كم حرفي

[master631]

سلام به همه دوستان

من پسري 25 ساله هستم كه تقريبا 2 ساله سربازيم تموم شده
تو سربازي دوستانه زيادي داشتم و خيلي راحت مي تونستم با ديگران ارتباط برقرار كنم و ديگران جذب خودم كنم مثلا اگه در يك جمع 5-6 نفره مي نشستيم ميتونستم اون جمعو دستم بگيرم چون خيلي پر انرژي و شوخ و حاضز جواب و في البداعه گو هم بودم كلا با اكثره كسايي كه بودم مي گفتن خيلي باحالي
ولي متاسفانه بعد از 2 سال كم كم اون حالتم از دست دادم كه الان به جايي رسيدم كه كاملا اون حالتم از دست دادم برا همين برام سخته با ديگران ارتباط برقرار كنم خيلي هم جدي شدم هر كاري ميكنم شوخ باشم نميتونم وقتي با دوستام ميرم بيرون هيچ حرفي براي گفتن ندارم هر چي هم به ذهنم فشار ميارم كه چيزي بگم نميشه
آخرش اينكه الان در بدترين حالت در زندگيم هستم و انگار دارن شكنجم ميدن
حالا دوستان ميشه من به اون دوران برگردم !؟

[imans]

سلام
اگه واقعا بخواهید به گذشته برگردید حتما موفق میشید .
شما فقط کم صحبت شدید یا گوشه گیر و نا امید و بی حوصله و زود رنج و . . . شدید ؟
کار میکنید یا فعلا بیکار هستید ؟ به ازدواج و آینده فکر میکنید یا بیخیال شدید ؟
اگر علائم بالا در شما به وجود اومده دچار افسردگی شدید و باید دنبال دلایل این وضعیت باشید و اون دلایل رو حذف یا تصحیح کنید .
اگر چندتا از علادم بالا رو دارید در کنار تلاش خودتون حتما از روانپزشک کمک بگیرید .
لطفا شرایط خودتونو بیشتر توضیح بدید تا شاید بتونیم بفهمیم مشکل شما چیه و راه حلش چیه !

[master631]

باشه حتما بيشتر توضيح ميدم
الان بزرگترين چيزي كه منو رنج ميده همين كم صحبتي كه زندگيمو تحت الشعاعه خودش قرار داده كه برا همين از زندگي هيچ لذتي نميبرم اعتماد به نفسم نسبت به قبلا خيلي كمتر شده ولي بازم بد نيست مثلا مي خام يه كاريرو شروع كنم با خودم ميگم خدايا اگه من فلان كارو كنم بايد با فلاني رابطه داشته باشم اگه اينطوري باشه كه من حرفي ندارم بزنم بد تر اعصابم خورد ميشه پس ولش كن !
مغازه دارم با يكي از دوستام جوريه كه يه شيت من ميرم يه شيفت اون سعي ميكنم وقتي ميرم مغازه دوستم نباشه يا اگه بياد من برم چون گفتم يكي كنارم باشه نميدونم چي بگم
البته اونطوريم نيست كه اصلا نتونم صحبت كنم
در كنار اين كم حرفي جدي بودنم خيلي اذيتم ميكنه خيلي كم خندم ميگيره
ازدواج نكردم چون با خودم ميگم اگه رفتم خونه پدر زنم برادر زنام و باباش بود من چي بگم

[imans]

سلام مجدد

دوست عزیز در مورد کم حرفی هیچ مقاله و کتابی نتونستم پیدا کنم . کم حرفی یکی از علائم افسردگی و یک علامت کم رویی هست . شما دقت کنید ببینید آیا علائم افسردگی در شما وجود داره یانه و اینکه ببینید آدم کم رویی هستید یا نه .
به نظرم از مشاور و روانشناس کمک بگیرید زودتر به نتیجه میرسید . چون میگید فقط کم حرف هستید و مشکل دیگه ای ندارید . کم حرفی یه علامت از یه بیماری روحی و روانی دیگر هست .

