زندگي هدفمند


بیشتر ما نمی‌دانیم که هدف ما در زندگی دقیقاً چیست، یعنی واقعاً وقت صرف نکرده‌ایم که در درون خود به جستجو پرداخته تا رسالت واقعی خود را کشف کنیم.
مسائل مالی، مسئولیت‌ها، کار، و حتی کمبود اوقات فراغت، آن‌چنان ما را از مسیر اصلی منحرف کرده‌اند که حتی نمی‌فهمیم که از چه چیزی واقعاً لذت می‌بریم.
این مصالحه‌ای است میان اینکه واقعاً شما که هستید و چه چیزی برای عرضه به جهان داريد. شما باید مقوله‌ي کشف مأموريت واقعی خود در زندگی را اولويّت اول خود بدانید. اگر هدفمند زندگی نکنید به حداکثر توانش خود نخواهید رسید و یا حداکثر توانايی‌های خود را ارائه نخواهید داد.
‏هدف، اینگونه عمل می‌کند. شما در سراسر زندگی خود، سرنخ های ‏بسیاری را برای هدف خود دريافت کرده‌اید. شما مواهب، استعدادها، علائق، نقاط قوّت، و ويژگی‌های کاملاً منحصر به فرد خودتان را داريد و مقرر است که از آنها استفاده کنید. چیزهایی که در زندگی، بیشترین لذت را به شما داده و واقعاً به شما احساس زنده بودن می‌دهند، نشانه‌های ‏دیگری ازهدف‌تان در زندگی می‌باشد.
‏بنابراین خلاصه‌ي کلام این است که مقدّر است کارهایی انجام دهید که برایتان لذّت را به ارمغان می‌آورند.
موهبت‌ها و استعدادهایتان مقدّر هستند تا به یاری مردم جهان بشتابند. زندگی کردن با هدف و منظور، نوعی از زندگی است که در عمیق‌ترین سطح، مایه‌ي افتخار روح شماست و آن را تغذیه می‌کند، در حالی که در همان حال به جهان پيرامون شما نیز یاری می‌رساند.



برگرفته از كتاب:
كنفيلد، جك؛ شاه كليد زندگي با قانون جذب؛ برگردان داوود نعمت‌اللهي؛ چاپ دوم؛ تهران: نشر معيار انديشه 1388.