:302:
پسری هستم 24 ساله .دانشجو .پدر و مادرم هر دو کارمند.مدتی است احساس شکست میکنم.تمام هم سن های من سر کار هستند در آمد دارند و یاازدواج کرده اند .تا قبل از این بر این باور بودم که پس از پایین تحصیلم می توانم زندگی خوبی داشته باشم.اما خواهرم که حال درسش تمام شده بیکار در خانه مانده ومرا هم در ادامه تحصیل دچار مشکل کرده.چند وقتی بود دنبال کار میگشتم تا بتوانم پولی جمع کنم وهم از تنهایی فرار کنم...........اما با توجه به شخصیت خانوادگی که داریم نمی توان هر کاری را
قبولنم.مدتی هم هست که احساس میکنم با دختر مورد علاقه ام آشنا شده ام و دوست دارم با او باشم .ترس از دست دادنش از یک طرف و فکر آینده و کار واقعا عذابم میدهد .شبها با گریه به خواب میروم و روزها هم غمگین وگوشه گیر شده ام .لطفا مرا راهنمایی کنید چه کنم ???
علاقه مندی ها (Bookmarks)