چطور این پول رو تقسیم کنیم؟ ( لطفا سریع )

[نیلا]

سلام دوستان
بعضی هاتون منو میشناسید و با مشکلاتم آشنا هستید. در این مورد هم میخوام کمکم کنید. دوستان همونطوری که گفته بودم همسر من درآمدی نداره و آدم بدخرجی هم هست که دخل و خرجشو نمیدونه. اوایل ازدواج ما یه طرح گرفتیم که مثلا دونفره روش کار کنیم . اولا من اون زمان حدود یک میلیون روی اون طرح سرمایه گذاری کردم. ثانیا همسرم از همون اول حرف از تقسیم پول بعد از اتمام طرح می کرد و این منو ناراحت میکرد که پول من و تو نداریم در یک حساب مشترک می ذاریم بمونه. ثالثا همسرم منو در این طرح جون به لب کرد. هر موقع با کارفرما دعوا می شد این من بودم باید حل می کردم، کلا بیشتر کارهای طرح رو عملا من کردم و اون فقط دوبار جلسه ها رو رفت . اعصاب خوردکنی زیادی کشیدم و با توجه به بیخیالی همسرم علی رغم فشار پایاننامه و اینی که گفته بودم من نمیتونم همکاری کنم عملا بیشترین قسمت های طرح بارش بر دوش من بود. بماند که همسرم در این طرح ها سابقه ای نداشت و این من بودم که بیشتر کارها رو ارنج می کردم. صد بار هم سرکوفتشو شنیدم که کاش این طرح رو نمی گرفتیم. در این فاصله پدر شوهرم برای محمد یک ماشین خرید و محمد قول داد بعد گرفتن پول طرح بهش پس بده( پدر شوهرم آدم پولدار و خسیسی هست )، ماشین هم به نام محمد هست.
الان بعد از یک و نیم سال ما حدود 8 میلیون از این طرح پول خواهیم گرفت. به علاوه سکه های کادویی عقد که حدود 4 میلیونی میشه دست من هست. الان من موندم چی کار کنیم با این پول و چجوری قسمتش کنیم . محمد میگه تبدیلش می کنیم به دلار و همراه با سکه ها می ذاریم تو صندوق امانات. ولی واقعیتش اولا من برای این طرح خیلی زحمت کشیدم و 1 میلیون سرمایه گذاشتم و خیلی هم سرکوفت شنیدم و اذیت شدم، با توجه به این که آینده زندگی ما مشخص نیست و ممکنه به جدایی ختم بشه من دوست ندارم این پول ها کلا به دست محمد برسه من به حد کافی مغبون شدم اینها هم که مهریه بده نیستن لااقل می خوام یه ده میلیونی پول داشته باشم که اگه رفتم خارج تا حدی به دردم بخوره. بنابراین فرضیه زندگی مشترک پول مشترک درمورد ما صدق نمی کنه چه بسا که ما جدا بشیم از هم. به علاوه شاید محمد بخواد یه قسمت از پولو بده به پدرش !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! که در اینصورت میخوام مانع بشم و بگم پدر تو با اینهمه ثروت یه پراید خریده حالا پولشم باید پس بدیم ؟ تازه ماشین به نام خودشه و من دوست ندارم برای ماشینی که مال من نیست پول بدم
دوست دارم نظراتتون رو بدونم که چطوری این پولو تقسیم کنیم بدون دلخوری و دعوا که نه سیخ بسوزه و نه کباب، طوری که فردا اگر من جدا شدم حقم به من برسه نه اینکه چهار تا سکه هم برام نمونه .

[بهشت]

خب یک میلیون اولیه ات را بردار. صریح و قاطع بگو که پولی که گذاشتی را لازم داری برای خریدن جهیزیه. بقیه اش را هم مجبوری به نوعی نصف نصف کنی. اگر تونستی یک کم بیشتر بگیر بگو برای خرید جهیزیه لازم داری.

