سلام
شاید چیزایی که می نویسم به نظر شما احمقانه و بی ربط با شه اما بذارین بگم
می گن خدا عادله درست ما انسانها اختیار داریم و تحت جبر نیستیم عقل داریم و فهم تا راهمونو ادامه بدیم .پس چرا هر وقت چیزی از خدا می خوام قرآنوباز می کنم توش نوشته ما به هر که بخواهیم روزی می دهیم و هر که را نخواهیم نه یا هر که را بخواهیم هدایت می کنیم و هر که را خواستیم گمراه ؟
مثل زمانی که برای قبول شدنم در یک استخدامی همین اومد هرکه را خواستیم روزی می دهیم پس ما در این وسط چه کاره ایم . در صورتی که خدا بهتر از هر کسه دیگه ایی از وضعیت زندگی ما خبر داره و می دونه چه قدر تحت فشار و مشکلیم چرا خدا یه راهی رو باز نمی کنه برای ما تا ما ادامش بدیم؟
من شخصا تا حالا هر چه به دست اوردم که الته چیزهای خاصی هم نبوده تلاش کردم البته نمی گم خدا کمک نکرد اما بدون تلاش خودم هم نبوده .اما چرا حالا که واقعا نیاز داریم کمک نمی کنه ؟اینقدر توی ذهنم چراهای بزرگی هست که هیچ جوابی براش ندارم .
الان بعد از فارغ التحصیلیم تو خونه بیکار نشستم به همین چیزا فکر می کنم نزدیکه که دیگه شک کنم به همه چیز به این دنیا خدا اداشتن امید و خیلی چیزای دیگه .
من می گم خدایا حالا داشتن کار به تلاش من بستگی داره ازدواج چی من که نمی تونم راه بیفتم دنبال یه کیس مناسب برای خودم بگردم در صورتی که خودت هم می دونی تو خیلی چیزا از خیلی کسایی که الان زندگی مشترک خوبی دارند بهترم البته تعریف نمی کنم حسودی یم نمی کنم می گم خدایا تو هم باید یه راهی پیش پای من بذاری این که نمی شه؟؟؟تو که راضی به رنج بنده هات نیستی پس چرا این کار می کنی من دارم اینا رو می نویسم اما شما نمی دونین تو دل من چه آشوبی به پاست
هیچ وقت به ذهنم خطور نمی کرد در مورد این جور مسائل با کسی حرف بزنم البته اینا رو به شخص حاضری تا حالا نگفتم فقط به خدا می گم اما چه کار کنم دارم دیگه کم کم از خدا هم نا امید می شم
خدایا بازم به امید تو تا به خاطر این مشکلات کافر نشدم خودت یه کاری کن
به خودم میگم
چه غریب ماندی ای دل
نه غمی نه غمگساری نه درانتظار یاری نه ز یار انتظاری
علاقه مندی ها (Bookmarks)