روزی موج کوچکی دراقیانوس بالاوپایین می رفت وازدیدن مناظراطراف خودلذت می برد.درحالی که ازهوای تازه ومطبوع ونسیم ووزش باد لذت می برد،ناگهان متوجه شدکه موجهای جلوی اومحکم به ساحل برخورد می کنند.موج باخودگفت:"خدای من وحشتناک است ببین به زودی چه بلایی به سرم می آید!"
درهمین موقع موج دیگری که ازکناراومی گذشت بادیدن غم واندوه ووحشت درچهره موج کوچک،مکثی کردوازاوپرسید:"چرااینقدرنا راحت هستی؟"
موج کوچک بادنیایی ازترس واندوه گفت:"مگرنمی بینی؟به زودی باساحل برخورد می کنیم وازبین می رویم.سرنوشت همه ماموج هاهمینطوراست.وحشتناک نیست؟"
موج کناری به اوگفت:"نه،تونمیفهمی.تو یک موج نیستی توبخشی ازاقیانوس هستی.پسبدان که هرگزازبین نمی روی ودوباره به اقیانوس بازمی گردی."
علاقه مندی ها (Bookmarks)