ولی کاش بتونی بهش بگی که بیا بذاریم بانک مسکن برای وام خونه. اگه بتونی به نام خودت بذاری تو بانک خوب می شه. البته اگه فکر می کنی همه اش حق خودت هست. می فهمم که میگی خیلی بهت بدی کردند و از اول نگفتند که پسرشان مشکل دارد و ... ولی به هر حال پول هم ارزش این را ندارد که همیشه فکر کنی به محمد بدهکاری. مخصوصا در صورت جدایی.

در ضمن سکه ها را هم این روزها که همه اش می گی خودم دارم خرج می کنم و فلان و بهمان و ... لباس برام نمی خره و ... خب به جای پول خودت هر ماه یک سکه را بفروش خرج خودت کن. بگو به جای پولی که محمد باید خرجت کنه. درآمد خودت را هم پس انداز کن. اینجوری محمد هم به خودش می آد.

ولی یه چیزی که به نظر من می رسه اینه که شما وقتی به جدایی فکر می کنی دیگه نمی تونی روی زندگیت و اصلاحش تمرکز کنی. شما هر دو حالت را داری همزمان توی ذهنت پیگیری می کنی.

[نیلا]

بهشت عزیزم ممنونم همیشه یه جورایی احساس می کنم تو شبیه خودمی و ندیده باهات دوست شدم!
درمورد اینه پول اولیه مو بردارم پیشنهاد خوبی بود که جهیزیه رو مطرح کنم . درمورد خرج کردن سکه ها راستش دوست ندارم سکه ها رو بفروشم و خرج کنم دوساله همه شو با چنگ و دندون نگه داشتم که یه روزی به درد بخوره حیفم میاد بفروشم خرج لباسو این چیزا بکنم نمیدونم باز .... درمورد پول طرح در صورت جدایی من تصف پولو به خودش برخواهم گردوند ولی سکه ها رو نه . ولی میترسم اگه ذست اون باشه هیچی بهم نده و نیاز من خیلی بیشتره چون خانواده اون اونقدر دارن که این پولها واسه شون هیچی نباشه ولی مادر من یه بازنشسته هست. چطوره از پول سکه ها یه سرویس طلا واسه خودم بخرم؟ یا کلا یه حساب به نام خودم باز کنم قانعش کنم همه رو بریزیم به اون حساب
بهشت عزیز من درسته همیشه جدایی توی ذهنم هست ولی خوب با این شرایطی که من دارم مگه میشه فکر جداییو نکرد؟

[بهشت]

شاید منظورم را در مورد سکه ها متوجه نشدی.

شما هر ماه مثلا سیصد تومان خرج لباس و گشت و گذارت می کنی که باید محمد بده. این ماه به محمد بگو بیا بریم این سکه را بفروشیم من باهاش لباس عید بخرم. پولی را هم که خودت قراره واسه خودت لباس عید بخری بده یک سکه بذار کنار برای خودت. یا مثلا بذار تو حساب خودت.

اینجوری تو از پول مشترکتون خرج کردی. محمد هم می فهمه که سکه ها داره از دست می ره و هر ماه یکیش داره فروخته می شه. به مادرش اینها هم می گه. هم به خودشون می آن و هم اگه خدای نکرده کار به جدایی کشید، ازت سکه طلبکار نیستند و نمی تونن بگن سکه ها را بده یا مثلا سکه هامون را برداشت.

الان همشون دلشون خوشه که سکه ها پیش تو هست و امن و امانه و تو هم داری خودت خرج خودت را میدی. حتی ممکنه محمد توی ذهنش می گه سکه ها را می فروشیم خونه اجاره می کنیم. بذار بدونن سکه ها داره تموم می شه.

