به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 آبان 89 [ 18:51]
    تاریخ عضویت
    1389-6-06
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,918
    سطح
    26
    Points: 1,918, Level: 26
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عشق،نگرانی،دلتنگی و ...

    سلام
    من "ص" هستم.
    22 ساله از تهران .
    اساس مشکلم یه نگرانی ، یه اضطراب و یه ترس هست .
    من و دختری عاشق هم هستیم . اون توی یه شهر دیگه هست .
    چندین بار با هم ملاقات داشتیم . واقعا هم رو می خوایم .عشقمون از این عشقای الکی نیست که بر پایه اصول غیر منطقی و احساسی باشه .
    عشقمون واقعا عقلانیه ، با هم فکر همه چیز رو کردیم ، فکر تفاقهم ها ، فکر سازگاریا و ناسازگاریا ، فکر عشق زیاد بینمون و خونواده و ... .
    قصد ازدواج باهم رو داریم .ایشون 3.5 سال ازم کوچیکتره .
    من دانشجوی مهندسی برق هستم .و 5 ترم دیگه دانشگاه تموم میشه ، دانشگاهی که درساش خیلی ترسونده منو از بس سنگینو سخته .
    میدونم هم که تنها راه رسیدنم به اون دختر ، به آرزوهامون اول درس و سپس یه کاره(البته با حضور مانعی به نام سربازی)
    خیلی از مسائلم هم با مادرم درمیون گذاشتم و درد دل کردم .در ظاهر گفته که باشه تو درستو تموم کن با من .
    اما واقعیت اینه که خیلی میترسم .
    خیلی نگرانم که بعد از 2.5 سال دیگه که بتونم درسمو تموم کنم، تا اون موقع چی شده؟کار چی میشه؟کی شرایط رفتن سراغ دختره فراهم میشه؟چی جوری؟
    این نگرانیام از وقتی ده چندان شد که چند روز پیش یه بحثی پیش اومد و گفت یه حقیقت تلخ اینه که منم مثل خیلی از دخترا توی دید پسرها هستم . توی دید فامیلامون هستم .فامیلامون پسر زیاد دارند ...من خیلی روش حساسم . این حرفارو زد و اینکه باسه هر دختری توی یه سنی خواستگار جور میکنند .... باز غصه ام بیشتر شد .هی بیشتر و بیشتر .ترس از دست دادنش . ترس بی وفایی کردنش.هزار تا ترس دیگه افتاد به جونم.
    یه روز کابوس وار،پر از گریه و خشم رو پشت سر گذاشتم .روزی که تا حالا توی عمرم فکر نمیکردم با اون به این روز بیفتم .اصلا فکر خواستگاری غیر از خودم نبودم . فکر رقیب دیگه ای نبودم ....

    خیلی حرف زدم.شرمنده .هر کسی تونست بخونه لطف کنه باهام حرف بزنه و کمکم کنه که بتونم این دوره روحی سخت رو پشت سر بگذارم و. چیکار کنم که بتونم بهش برسم؟
    چیکار کنم که فکر نکنم عشق ما میشه عین عشقای توی داستانا که جدایی داره،در حالی که چیزی از دختره که اینو نشون بده توی این یه سال ندیدم... .و سوالات دیگه ای که توی متن گفتم. چیکارکنم؟

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق،نگرانی،دلتنگی و ...

    سلام دوست عزيز و جوان؛به تالار همدردي خوش آمديد

    شما نفر اولي نيستي كه بياي و اين مشكل رو مطرح كني؛ يه چرخي توي تالار اين رو به شما ثابت ميكنه؛ كه چندين نفر آمدند نوشتند؛درد دل كردند؛بعضي ها مشكلشان حل شد و بعضي ديگر ؛نه

    اعتماد به نفست تقريبا" بالاست،چون به عشقت و عقلاني بودن آن اطمينان داري، آيا فقط خودتان بر عقلاني بودن آن مهر تأييد ميزنيد يا اينكه با يك مشاور نيز صحبت كرده ايد و او نيز چنين گفته؟
    اگر نرفتيد حتما" در آينده نزديكي يك جلسه مشاوره خالي از لطف نيست؛

    من به سادگي خوردن يك ليوان آب كه گاهي توي گلو آدم ميپره دركت ميكنم؛ اين آب توي گلوي من پريد و سرخ شدم؛آب از چشمام اومد و سرفه هاي شديد، و.....(تا ببينم برداشت تو از اين ها چي باشه)

    من هم اين سن رو سپري كردم؛ و با وجود اينكه دو سه سال از تو به لحاظ سني بزرگترم بازهم درگير چنين مسائلي در اندرون هستم؛

