ترس از حرف مردم. لطفا کمک کنید

[mamal-nafti]

سلام به همه

من پسری 25 ساله هستم که فرد مورد نظر خودمو انتخاب کردم و عاشقانه دوسش دارم!
از نظر من اون بهترینه و اونم منو دوست داره و واقعا همو میخوایم. چون خیلی نمیتونیم همو ببینیم بیشتر حرف میزنیم با هم. فرد مورد علاقم خیلی با شعور، منطقی، عاقل و با هوشه!!
من تحصيلات دانشگاهي دارم، سربازی رفتم، الانم كار ثابت با حقوق مناسب استخدام شدم.
دختره هم چند سال كوچكتر از من هست و ليسانس داره
مشکل ما اینه که ما از دو شهر کاملا دور از هم هستیم. و الان هم محل كار و درسمون دور از هم هست.
دوستم این دختر رو به خاطر آشنايي خانوادگي به من معرفی کرد و گفت که دختر خیلی خوبیه و اگه قصد ازدواج داری این بهترین مورده. منم گفتم باید ببینمش.
به واسطه خانواده دوستم زمينه ارتباط ما فراهم شد. خلاصه ما رفتیم و همو دیدیم. دختر کاملا محجبه بود و من از برخوردش خوشم اومد. قرار شد مدتی تلفنی حرف بزنیم. چندين ماهه با هم در تماسیم فقط زنداداشم از قضیه خبر داره. تو این یکسال تا حد خیلی زیادی همو شناختیم. چند بار هم رفتم به دیدنش.
از نظر اقتصادی و مذهبی و تحصیلات در یک سطح هستیم. همو واقعا دوست داریم
من دوتا سوال دارم:
1- آیا ما مناسب هم هستیم؟
2- من میترسم که نکنه نحوه آشنایی ما تو زندگی آینده تاثیر بذاره.یعنی مردم چه فکری در مورد ما میکنن و چه حرفایی بما میزنن؟

[ثمین1360]

سلام [color=#0000CD]دوست عزیز

اولا بهتون تبریک می گم به خاطر شغلی که تو این دورو زمونه اونم تو اینهمه آمار بیکاری یه کار ثابت پیدا کردین .....خوش به حالتون واسه ما هم دعا کنین:

شما از چی می ترسین آشنائی شما با دختر خانم به صورت سالم بوده شما با یک واسطه به هم معرفی شدین اکثر خواستگاریها هم به این صورت بوده وهست ......مهم اینه که تو این دوران شناخت کافی از هم دیگه پیدا کرده باشین ... شما در دو شهر دور ازهم هستین وکمتر همدیگه رو می بینین من پیشنهاد می کنم اگه شما وایشون دریه حد مناسبی از هم آشنائی پیدا کردین دیگه بهتر خانواده هاتون رو در جریان بذارید ..پنهان کاری بیشتر از این به صلاح هیچ کدومتون نیست ...

بهتره اگه حالا شما آمادگی ازدواج رو دارین به دختر خانم بگین که می خواین خانودتون رو در جریان بذارید ایشون هم همینطور واز این به بعد به صورت رسمی این قضیه رو پیگیری کنین......[/color]

[دختر مهربون]

سلام.
چه دلیلی داره بقیه جزییات نحوه آشنایی شما رو بدونن؟!! بقیه میتونن اینجوری بدونن که دوستتون به شما معرفی کرده و شما هم رفتید خواستگاری
اما نکته دیگه اینکه شما که قصد ازدواج دارید زودتر اقدام به خواستگاری و تحقیق بیشتر و مراحل رسمی کنید.
چرا پنهانی ادامه میدید؟!

[mamal-nafti]

مرسی از ثمین1360 و دختر مهربون
همیشه دعا میکنم که همه جوونا به آرزوهاشون برسن.
راستش احساس میکنم ممکنه در آینده دوستان و آشنایان به من یا ایشون خرده بگیرن که چرا رفتی از راه دور همسر انتخاب کردی و ....
نمیدونم این موضوع از دید مردم چطوریه و چه واکنشی نشون میدن. و اینکه اصلا چقد تو زندگی تاثیر داره...