[نیلا]

خیلی ممنون از راهنماییت بهشت عزیزم راجع بهش فکر می کنم، باید مدیریت خوبی داشته باشم که بتونم هم پول جمع کنم و هم سکه بفروشم، راستی نگفتین نظرتون چیه برم سکه ها رو بدم یه سرویس بخرم که مال خودم باشه ؟ امروز با محمد راجع به پولها صحبت کردیم، گفتم یه میلیون منو بده گفت باشه گفتم یه حساب باز کنیم پولها تو حساب من باشه مخالفت کرد، گفتم نصف کنیم هرکی سهم خودشو نگه داره، گفتم اگه یادت باشه خودت اول کاری این پیشنهادو داده بودی، قبول نکرد و ناراحت شد آخرش تصمیم بر آن شد که یک حساب دو امضایی باز کنیم و پولها رو بذاریم اونجا

[بهشت]

ببین سابینا جان اگه سکه ها را بدی طلا هم فرقی نمی کنه. باز هم طلایی است که مال هر دو تون است و باز هم هر زمانی که حرفش بشود باید بگذاریش وسط. می دونم داری دوراندیشی می کنی و می خوای سرمایه ات را نگه داری ولی جا به جاش کن. این را خرج کن و پول خودت را پس انداز کن که مدعی هم نداشته باشد. هرچی تو بیشتر احساس مسئولیت کنی محمد بیشتر شل می شه. بندازش تو نگرانی زندگی و مسئولیت.

اما سکه ها را به تدریج خرج کنی و به جاش پولهای خودت را که این روزها داری خرج می کنی جمع کنی کار سختی نیست که. بجای این که درآمدت را خرج کنی، کامل بذارش تو حسابت یا باهاش واسه خودت سکه بخر.

از اون طرف هم برای خرجت از محمد پول باید بگیری خب از این سکه ها ببرید بفروشید خرج کنید. این که از نظر اقتصادی به نفع شماست. یک تلنگر هم برای محمد است که به خودش بیاید و دلش به سکه ها خوش نباشد. خانواده اش هم در صورت حرف جدایی و ... به شما نمی گن سکه های عقد را بیار مثلا نصف کنیم یا همه را بده یا بردار جای مهریه یا ...

شاید سر فروختن هر سکه برای خرج ماهانه ات و خریدن سکه از درآمدت برای خودت هرماه بیست سی تومن هم ضرر کنی اما باز به درست کردن مسیر زندگیت و مسئولیت پذیر کردن محمد و نگهداشتن پولت برای خودت می ارزه.

[پاييز خزان2]

سابيناي عزيز حساب دو امضايي باز نكنيد اونموقع فرقي نداره كه انگار پولات دست اونه هر موقع بخواد ميتونه بره برداره
به نظر من به قول بهشت يه مليونت را بردار و بقيه اش را تقسيم كنين گفته هاي بهشت عزيز را تاييد ميكنم موفق باشي
موفق باشي

[mamosh]

سلام سابیناخانم
یه سوال که توی ذهن من هست اینه که چرا شما اینقدر عمیق به جدایی فکر می کنید در صورتیکه دارید با هم کار می کنید و اینقدر به قول خودتون برنامه ریزی می کنید. اگه دارید با هم کار می کنید پس به جدایی چرا فکر می کنید و اگر می خواهید جدا بشوید ببخشید ها ولی چرا اینطوری دارید کار می کنید که از لحاظ مالی پیچ در پیچ بشوید خوب اصلا من نمی تونم رابطه اینها رو بفهمم.

راهنمایی کردن شما اگه بخواهید هر دو جنبه رو در نظر بگیرید مشکله چون دو حالت کاملا متفاوت هست اگه بخواهید جدا بشوید خوب پولها همش باید پیش شما باشه که همه چیز بهم می ریزه.و اگه بخواهید زندگی کنید که فرقی نمی کنه مال هر دوتون هست. حالا با کمی سیاست می توانید کمی پول بیشتر برای خودتون پس انداز کنید.

