سلام،
یک سوالی می خواستم بپرسم، نمی دونم جاش اینجاست یا نه.
در بین ما آدمهایی زندگی می کنند که از بیماریهای مختلف رنج می برند. حالا چه بیماریهای جسمی، چه روحی. خیلی از ماها از این افراد دوری می کنیم. سعی می کنیم چشم هامون رو ببندیم. شاید هم اگر متوجه شویم فلانی بیمار است، کمی دلمون برایش بسوزد و بعد با خود فکر کنیم که خودم کلی بدبختی دارم و نمی خواهد غم کس دیگر رو بخورم.
از طرفی اگر بخواهیم خودمون رو درگیر مشکلات همدیگر بکنیم، ممکن است زحمت آنها بر دوش ما بیفتد و یا اینکه بعد از مدتی از نظر روحی غمگین و افسرده بشیم.
برای مثال یک بنده خدا هست که بیماری ام اس دارد و یک وبلاگ هم برای خودش داره، شاید بعضی های شما او را بشناسید.
هر چند وقت یکبار مطالبش را می خوانم. گاهی از دردهایی می نالد و گاهی خدا رو شکر می کند که توانسته بدون سختی مسواک بزنه، یا توانسته برای چند لحظه روی پاهایش بایسته، یا توانسته در رخت خواب پاهایش رو حرکت بده. همین الآن که اینها رو می نویسم چشمانم پر از اشک می شه.
چرا من می توانم راه بروم، بدوم، بپرم، دستهایم را تکان بدهم و ...
ولی او حتی به سختی باید مسواک بزنه؟ و شاید چند سال دیگه همین کار رو هم نتونه بکنه.
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
ازو پرسم که این چون است و آن چون
یکی را داده ای صد ناز و نعمت
یکی را قرص نان آغشته درخون
در عدالت خدا شکی ندارم.
ولی اینجاست که فکر می کنم آیا ما در قبال این افراد مسئول نیستیم؟
منظورم اینه که شاید اگه من یکبار به یک فرد بیمار یا نیازمند کمکی بکنم، احساس می کنم که دیگه الآن خیلی آدم خوبی هستم و درهای بهشت خداوند بر روی من باز است!
ولی گاهی فکر می کنم اگر من 2 دست دارم، و یکی دیگر از بنده های خدا از این نعمت برخوردار نیست، آیا این وظیفه من نیست که دست او را بگیرم؟
نزدیک خانه ما یک مهد کودک برای بچه های عقب مانده هست. واقعاً هر بار که می بینمشون گریه ام می گیره...
یکی از هم رشته ای های من هست، فقط می تونه گردنش رو تکون بده!!! دوستش اون رو با ویلچر میاره سر کلاس، کلاهش رو از سرش بر می داره، کتش رو از تنش در میاره، عینکش رو برایش تمیز می کنه، و ...
واقعاً آفرین به دوستش. ولی آخه شما فکر کنید! فکر کنید نتوانید عینکتون رو تمیز کنید!
به چه امیدی آدم باید زندگی کنه؟
گاهی فکر می کنم که چه روح بزرگی داره که با این حال درس می خونه!
در مقابل او من باید انسان کوچکی باشم.
منی که با یک سردرد ساده برای چند ساعت از کار و زندگی می افتم...
کسی تا به حال راجع به این مسئله فکر کرده؟ اگر حوصله داشتید پاسخ دهید، خوشحال می شوم حرفهای شما رو بخونم...
امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السو...
علاقه مندی ها (Bookmarks)