[master631]

سلام ایمان جان
خیلی ممنون از زحماتت همینکه دنباله حل مشکلم بودی کلی برام ارزش داره
دوست عزیز من آدم کم رویی نیستم و اعتماد به نفسم هم بد نیست مخصوصا اون موقع ها که اینطوری نبودم آدم پررو و حاضر جوابی بودم کلا خیلی از خودم خوشم می آمد وقتی صحبت می کردم لذت میبردم
الانم بعضی موقع ها تو خودم خیلی انرژی میبینم ولی چون نمیتونم حرفی بزنم خیلی زود هدر میره
الان اصلا از هیچ چیزی لذت نمیبرم

[sisili]

سلام دوست عزیز به تالار با صفای همدردی خوش اومدی
سعي كنيد خود را به گفت و گو عادت بدهيد. يكي از علت هاي كم حرفي , كم حوصلگي است كه ناشي از خستگي ذهن يا توجه به مركز ديگري است . بعضي افراد كه كم سخن هستند, فعالیت ذهني بيش از اندازه دارند و یا نمی توانند ذهنشان را متمرکز کنند مثلا نزد مهمانان نشسته ايد, اما فكرتان جاي ديگر است . در هر صورت راه مبارزه اين است كه با دوستان و مهيمانان سخن بگوييد, حتي اگر سخت و طاقت فرسا باشد.
كم رويى و خجالت و کم حرفی از خصلت هایى است كه ارثى نبوده ، بلكه عوامل مختلف مثل ،عوامل تربيتى و خانوادگى ، درگیر کردن ذهن در اینده, ترس از اینده ,سرخوردگی بابت شغل و ... ایجاد مى شود و به خوبى قابل درمان است .
در برنامه هاى دست جمعي و گروهي كه در مجامع مختلف برگزار مي شود فعالانه شركت كنيد و سعى كنيد كه ـ گرچه ممكن است چندبار دچار اضطراب شويد ـ در حضور جمعيت ، در كارهاي گروهي همراه شويد و كاري را انجام كنيد.
موفق باشید

[SayyedAhmadHosayni]

مسئله نگران کننده ای نیست
منم که خدمتم تموم شد این مدلی بودم
فکر کنم دلیلش این بود که شرایط یکمی عوض شده
وقتی که رفتی خدمت مگه کم حرف نبودی؟ این به خاطر محیط جدید و ناسازگاری با اونجا بود
حالا وقتی به خدمت عادت کردی ، تموم شد . و تو باز به یه محیط جدید وارد شدی
فقط سعی کن اصلاح کنی
تو قبلاً تونستی خوب تو جمع باشی
پس بلدی که باید چی بگی

فقط بخواه



Just Feel It!

[wintersun77]

آقا ايشون 2 ساله سربازيش تمام شده. مگه چقدر بايد طول بكشه به شرايط جديد عادت كنه؟؟ لطفاً يكم با تفكر ديگران رو راهنمايي كنيد.

[ani]

دوست محترم

شما آنطور كه از صحبتهايتان برداشت مي شودمشكل اصلي تان در برنامه ريزي و سارمان دهي زماني تان است و در اين اندازه سازمان دهي زماني اصلي تان انزوا شده و وقت گذراني گه از تاثير گذاري شما به شدت كم كرده .

آيا شما اساسا فرد صميمي هستيد ؟!
نحوه ي اعتماد كردن شما به ديگران و ديگران به شما چگونه است ؟!


بايد ريشه ي اين انزوا را در خود جستجو كنيد اگر اين انزوا با سرمنشا بازي رواني اتفاق مي افتد حتما بايد از يك مشاور كمك بگيريد تا به شما كمك كند كه ميزان بازي هايتان را كم كنيد .

متاسفانه مشاوره ي مجازي به دليل محدوديت هاي جاري اين فضا براي درك واقعيت چگونگي اين اشكال در شما كمك كننده نيست

[master631]

سلام
ممنون دوستان
شايد براتون يكم عجيب باشه من خجالتي نيستم اعتماد به نفسم هم بد نيست و دوست دارم اجتماعي باشم همونطور كه قبلا بودم ولي نميدونم الان چرا نميتونم حرفي بزنم يعني حرفي براي گفتن پيدا نميكنم بزنم برا همين سعي ميكنم از اجتماع دور باشم بعضي موقع ها براي اينكه كم نيارم يه چيزايي ميگم بعدش كه حرفم تموم ميشه ميبينم اگه حرف نميزدم بهتر بود چون معلوم نيست چي گفتم براي همين از حرف زدنم لذت نميبرم همش فكر و ذكرم اين شده چرا نميتونم حرف بزنم وقتي آدم اعتماد به نفس داشته باشه و پرانرژي باشه وقتي نتونه حرف بزنه به چه درد ميخوره معمولا از طريق صحبت كردن ميشه فهميد طرف اعتماد به نفسش بالاست ديگه
شايد شما دوستان دقيقا مشكل منو درك نكنيد ولي همين كه راهنمايي ميكنيد ممنونم

دوست عزيز ani
من فردي صميمي هستم و خيلي راحت ميتونم با كسي صميمي بشم و اعتماد من به ديگران و ديگران به من خوبه
من ميتونم با كسي دوست بشم ولي ادامه رابطه مشكله ديگه به خاطره همين كم حرفي
متوجه نشدم منظورتون از بازي رواني چيه ؟