[نیلا]

خوب دوستان خوبم ممنون از راهنماییتون پس بیاید تصمیمو قطعیش کنیم:
الان من هیچ درآمدی ندارم به جز همون طرح ، الان یعنی به محمد بگم بیا نصف کنیم پولو و هر کس حساب خودشو داشته باشه؟ اینطوری که میگم عکس العمل بدی نشون میده خودشو خیلی دپرس نشون میده میگه تو چه اخلاقای عجیب و غریبی داری منو از خودت جدا می دونی، چطوری بهش بگم که قبول کنه و عکس العمل بدی هم نداشته باشه و بعد ها عقده ای نشه هی سر من خالی کنه

ثانیا در مورد سکه ها پس الان مثلا من ماه بعد 430 هزار تومان پول لازم دارم برای کلاس تافل من اینو از سکه ها خرج کنم و به جاش پولی رو که قراره از مادرم بگیرم برای کلاس بذارم تو بانک؟ خوب پیشنهاد خوبیه ولی عمل کردن بهش سخته، مادر من هم بدبختانه یه اخلاقی داره که تو جاهای مختلف که کار کردم خیلی دیدم، اگه بدونه من تو دست و بالم پول دارم دستمال کاغذی هم بخرم میگه با پول خودت بخر، یا مثلا اگه قرار باشه ماه آینده واسم مانتو بخره میگه خودت از پول خودت بخر و اون پولو دیگه خرج من نمی کنه، یا هی میگه قرض بده ماه بعدبهت میدم خلاصه کاری میکنه آخر سر یه قرون پولم واسه خودم نمیمونه ، بنابراین باید اساسی بند بازی کنم نه مامانم بو ببره من از سکه ها خرج می کنم نه محمد بوببره من از مامان پول گرفتم واسه کلاس!
بچه ها می خوام یه اعترافی بکنم من قبلا هم که نامزد داشتم و جدا شدم و الانم با محمد یه اخلاقی دارم خجالت و عذاب وجدان میگیرم اگه نامزدم برام چیزی بخره و فکر کنم اینم تو رفتارم تاثیر میذاره و طرف فکر میکنه لابد کار شق القمری کرده یه روسری20 تومنی واسه م خریده!
چیکار کنم این احساسم از بین بره/ تا چه حد باید تقاضا کنم طرف چیزی بخره و چطوری بگم چیزی لازم دارم؟ از بس مغرور تشریف دارم تا حالا جز مادرم از کسی پول نخواستم ، مادرمو هم اونقدر ملاحظه می کنم مخصوصا بعد نامزدی که باور کنید خرج یک ساله من شاید یک میلیون نباشه! طوریکه مادرم هم گاهی فکر میکنه من چیزی لازم ندارم و الان برای چیزهای ضروری هم کلی باید چونه بزنم باهاش!


ضمنا ماموش عزیز مطالعه تاپیک های قبلی من میتونه جواب سوال شما رو بده ، ضمنا این کار مشترک مال دو سال پیش بود اگه دقت میکردی و الان ما کار مشترکی نداریم

[بهشت]

سابینا جان،

به قول شما نمی دونم ما دو تا چرا اینقد شبیه هم هستیم. این مشکل پول را که شما گفتی من هم دارم. اما اشتباه است.

این یک نقطه ضعف برای یک زن است. فکر نکن که همسری از اینکه خانومش بهش وابسته نیست خوشحال می شه. مردها دوست دارند که تواناییهاشون را نشون بدهند و اثبات کنند. بخش مهمی از غرورشون را با همین خوشحال کردن همسرشون و تامین نیازهاش ارضا می کنند.

تمرین کن که این اخلاقت را عوض کنی.

شما لزومی نداره از مامانت پول بگیری. این آقا محمد شما فقط برای دردسر و غصه دادن همسر شماست؟ شما شدی صندوق نگهداری امانات سکه ها و بعد خرج زندگیت را از مادرت می گیری؟

می فهمم که هماهنگیش خیلی سخته. ولی متاسفانه زندگی با صداقت انگار جلو نمی ره. باید سیاست داشته باشی.