    تو خيلي چيزها رو نوشتي و انتظار داري كه كلي راهنمايي بگيري براي رسيدن به هدفت
    اما شايد جواب كوتاه يكي از ما براي تو تعجب آور باشه؛




    از قولي كه مادرت داده صحبت كردي؛
    ايني كه من مينوسيم فقط نظر منه؛
    ببين دوست عزيز: تو نبايد انتظار داشته باشي كه در اين موقعيت مادرت بخواد بر عليه تو حرف بزنه؛آنچه كه در اين شرايط براي تو مهمتر از همه چيز است؛درس و ادامه تحصيل است ،چند سال زحمت خودت و خانواده ات؛ اينه كه آينده تو رو تعيين ميكنه نه عشق در اين موقعيت؛

    براي ازدواج اول از همه چيز به قول مدير همدردي ؛داشتن شرايط ازدواج است ؛آيا شما اين شرايط رو داري؟
    تو كه هنوز 5 ترم ديگه رو پيش رو داري ؛
    سربازي رو داري؛ يافتن شغل مناسب ؛كسب درآمد و ساير موارد

    شايد بگي خوب ميشه با پشتوانه خانواده از نظر مالي تأمين شد؛ مابقي چي؟

    چقدر اطمينان داري كه اين رابطه آن زمان پايدار باشد ؛با شرايط دختر خانمي كه به زبان بي زباني فرياد ميزند كه شرايط من رو در نظر داشته باش؛اگر بعد از چند سال خانواده هاي شما ناراضي باشند و بعد بياي و تاپيك بزني كه مخالفت خانواده؟؟


    تنها يك توصيه
    شرايط ازدواج نداري؛دميدن در تنور احساسات ممنوع؛
    من تو رو با تمام وجودم درك ميكنم؛ كاري به توصيه مشاوره هم ندارم تجربي بگم؛ به فكر در و آينده اي محكم باش؛آينده اي كه بتواني مانند يك ديوار محكم به آن تكيه كني نه آنكه خداي ناكرده ديواري باشه كه ناگهان آوار بشه؛

    نميخوام الكي دلت رو خوش كنم و بگم ،راه سختي رو در پيش داري اما ميشه؛ نه بذار يه خورده تجربت بره بالاتر؛بذار يه كم پخته تر از ايني كه هستي بشي؛

    عجب طولاني شد!


  3. 10 کاربر از پست مفید keyvan تشکرکرده اند .

    keyvan (یکشنبه 07 شهریور 89)

  4. #3
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,057
    امتیاز
    147,222
    سطح
    100
    Points: 147,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,670

    تشکرشده 36,009 در 7,405 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: عشق،نگرانی،دلتنگی و ...

    لطفاً این لینک رو مطالعه کن :

    اگر شرایط ازدواج ندارید دمیدن در تنور احساسات ممنوع

    از تمرکز بر این موضوع خود داری کن و این ترسها و اصل این انتظار به این گونه و در این شرایط مناسب نیست .


    .



  5. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (یکشنبه 07 شهریور 89), کاغذ بی خط (یکشنبه 24 فروردین 93)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 اسفند 90 [ 15:47]
    تاریخ عضویت
    1389-5-12
    نوشته ها
    67
    امتیاز
    2,123
    سطح
    27
    Points: 2,123, Level: 27
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    112

    تشکرشده 115 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق،نگرانی،دلتنگی و ...

    سلام
    شما فعلا شرایط ازدواج را ندارید. انتظار داری مادرت چی کار کنه؟ بره خواستگاری؟ بعد چی بگه؟ سن شما کمه، درست خیلی دیگه ازش مونده، سربازی نرفتی و از همه مهمتر کار هم نداری. خوب بعدش چی میشه؟ مطمئن باش اگه مامانت هم قدم پیش بذاره خانواده دختر خانوم مخالفت می کنند.
    سن خانوم هم زیاد نیست. درسته واسه دختر همیشه خواستگار میاد اما فکر نکنم خانواده ایشون عجله ای واسه ازدواج دخترشون با توجه به سنش داشته باشند.
    شما میگین منطقی با هم پیش رفتید پس باز هم منطقی باشید و سعی کنید تمرکز بیشتری داشته باشید و قسمتی از کارهاتونو به سرانجام برسونید تا با دست پر پیش خانواده دختر بروید.

  7. کاربر روبرو از پست مفید aftabgardon تشکرکرده است .

    aftabgardon (یکشنبه 07 شهریور 89)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 آبان 89 [ 18:51]
    تاریخ عضویت
    1389-6-06
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,918
    سطح
    26
    Points: 1,918, Level: 26
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق،نگرانی،دلتنگی و ...