در ضمن دلیل اینکه ما پنهان میکنیم اینه که پدر دختره خیلی حساسه و به دختره گفته که اشکالی نداره که با پسری بقصد ازدواج آشنا شی اما حتما حتما باید زود بمن بگی. اگه الان به باباش بگه و بگه که 1 سال باهاش بودم باباش خیلی ناراحت میشه و به احتمال زیاد برخورد بدی نشون بده...
واس همین منتظریم تا اردیبهشت همون شرایط پارسال بوجود بیاد و اونموقع به خونواده بگیم و تا اون موقع بیشتر فکرامونو بکنیم و تصمیم نهایی رو بگیریم. میخوایم بیشتر همو ببینیم و از نزدیک شناخت بهتری پیدا کنیم.

[دختر مهربون]

بنظر من بیشتر از اینکه نگران حرف و فکر مردم باشید، برید تحقیق کنید ببینید فرهنگ شما با فرهنگ و آداب رسوم این دختر خانم چه فرقایی داره و اینکه شما میتونید با این تفاوت ها کنار بیاید؟ و همینطور اون دختر خانم میتونن کنار بیان؟
مردم همیشه حرف زیاد میزنن. انقدر برای خودتون بزرگش نکنید.
البته اگه منظورتون از مردم پدر مادر خودتون نباشه ها.
موفق باشید

[mamal-nafti]

مرسی از دختر مهربون
منظورم از مردم بیشتر دوستام هستن. منظورم پدر و مادرمون نبود.
در مورد اختلافای فرهنگی میشه چند مورد رو مثال بزنید؟ چطور اختلافات فرهنگی رو پیدا کنیم؟

[دختر مهربون]

من زیاد وارد نیستم. ولی از مشاورا و متخصصین ازدواج زیاد شنیدم و اینو میدونم که توی کشور ما که چندین فرهنگ مختلف رو داریم، بعضی وقتا این تفاوت های به ظاهر سطحی، باعث اختلافات شدید شده.
برای فهمیدن این تفاوت ها هم میتونید یه دوست یا آشنایی که از استان ايشان باشن پیدا کنید و از ایشون بخواید در مورد مراسم خاصی که احیانا برای مناسبت های مختلف دارن براتون توضیح بدن. اونوقت شما اونا رو با آداب و رسوم مخصوص خودتون مقایسه کنید. اگه اختلافی بود روش فکر کنید.
یا حتی از همین دختر خانم هم میشه بپرسید.
دونستن این تفاوت ها (البته اگه بین این دو فرهنگ تفاوتی وجود داشته باشه) باعث میشه شما بتونید جلوی اختلافات احتمالی آینده رو بگیرید.

[هستی]

سلام دوست عزیز

نگرانی شما از بابت حرف مردم بسیار عجیب است. مگر شما برای دیگران زندگی می کنید؟! البته باید بتوانید کاملا با این طرز فکرتان کنار بیایید و بنطرم بعد اقدام به ازدواج کنید.
ازدواج معیارها و پارامترهایی می خواهد که در هیچ کجایش این معیار شما به این صورت وجود ندارد. و البته از آنجاییکه برای شما مهم شده است، پس باید اول نزد خودتان حلش کنید.
شما با هرکسی که ازدواج کنید، مطمئن باشید که عده ای پیدا می شوند که انتخاب شما را نکوهش می کنند و شاید فرضا بگویند، ما پیشنهاد بهتری داشتیم! شما باید به آن مرحله از بلوغ فکری برسید که در مقابل این حرفها که کم هم نخواهد بود، نسبت به انتخابتان دلسرد نشوید!

