به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    در قبال بیماران چه وظیفه ای داریم؟

    سلام،

    یک سوالی می خواستم بپرسم، نمی دونم جاش اینجاست یا نه.

    در بین ما آدمهایی زندگی می کنند که از بیماریهای مختلف رنج می برند. حالا چه بیماریهای جسمی، چه روحی. خیلی از ماها از این افراد دوری می کنیم. سعی می کنیم چشم هامون رو ببندیم. شاید هم اگر متوجه شویم فلانی بیمار است، کمی دلمون برایش بسوزد و بعد با خود فکر کنیم که خودم کلی بدبختی دارم و نمی خواهد غم کس دیگر رو بخورم.
    از طرفی اگر بخواهیم خودمون رو درگیر مشکلات همدیگر بکنیم، ممکن است زحمت آنها بر دوش ما بیفتد و یا اینکه بعد از مدتی از نظر روحی غمگین و افسرده بشیم.

    برای مثال یک بنده خدا هست که بیماری ام اس دارد و یک وبلاگ هم برای خودش داره، شاید بعضی های شما او را بشناسید.
    هر چند وقت یکبار مطالبش را می خوانم. گاهی از دردهایی می نالد و گاهی خدا رو شکر می کند که توانسته بدون سختی مسواک بزنه، یا توانسته برای چند لحظه روی پاهایش بایسته، یا توانسته در رخت خواب پاهایش رو حرکت بده. همین الآن که اینها رو می نویسم چشمانم پر از اشک می شه.

    چرا من می توانم راه بروم، بدوم، بپرم، دستهایم را تکان بدهم و ...
    ولی او حتی به سختی باید مسواک بزنه؟ و شاید چند سال دیگه همین کار رو هم نتونه بکنه.

    اگر دستم رسد بر چرخ گردون
    ازو پرسم که این چون است و آن چون
    یکی را داده ای صد ناز و نعمت
    یکی را قرص نان آغشته درخون


    در عدالت خدا شکی ندارم.
    ولی اینجاست که فکر می کنم آیا ما در قبال این افراد مسئول نیستیم؟
    منظورم اینه که شاید اگه من یکبار به یک فرد بیمار یا نیازمند کمکی بکنم، احساس می کنم که دیگه الآن خیلی آدم خوبی هستم و درهای بهشت خداوند بر روی من باز است!
    ولی گاهی فکر می کنم اگر من 2 دست دارم، و یکی دیگر از بنده های خدا از این نعمت برخوردار نیست، آیا این وظیفه من نیست که دست او را بگیرم؟

    نزدیک خانه ما یک مهد کودک برای بچه های عقب مانده هست. واقعاً هر بار که می بینمشون گریه ام می گیره...

    یکی از هم رشته ای های من هست، فقط می تونه گردنش رو تکون بده!!! دوستش اون رو با ویلچر میاره سر کلاس، کلاهش رو از سرش بر می داره، کتش رو از تنش در میاره، عینکش رو برایش تمیز می کنه، و ...
    واقعاً آفرین به دوستش. ولی آخه شما فکر کنید! فکر کنید نتوانید عینکتون رو تمیز کنید!
    به چه امیدی آدم باید زندگی کنه؟
    گاهی فکر می کنم که چه روح بزرگی داره که با این حال درس می خونه!
    در مقابل او من باید انسان کوچکی باشم.
    منی که با یک سردرد ساده برای چند ساعت از کار و زندگی می افتم...

    کسی تا به حال راجع به این مسئله فکر کرده؟ اگر حوصله داشتید پاسخ دهید، خوشحال می شوم حرفهای شما رو بخونم...

    امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السو...

  2. 7 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (یکشنبه 11 اردیبهشت 90)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    257
    Array

    RE: در قبال بیماران چه وظیفه ای داریم؟

    وظیفه مون گره گشائی از کار خلقه . هرچقدر می تونیم باید دستگیری کنیم .

    تــو همچو بـــاد بهاري گــــره‌گشا مي باش

    البته نباید در این کار هم مثل سایر کارها تفریط کرد.

    اگه برا زندگیمون برنامه داشته باشیم ، در اون بخشی از زمان که به امور معنوی و ... اختصاص دادیم ، هرچقدر بتونیم از این رسیدگیها داشته باشیم - هم مالی هم وقت گذاری - انجام بدیم. بعد مطمئنا
    "خود راه بگویدت که چون باید رفت"


    {نزدیک خانه ما یک مهد کودک برای بچه های عقب مانده هست. واقعاً هر بار که می بینمشون گریه ام می گیره...}

    مسلما وقتی که به این واکنش خودتون و سوال این تاپیک دوباره دقت کنید راه رو خواهید یافت. آیا گریه کردن تنها کاریه که شما می تونید انجام بدید؟؟؟!!! ببخشید اینو که پیر زن قد خمیده محله ما هم می تونه انجام بده .

    ای که دستت می رسد کاری بکن / پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

    می تونی این بار که از کنار مهد رد میشی ، یه سری به اون مهد بزنی و از مربیان و خدمه مهد دلجوئی کنی و یه هدیه بخاطر قدر دانی از زحماتی که میکشند بهشون بدی. (مخصوصا نگفتم از بچه های عقب مونده عیادت نکنی چون ممکنه گریه ت بگیره و نتونی ادامه بدی ، با این کار مربیان انرژی بیشتری برا رسیدگی به بچه ها میگیرن و شما یه کاری کردی و....)