    من از حرفاتون دو تا چیز رو فهمیدم .
    یکی اینکه عشقم رو در حاشیه قرار بدم ، که واقعا اگر کسی عاشق باشه ، یه عشق دوجانبه ، هرگز این کار رو نمیکنه ، مگر اینکه به یه روشی هم عشقش رو نگه داره و هم درسو کار رو و در کنار این ها (برعکس من)با ارداده و بدون ترس قدم برداره تا به هدفش(عشقش و زندگی خوب با اون)برسه .

    و تکمیل کننده متن بالام اینه که میخوام عشقم رو هدفم قرار بدم ، اقلا به عنوان یه انگیزه و فکر اینکه ممکنه این دختر جابزنه و ... دیوونه ام میکنه و دوست داشتم توی راهنماییاتون یه اشاره ای هم می کردید به این نه اینکه همه عشقا بی وفا باشن .


    اون لینک رو هم تا حدی مطالعه کردم . محور اون لینک اینه که پسرها با احساسات کورکورانه جلو میرند . اما خود من توی ارتباطم خیلی سعی کردم اخلاق و ملاحظات رو مد نظر قرار بدم .آغاز عشقمون هم از ظاهر نبود ، یعنی نه من و نه اون ظاهر چندان جذابی نداریم که عشقمون به ظاهر بخواد وابسته باشه!

    و دیگری با اطمینان راسخ گفتید شما الان شرایط ازدواج رو ندارید .بله . من عرض نکردم که مادر الان برای 22 سالگی قول داده . من گفتم 3 سال دیگه.پس از اتمام درسم و اون موقع هم خیلی امیدوار هستم که یه شغلی با مدرک مهندسی برق پیدا کنم .اقلا اون موقع میشه سر بحث رو باخونوادش شروع کرد!
    مگه بقیه لیسانسه ها چیکار میکنند؟اگر بنا به این باشه که سرمایه و کارو ... همه چیز همزمان به هنگام شروع حرفا فراهم باشه که یا طرف باید سرمایه دار باشه یا تا 30 سالگی وایسه پای کارو درس!

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: عشق،نگرانی،دلتنگی و ...

    یعنی نه من و نه اون ظاهر چندان جذابی نداریم که عشقمون به ظاهر بخواد وابسته باشه!
    جذابیت تنها در ظاهر نیست...ظاهر بعدی از جذابیت است..اغلب افرادی به چند دلیل شیفته جنس مخالف خود می شوند یکی بعد جذابیت ظاهری/ دیگری بعد جذابیت شخصیتی/ و بعد دیگر جذابیت عرفانی شخص است.

    بنابراین احتمال اینکه شما هم شیفته یکی از این ابعاد شده اید زیاد است....شیفتگی بعد شدید و احساسی عشق است که عموما هم نتیجه ای جزء سرخوردگی ندارد.

    پس از اتمام درسم و اون موقع هم خیلی امیدوار هستم که یه شغلی با مدرک مهندسی برق پیدا کنم

    دقت کرده ای دیدگاهت بر پایه ی وعده هایی است که در آینده می دهی...وعده هایی که شاید هرگز نتوانی آنان را به انجام رسانی.


    من هم جای دخترخانم بودم به این وعده ها دل خوش نمی کردم و زیرچشمی خواستگاران دیگر خود را در نظر داشتم.

    ببینید بارها گفته شده در روابط دوستی قبل از ازدواج تعهدی وجود ندارد یعنی تضمینی نیست که فردا او و یا حتی خود شما تغییر عقیده نداده و دنبال کیس دیگری نباشید

    توصیه این است که رابطه ای را که تنها با وعده های خیالین آینده ادامه می یابد را رها کنی...

    اما اگر باز سر حرف خود هستی و می خواهی رابطه را ادامه دهی پس چرا اینقدر اظطراب داری کافیست به او بگویی من هم اکنون شرایط ازدواج را ندارم ولی در آینده اگر شرایطی پیش آمد انتخاب اولم شما خواهی بود و در ادامه هم به ایشان گوشزد کن هیچ تضمینی هم نیست بهتر است در این مدت شما هم به فکر خواستگارن دیگر هم باشی.


    موفق باشی "ص" جان

  10. 3 کاربر از پست مفید حسین پور تشکرکرده اند .

    حسین پور (دوشنبه 08 شهریور 89)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 آبان 89 [ 18:51]
    تاریخ عضویت
    1389-6-06
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,918
    سطح
    26
    Points: 1,918, Level: 26
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق،نگرانی،دلتنگی و ...

