بی تصمیمی

[hadi65]

24 ساله هستم
حدودا 2 سال است که به دختری که نسبت فامیلی داریم علاقمند شدم و با او مطرح کردم به دلیل اینکه ان موقع شرایطش را نداشتم موضوع را با خودش مطرح کردم ایشان بعد از مدتی به من جواب مثبت داد و قرار گداشتیم فعلا مو ضوع بین خودمان باشد اما در این مدت 2 سال با اینکه می گفت به من علاقمند است اما رابطه ای یکطرفه داشتیم یعنی ایشان زیاد ابراز نمی کرد و می گفت این موضوع به دلیل این است که هنوز هیچ چیز قطعیت ندارد و من هم این رفتار را منطقی میدانستم بعد از 2 سال با مادرش مطرح کرد و با مخالفت مادرش مواجه شدیم که برای این مخالفت هیچ دلیل منطقی نداشت و فقط میگفت دید خوبی نسبت به ازدواج فامیلی ندارد
حالا با اینکه ما به هم علاقمندیم از یک طرف مادرش مخالفت میکند و از یک طرف خودش می گوید من هنوز با و جود علاقه زیادم به تو و اینکه کاملا قبولت دارم اما نمی توانم تصمیم بگیرم که با قاطعیت حرفم را به مادرم بزنم
و دلیل این دودلی را مشکلی عنوان می کند که با خودش دارد و می گوید این موضوع اصلا ربطی به تو یا مادرم ندارد
این نکته را هم بگویم که من تا حداقل 2 سال دیگر شرایط اینکه بخواهم مستقل شوم ندارم
اما از نظر اینده کاری نگرانی زیادی هم ندارم و در ضمن به خاطر علاقه ای که داشتم زود این موضوع را مطرح کردم
حالا نمیدانم چطور باید برخورد کنم
از یک طرف ایشان میگوید به من علاقمند است از یک طرف نمی تواند تصمیم بگیرد
ایا 2 سال برای تصمیم گیری کافی نیست؟
ایا عاقلانه است که همین طور بدون اینکه تکلیف خودش را روشن کند ادامه بدهیم؟

[فرهنگ 27]

به نظرم دو دله؛هم ازت خوشش میاد از یه طرف دیگه می بینه حالا حالا باید منتظر بمونه.

[جلال]

سلام هادي

تو قبل از هر چيز بايد دل خانوادشو بدست بياري

حتي اگر شده كساني را واسطه قرار بدي

تو بايد تفكر بد مادرشو عوض كني

البته بهت بگم كه خود دختره هم يه خرده دودله

ولي اگه خانوادش راضي بشن و پشتوانه محكمي براي حتمي بودن كار ايندت همراهش باشه موفقيتت قطعيه

[hamishetanha]

سلام دوست گرامي. شما ميتونيد ازشون بخواين تو اين دو سال كه شرايطتون مشخص ميشه تصميم بگيرن و منتظر شما بمونن، اما از داشتن رابطه ي پنهاني و دلبستگي قبل از ازدواج جدا خودداري كنيد. به عبارتي ميتونيد علاقتون رو نگه داريد اما پيشنهاد ميكنم از ارتباط احساسي دوستي مانند پرهيز كنيد و رابطه رو در حد خويشاوندي نگه دارين، چراكه كسي قادر به پيش بيني دو سال ديگه نيست و ممكنه به هر دليلي سهم هم نباشيد و ضرر زيادي از لحاظ روحي متحمل شين. سعي كنيد طبق عرفيات پيش روي كنيد.
موفق باشيد.

[hadi65]

من مشکلی با این قضیه ندارم که 2 سال دیگه صبر کنم
اما گیج شدم از یه طرف میگه خیلی قبولم داره و بهم علاقمنده از یه طرف میگه نمیتونم تصمیم بگیرم

[hektor]

سلام
چرا درکش نمی کنی
اون الان تو سن ازدواجه ولی تو ....؟
همون طور که گفتی از یه طرف خانوادش فشار میارن از یه طرف دیگه تو شرایطشو نداری
تو اینجور رابطه ها تعهدی وجود نداره
ممکنه واسش یه خاستگار خوب بیاد اونوقت میشکنی
تلاشتو بکن ولی فکر اینجاهارم بکن[size=medium]

[hamishetanha]

من مشکلی با این قضیه ندارم که 2 سال دیگه صبر کنم
اما گیج شدم از یه طرف میگه خیلی قبولم داره و بهم علاقمنده از یه طرف میگه نمیتونم تصمیم بگیرم

اگر اينچنين هست كه شما ميگين بايد بهشون فرصت تصميم گيري بدين. اين مسئله رو فقط زمان حل ميكنه. چون ايشون دو دله و شما بايد تا زمان تصميم گيريشون صبر كنيد.

[hadi f2]

سلام هادي جان
دوست عزيز من متوجه نشدم آيا اينطوره كه خانوادش گفتند يا بايد ما را انتخاب كني يا اون را يا مخالفت ساده
اگه مخالفت ساده است خوب به نظر من بايد سعي كني دختره را قانع كني چون اون ميتونه تاثير خلي بسزايي در تصميم خوانواده بگذاره (البته اميدوارم)