه كه تو بدوني چگونه برخورد كني : خب اگر الان نميدوني چطور برخورد كني : مثلا 4 ساعت صبر كن و بعد بيا بگو ميخوام اينكارو كنم : يا بگو هنوز 4 ساعت شد و من نميدونم بايد چيكار كنم : باز به خودت مهلت بده ولي وقتي تصميم گرفتي چيكار كني اول اين رو بدون كه انتخاب خودت هست و بايد محكم هر چي شد هم تحمل كني .

    هيچ تضميني هم نيست كه همه چيز خوش و خرم باشه ولي مطمئن باش صبوري رو تحمل كن و عالي برخورد كن .

    باب ميل خودت باش خودش درست ميشه همه چيز .

    يك خانم چگونه بايد باشد ؟ همين رو بدوني كفايت ميكنه .

    از حالا به بعد تا 4 ساعت فكر كن و مطالعه كن مطالب ها رو . حالا اينجا نشد توي گوگل بزن مطالب موفقيت رو بخون .

    شروع كن و با خودت ارتباط برقرار كن و اول از همه خودت رو آروم كن تا نوبت به شوهرت برسه .

    در مورد تمام تلاش هايي هم كه كردي به عنوان برادر كوچيكت : بهت خسته نباشيد ميگم ، درسته كه سخته ولي شيرينه كه براي زندگي خودت تلاش كني مگه نه ؟

  11. 9 کاربر از پست مفید m25teh تشکرکرده اند .

    m25teh (چهارشنبه 11 خرداد 90)

  12. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 مرداد 90 [ 12:11]
    تاریخ عضویت
    1389-10-30
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    3,330
    سطح
    35
    Points: 3,330, Level: 35
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    184

    تشکرشده 186 در 103 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه

    اره همه ي حرفاي شما درست ولي الان نميدونم چيكار كنم واقعا نميدونم
    اينو ميدونم كه بايد روي خودم كار كنم و حتما هم همين كارو خواهم كرد چون من واقعا همسرم و زندگيم رو دوست دارم ولي الان بايد منتظرش باشم يا اينكه بهش پيامي چيزي بدم ، در اين مورد نميدونم بايد چيكار كنم .

    الان نه ميتونم درس بخونم نه ميتونم خوشحال باشم نه هيچ كاري ديگه ، حتي نميتونم غذا بخورم فقط سرم داره از درد ميتركه و حالم خرابه .

    صبح فقط از اين ناراحت شدم كه بهش پيام دادم گفت من دنبالت نيومدم تو بودي پيام دادي ولي من دوست داشتم آروم و منطقي باهم حرف بزنيم ولي نذاشت و حرفايي بهم زد كه هنوزم يادشون ميوفتم گريه ام ميگيره

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مرداد 93 [ 22:12]
    تاریخ عضویت
    1390-1-04
    نوشته ها
    166
    امتیاز
    3,467
    سطح
    36
    Points: 3,467, Level: 36
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    386

    تشکرشده 356 در 119 پست

    Rep Power
    31
    Array

    RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه

    عزیزم سلام
    همسرت هنوز تو همون حالت عصبانی و دلخوریه عجله نکن شما فعلا کاری نکن فقط صبر کن نه اس ام اس بزن و نه زنگ فعلا بهش مهلت بده اروم بشه فقط صبرکن خانومی

  14. 2 کاربر از پست مفید سبزه تشکرکرده اند .

    سبزه (یکشنبه 18 اردیبهشت 90)

  15. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 مرداد 90 [ 12:11]
    تاریخ عضویت
    1389-10-30
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    3,330
    سطح
    35
    Points: 3,330, Level: 35
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    184

    تشکرشده 186 در 103 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه

    مرسي دوست خوبم
    ولي فكر ميكنم اصلا براش مهم نيستم اصلا ، نميشه با يه پيامي چيزي اين جوي رو كه بوجود اومده عوض كنم بعد ديگه كاري نداشته باشم بيام اينجا براي اينكه بيشتر روي خودم كار كنم فقط الن دوست دارم جو عوض شه

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 دی 90 [ 19:48]
    تاریخ عضویت
    1390-2-02
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    1,546
    سطح
    22
    Points: 1,546, Level: 22
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 24 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: واقعا مشكلم داره جدي ميشه

    دوست عزیزم سلام
    ناراحتم از اینکه ناراحتی .منم برای فرار از غصه هام به همدردی اومدم چه بار اول چه الان.اولین باره دارم واسه کسی پست میدم همیشه فقط میخوندم چون واقعا میترسم از اینکه نظری که میدم درست نباشه.اما الان فقط و فقط برای آروم کردنت نوشتم منم مثل تو .پر از غصه.شاید مشکل به ظاهر جدی نداشته باشم اما 2 هفته مونده به عروسی هنوز مرردم که خوشبخت میشم یا نه.شوهرم خوبه و مهربونه اما ایده آل من نبوده همیشه احساس کردم من باید کنار بیام با خودم اون که دردی نداره گفتم عیب نداره من میگزرم تا به اونم فشار نیاد با هم خوش باشیم پرتوقع نباشم مثل تو .از یک سری خواسته هام گذشتم که همه چی خوب باشه اما نشد مثل تو . بدتر شد و اونا احساس کردن وظیفه بوده نه لطف من . مثل تو .راه هر دومون از اول اشتباه بوده منم الان با شوهرم قهرم .با کمال پر رویی به من زنگ نمیزنه من چون زنگ نمیزنه ناراحت نیستم تو هم نباش.دیگه نمیخوام بترسم نکنه بقیه بفهمن آبروم بره تو هم نترس.باش. محکم و قوی باش . سفت واستا .هر چی میخوای بگو نزار تو دلت بمونه منم میگم .با هم جلو میریم .بزار بفهمن .من زنگ نمیزنم تو هم نزن .منم مثل تو مطمئنم زنگ نمیزنه اما بزار یه کم فکر کنن .یه کم براشون سوال بشه که اون الان داره به چی فکر میکنه. چرا همیشه ما فکر همه جا رو بکنیم .فردا جهیزیه ام رو میبرن امروز صبح کلی گریه کردم واسه یه دست مبل.ببین من چقدر خودم رو پایین آوردم و اون چه قدر خودش رو بالا آورده که من می خوم با یه دست مبل ازش کم نیارم . منی که اول مطمئن نبودم لیاقت منو داره یا نه .که فکر کردم با یه دست مبل بزرگ میشم. تو این کار رو نکن.بابام ازم ناراحته و من دارم میمیرم از غصه.اما از اینکه شوهرم ناراحته ناراحت نیستم. مقصر کیه نمیدونم اما یه اشکالاتی تو زندگی من و تو هست که باید درست بشه.با هم درستش میکنیم .نترس شوهرت طلاقت نمیده اینو گفته که واکنش تو رو ببینه خواسته ببینه چقدر مخوایش.ببخشد طولانی نوشتم اما فکر کن منم خواهرتم که میخوام بهت کمک کنم تو هم به من کمک کنی. واسم دعا کن گلم من واسه تو دعا میکنم

  17. 6 کاربر از پست مفید بامن بمان... تشکرکرده اند .

    بامن بمان... (چهارشنبه 11 خرداد 90)


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.