اسم تاپیک کاملا مشخصه ...[/size]
از دوستان خواهش میکنم بیان و نظراتشونو بگن ...اصلا تعارف نکنن ...
[size=x-large]وقتی که اگه از همه جا نا امید بشی و دنیا برات تنگ بشه....و عصبانی باشی چکار میکنی؟
در مورد خودم اصولا همه دوستام وقتی ناامید میشن به من یه سری میزنند ولی من به شخصه ....وقتی از همه جا ناامید میشم ...کسی رو ندارم که باهاش راحت باشم ...اینو میگم واقا واقیعت داره واین جدا سخته ..
پس من چیکار باید بکنم ...!
گاهی میرم در ارتفاعات در تاریکی و شهرو از اونجا تماشا میکنم ...اما اکه در اون لحظه عصبانی باشم ...همون جا که هستم شروع میکنم فریاد زدن ...یه بار بخاطر همین فریادم گرفتنم....بعد از اون
یه احساس خاصی دارم ...خیلی ساکت میشم ...دراز میشم همون جایی که هستم ...فرقی نمیکنه کجا باشه ...تو خاک یا اب ..دراز میشم و به اسمون نگاه میکنم....
اگه سیگاری بودم حتما یه سیکار در اون لحظه میکشیدم اما خب چه میشه کرد نیستم ....
میمونم تا همون جا تا زمان بگزره و.... گاهی هیچی حس نمیکنم ....وقتی پا میشم کاملا تهی هستم وهیچ احساسی ندارم ..انگار که اصلا وجود ندارم ...نمیدونم گاهی تا چند ساعت طول میکشه اما یه حس خیلی خاص دارم ...دیگه چیزی برام اهمیت نداره ..دیگه چیزی برام رنگی نداره ....
ای بابا .....تازه این فقط یه کوچولوشه ....
لاقربطا![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)