    نقاب عزیز
    خیلی ممنون
    اما من فقط یک نکته رو از سخنانتان متوجه شدم . اون هم اینکه اصلا توجهی به عشقی که بین ما هست نمیکنی.
    نمیدونم چرا خیلیا اصرار دارند که عشق بین دو نفر رو زیر سوال ببرند و اصرار کنند که این عشق سرخوردگی داره و ... . شاید بخاطر خاطرات و مطالبیه که از اینو اون دیدیم و دنیایی که بی وفاست.. .
    چرا حالا ما به عشق و این تعهد ها و پیمان هایی که میبندیم خوشبین نباشیم؟
    چرا باید بهش بگم تو نیم نگاهی به دیگران هم داشته باش؟؟؟؟؟
    خب اگر اینجوری باشه که من میمیرم ، این که دیگه نشد عشق!!!
    بخدا ما عاشق همیم ، عشق هم دلیل ریاضیاتی نمیخواد که لازم باشه با فرمول اثباتش کنیم . حالا یا بخاطر شخصیت یا ظاهر و یا از بهتر اخلاق و... .
    ایشون هم مثل من احساساتی هستند و چیزی که من از دل ایشون میبینم اینه که اصلا حاضر نیست من رو باکس دیگری عوض کنه .بارها و بارها امتحانش کردم .

    در مورد وعده ها هم منظورت رو متوجه نشدم!
    خب شما میگی اگر امیدوار نباشم به آینده چه کنم؟
    در هر حال چیزی که مهمه اینه که من نمیخوام از دستش بدم و فقط می خوام راه رسیدن راحت تر رو بهش بدونم .
    همه نگرانیم هم از اینه که واقعا کیس مناسبی برای هم هستیم .

  12. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array

    RE: عشق،نگرانی،دلتنگی و ...

    اومدی اینجا راهنمایی بگیری یا اینکه تشویقت کنن کاری رو که دوست داری انجام بدی؟

    اگر راهنمایی می خوای دارن راهنماییت می کنن.وقتی بهت می گن این راه اشتباست

    چون تجربه و تخصص تو این زمینه دارن.تو که شرایط مزدوج شدن نداری نباید به هیچ دختری

    قول ازدواج بدی.اینجوری موردهایی رو که تو آینده ممکنه به تورت بخوره رو از دست می دی.

  13. کاربر روبرو از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (دوشنبه 08 شهریور 89)

  14. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: عشق،نگرانی،دلتنگی و ...

    سلام sady_nsجان

    عزیز بخدا من هم معنای عشق را می دانم و بیشتر از این هم می دانم که برترین عشق در ایثارنفس خلاصه می شود

    واوج ایثار نفس می دانی چیست؟؟
    این است که گاهی خواسته و درخواست کسی را که برایش مناسب و خوب نیست، رد کنیم
    ...................

    من وقتی می دانم اگر این رابطه را که هیچ تضمینی بدان نیست به این شکل و تنها به امید آینده ادامه دهی آسیب خواهی خورد نمی توانم از عشق سخن بگویم باید بگویم شیفته ای که این خطرات را نمی بینی.

    اما من پیشنهاد هم دادم....عاشق که مردنی نیست...دلهره نداره...بنابراین شما تلاشت را بکن هر وقت شرایط ازدواج را داشتی بسمه االله مبارکه....بخدا ما هم خوشحال میشیم.

    اما اگر بدین شکل ادامه بدهی چند سال بعد یک تاپیک دیگه ایجاد می کنی که با دودلی و سردی رابطه چه کنم/

    در ضمن بدان ترس از دست دادن خود آفت عشق است

    تصمیم با توست.

  15. 5 کاربر از پست مفید حسین پور تشکرکرده اند .

    حسین پور (سه شنبه 09 شهریور 89)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 آبان 89 [ 18:51]
    تاریخ عضویت
    1389-6-06
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,918
    سطح
    26
    Points: 1,918, Level: 26
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق،نگرانی،دلتنگی و ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
    اومدی اینجا راهنمایی بگیری یا اینکه تشویقت کنن کاری رو که دوست داری انجام بدی؟

    اگر راهنمایی می خوای دارن راهنماییت می کنن.وقتی بهت می گن این راه اشتباست

    چون تجربه و تخصص تو این زمینه دارن.تو که شرایط مزدوج شدن نداری نباید به هیچ دختری

    قول ازدواج بدی.اینجوری موردهایی رو که تو آینده ممکنه به تورت بخوره رو از دست می دی.
    اومدم اینجا راهنمایی بشنوم،از کسانی هم که با دلسوزی راهنمایی میکنند ممنونم ، اما نیومدم دلسرد بشم ؛ درسته هر کس یه تجربه ای داره ، اما لزوما همه زندگی ها مشابه نیست .
    من قول ازدواج میدم چون دوستش دارم ، چون می خوام زندگی کنم ، چون می خوام آیندمو بسازم،چون بالاخره من شرایط ازدواج رو پیدا میکنم .