مساله بعدی که بسیار مهم تر از مشغله فکری شما می باشد، مساله ایست که "دختر مهربون" به ان اشاره کرد. تفاوت فرهنگها و قومیت ها. یک ازدواج به معنی پیوند صرف دو نفر دختر و پسر نیست و بلکه پیوند دو خانواده و یا دو قوم است. و بنظر بنده تنها راه آشنا شدن با این مساله و فهمیدن سازگاری فرهنگی و فامیلی، صرفا در گرو رفت و آمد خانوادگی است. چنانچه از لحاظ اخلاقی و ارزشی و اهداف و نوع رسیدن به آنها باهم تفاهم دارید و مورد اول هم در ذهن خودتان حلش کردید (بی تفاوتی به حرف مردم و ارزش نهادن به انتخاب خودتان)، آنگاه موضوع رو به خانواده ها بگویید که که جلساتی را ترتیب دهند و رفت و آمدهایی داشته باشید تا از انتطارات هم مطلع شوید.

در ضمن توصیه می کنم حالا که چندان مطمئن نیستید، اجازه ندهید که پیوند عاطفی بینتان بوجود آید و خودتان و یا آن دختر خانم دچار احساسات و عواقب آن شوید.

[mamal-nafti]

مرسی از همه شما دوستان که همراهیم میکنید
1- در مورد حرف مردم حق با شماست، خودم هم متوجه شدم که این طرز فکر من اشتباه است و سعی میکنم که عوضش کنم اما کمی گیج شده ام و نیاز به کمک دارم

2-در مورد فرهنگ ها، تا اونجا که متوجه شدم از اون دختر، خونواده اونا تا یه حد متوسط مذهبی هستن (تندرو نیستن) و خیلی به نماز و ایمان طرف اهمیت میدن. خونواده ماهم همینطورن. تو هردو خونواده حجاب و حیا جایگاه ویژه و مهمی داره و از این نظر مثل هم هستیم. از نظر برخورد زن و مرد در اجتماع هم مثل هم هستیم و ارزشهای یکسان داریم.

3- فقط یه چیزی یادم رفت بگم اینکه اون یه برادر داره که از بخت بد کمی نا اهله. برادرش تک پسره و به خاطر حساسیتهای پدر و مادرش در طول زندگیش یه جورایی از اونا زده شده تا حدی که با چندتا از دوستاش خونه جداگونه گرفتن. حتی پدر و مادرش واسش زن گرفتن شاید درست شه اما الان بعد 6 ماه میخواد زنشو طلاق بده.

به نظر شما قضیه برادرش چقد تو زندگی ما ممکنه تاثیر بذاره؟

[دختر مهربون]

آره با حرف blue sky موافقم. منم میخواستم یه تذکر در قبال این ادامه دار شدن آشناییتون بدم. من خودم صلاح نمیدونم ادامه پیدا کنه. میشه مسکوت نگهش دارید تا اردیبهشت. یعنی کامل قطعش کنید و فکر کنید اولین دیدارتون اردیبهشت سال آینده هست.

ضمنا منظور من از فرهنگ، صرفا مذهب نبود.(هرچند مذهب هم بسیار مهمه و اینطور که خودتون تا الان متوجه شدید تقریبا توی این زمینه هم کفو هستید) بیشتر رسم و رسومات منظورم بود. چیزایی که شاید توی شهر شما یه کار عادی باشه ولی از نظر اونها بی احترامی محسوب بشه. یا برعکس. نمیدونم دقیقا چجوری براتون توضیح بدم. باید کسی که خودش این آداب رو میدونه بیاد توضیح بده.

موفق باشید

درمورد برادرشون، اول باید ببینید پدر مادرتون چقدر روی یه همچین موضوعی حساسیت دارن. مثلا پدر من خیلی روی این موضوعات حساسه و میدونم خط قرمزشه. طرف هر چقدر خوبی داشته باشه ولی مثلا برادرش مورد دار باشه کلا رد میشه. شما ببینید پدر مادرتون حساسیت دارن یا نه. این از دید پدر مادرتون.
از لحاظ خودتون، طلاق که فکر نمیکنم توی زندگی شما داشته باشه. اما گفتید نا اهله. تا چه حد؟ منظورتون رو واضح تر توضیح بدید.
ولی فکر کنم بازم خیلی به دید خودتون بستگی داشته باشه.