  4. 4 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (یکشنبه 11 اردیبهشت 90)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    152
    Array

    RE: در قبال بیماران چه وظیفه ای داریم؟

    منم زیاد نمیدونم چه وظیفه ای (علاوه بر کمکهای مالی) روی دوش ماهست.
    من یه بار رفته بودم بهزیستی، جایی که بچه های بی سرپرست رو نگه میدارن. چندتاشون بخاطر مریضی و معلولیتی که داشتن رها شده بودن. خیلی سخت بود. اما وقتی شادی و خوشحالی اونا رو میدیدم، به خودم میگفتم ببین چقدر محکم هستن که محدودیتشون رو نمیبینند. مثل بچه های دیگه شاد بودن. قبل از اینکه برم اونجا فکر میکردم نتونم تحمل کنم و گریم بگیره. اما اونا من رو هم همراهِ شادی های خودشون کرده بودن.

    اما فکر کردن به آینده ی اونها و اینکه بعداً توی جامعه چجوری میخوان وارد بشن، آدم رو غصه دار میکنه...
    ولی... اونا هم خدایی دارن...

  6. 2 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    دختر مهربون (یکشنبه 11 اردیبهشت 90)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: در قبال بیماران چه وظیفه ای داریم؟

    سلام عزیزان
    من پیشنهاد می کنم جهت درک بهتر موضوع و عملی دیدن آن، یعنی این که موضوع صرفا جنبه بیان احساسی نداشته باشه، از اعضایی خواهش کنیم تشریف بیارن که خودشون در زندگی واقعا به یک یا چند بیمار کمک کردند و تا لحظه آخر تنها نذاشتنشون...
    این بیان تجربه بیشتر می تونه مفید و عملی باشه

  8. 4 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    نیلا (سه شنبه 13 اردیبهشت 90)

  9. #5
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: در قبال بیماران چه وظیفه ای داریم؟

    از همه شما ممنونم که پاسخ دادید.

    در رابطه با پیشنهاد Baby عزیز باید بگویم که فکر خوبیست. شاید یک روز این کار را کردم.
    البته خدا رو شکر اینها مشکل مالی ندارند و فضای خوبی برای این بچه ها درست کردند.
    همیشه ترجیح می دهم به ایران کمک کنم...

    راستی یک سوالی داشتم. تا به حال وقتی گوشی تلفن رو بدون هیچ دردسر به شارژ زدید، به سرتون زده خدا رو شکر کنید؟ من که نه! آخه مگه چه کار خاصی کردم؟! کاری نداشت که!
    تا حالا وقتی از روی تختتون خم شدید تا چیزی رو روی میز بگذارید و بعد از انجام کار به حالت قبل برگشتید، به سرتون زده که خدا رو شکر کنید؟ من نه!

    دوست دارم این رو با هم بخوانیم:
    (برگرفته از سایت من و ام اس)

    دیروز از اون روزهایی بود که حتی قدرت نداشتم پاهام رو بکشم روی تخت.
    شب وقتی با زحمت توی تختم مستقر شدم و دراز کشیدم یادم افتاد باید تلفن رو بگذارم روی شارژرش.
    شارژر تلفن رو گذاشتم پایین تخت خوابم،کنار تختم هم دراورم قرار داره.باید می چرخیدم روی سمت چپ بدنم و با دست راست تلفن رو میذاشتم توی شارژ.اینجوری عملا باید سمت چپ بدنم که حداکثر ۳۰٪ توانایی داره به کمکم میومد.
    چرخیدم سمت چپ ولی هرچقدر خودم رو کش دادم به شارژر نرسیدم.اتاق در تاریکی مطلق بود و من فقط با توجه به لامپ کوچیک قرمز روی دستگاه،جاش رو تشخیص میدادم.
    نیاز بود بیشتر خم شم.لب ِ لب تخت بودم.برای اینکه تعادلم حفظ شه و با صورت برنگردم رو زمین. سرم رو از کنار دراور آوردم بیرون و گیرش دادم به دارور !!! تا سنگینی بدنم،برم نگردونه رو زمین…
    وقتی کارم تموم شد هرکاری کردم دست چپم رو از حائل بودن در بیارم و جابجا شم تا سرم آزاد شه!! نشد که نشد.
    تمام نیروم تموم شده بود و تقلاهام بی نتیجه!.وضعیت مضحکی بود.یه آدم گنده در آستانه سقوط از روی تخت در حالیکه عین خُلا سرم رو گیر داده بودم به دراور کنار تخت …

    با کمک مامان از اون وضعیت رها شدم ولی تا مدتها داشتم به وضعیتم می خندیدم.

    من این بنده خدا رو نمی شناسم. ولی زیاد برایش دعا می کنم. فکر می کنم باید روح بزرگی داشته باشه. چون هر طور هست هنوز زندگی می کنه، سعی می کنه از همون توانایی های کمی که داره بهترین استفاده رو ببره. مطمئنم با همین بدن ناسالم از خیلی آدمهای سالم دیگه فعالتره!

    اینها رو که می خوانم یاد سعدی می افتم که می گه:

    منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش مزید نعمت٬
    هر نفسی که فرو می‌ رود ممد حیات است و چون برون می‌ آید مفرح ذات پس در هر نفس دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شکری واجب


    کمی بیشتر قدر نعمت هایمان رو بدونیم...

    می گویند سلامتی تاجیست گرانبها بر سر انسانهای سالم که فقط افراد بیمار آن را می بینند!

    شاید در همین تالار بعضی از اعضا مبتلا به بیماری های مختلف باشند. برای همه شون آرزوی سلامتی می کنم.

    أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ

  10. کاربر روبرو از پست مفید hamed65 تشکرکرده است .

    hamed65 (پنجشنبه 22 اردیبهشت 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.