    نقل قول نوشته اصلی توسط نقاب
    سلام sady_nsجان

    عزیز بخدا من هم معنای عشق را می دانم و بیشتر از این هم می دانم که برترین عشق در ایثارنفس خلاصه می شود

    واوج ایثار نفس می دانی چیست؟؟
    این است که گاهی خواسته و درخواست کسی را که برایش مناسب و خوب نیست، رد کنیم
    ...................

    من وقتی می دانم اگر این رابطه را که هیچ تضمینی بدان نیست به این شکل و تنها به امید آینده ادامه دهی آسیب خواهی خورد نمی توانم از عشق سخن بگویم باید بگویم شیفته ای که این خطرات را نمی بینی.

    اما من پیشنهاد هم دادم....عاشق که مردنی نیست...دلهره نداره...بنابراین شما تلاشت را بکن هر وقت شرایط ازدواج را داشتی بسمه االله مبارکه....بخدا ما هم خوشحال میشیم.

    اما اگر بدین شکل ادامه بدهی چند سال بعد یک تاپیک دیگه ایجاد می کنی که با دودلی و سردی رابطه چه کنم/

    در ضمن بدان ترس از دست دادن خود آفت عشق است

    تصمیم با توست.


    خیلی ممنون از توضیحات خوبتون . بویژه دو جمله ای رو که بولد کردم .

    من دوس دارم بهتر منظور شما رو بفهمم .
    ببین میگی دلهره نداره عاشق.
    من میگم داره چون از شدت علاقه نگرانه که از دستش بده ، حتی اگرم شرایط ازدواج رو الانم داشتم نگرانیم تموم نمیشد!(شاید فقط من اینجوریم)

    دوم اینکه شرایط ازدواج نه چیزیه که الان بهش نیاز داشته باشم ، نه چیزیکه لازمه که همه چیزش شب خواستگاری و آغاز حرف ها تمامو کمال باشه!یعنی واقعا همه ، شب خواستگاری همه چیزشون کامله؟؟؟!!!

    سوم اینکه منظور از همین شکل ادامه دادن و ...سردی رو نمیفهمم؟آخه چرا باید اینجوری بشه؟

    چهارم خیلی دوست دارم از این حرف ها بشنوم تا قوی بشم و به چیزی که میخوام برسم .
    دوست دارم به عشقم به چشم یه هدفی نگاه کنم که رسیدن بهش دسته خودمه و همتم .

    سپاسگذارم

    من وقتی می دانم اگر این رابطه را که هیچ تضمینی بدان نیست به این شکل و تنها به امید آینده ادامه دهی آسیب خواهی خورد نمی توانم از عشق سخن بگویم باید بگویم شیفته ای که این خطرات را نمی بینی.
    شما میگید اگر این رابطه تضمین داشته باشه خوبه؟
    شما بفرمایید که الان که من 22 سال دارم و در حال تحصیل هستم ، چگونه شرایط تضمین کننده رو فراهم کنم؟
    من در شرایطی هستم که می خوام رابطمون رو حفظ کنم ، علاقه ام رو بهش حفظ کنم و روز به روز قوی ترش کنم تا به هدفم برسم .
    مطمئنا این هدفی که دارم ، انگیزه و شور و عشق خیلی بیشتری بهم میده و داده برای یک زندگی بهتر داشتن و تلاش کردن .(اما اینها در پس نگرانی ها قرار گرفته متاسفانه)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. قابل توجه اعضاء محترم همدردی،بخصوص اعضاء تازه وارد
    توسط keyvan در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 اردیبهشت 92, 09:21
  2. در شرایط محدود زمانی،انتخاب فردی که برای من جذاب نیست عاقلانه است؟
    توسط mehran21 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 86
    آخرين نوشته: دوشنبه 02 بهمن 91, 00:14
  3. گرفتاری،بچه،کار و توقعات بیجای شوهرم
    توسط ساقی 1364 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 شهریور 91, 14:11
  4. بیکاری،دوست داشتن
    توسط elena_r در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 12 مرداد 90, 17:58
  5. 7 راز جهانی،از افراد خوش شانس!؟
    توسط elina در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 01 اسفند 87, 00:43

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.