به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 شهریور 89 [ 14:34]
    تاریخ عضویت
    1389-5-22
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    1,995
    سطح
    26
    Points: 1,995, Level: 26
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    تردید در ادامه رابطه

    سلام
    اینجا اومدم چون نیاز به مشاوره داشتم و یعنی امید داشتم.مدت هاست که حرف هایم را برای کسی نمی گویم مگر اینکه بدانم گرهی از کارم گشوده شده. پس صادقانه می گویم کمکم کنید.
    دختر 21 ساله ای هستم که دقیقا 4 ماه پیش با آقا پسری 26 ساله از طریق اینترنت آشنا شدم. من دانشجوی کارشناسی و او هم ارشد رشته ادبیات.
    بحث های اولیه ما در خصوص کتاب و ادبیات و فلسفه بود.
    اشتباه از من بود. من بی هیچ شناختی از شرایط او، بهش گفتم عاشق ِ من میشی؟ و ... . اون دائم می گفت که در این سن، شرمی بر شرمی افزوده و ... . از من خواست همدیگه رو بشناسیم و سنجیده رفتار کنیم. گفت دلم می خواد با عقل تصمیم بگیرم که فردا اگه نتونستم با احساسم نگه ات دارم با عقل بشه و ... .
    روحیه خاص خودش را داره و اغلب دیگری را بر خودش مقدم می دونه. پس برای شناخت که پرسیدم چه کنیم؟ گفت هر چی نظر توئه. یادمه مدرسه که می رفتیم معلممان ! می گفت اگه می خواهید سوالی رو حقیقتش رو بدنید نهایتش رو بپرسید... مثلا نپرسید شما نماز اول وقت می خونید یا نه؟ بپرسید نماز می خونید یا نه؟ من هم با این پیش زمینه 3 تا سوالی که پایه بود پرسیدم. با نهایت بی شرمی... : 1.تا حالا سکس داشتین؟ 2. معتاد نیستین؟ 3. نظرتون به خدا چیه؟ درجواب ایشون اس ام اس زد که
    "مگه من اومدم خواستگاریت که این سوالا رو می پرسی؟"
    "می تونستیم با هم توافق کنیم که در چه موضوعی صحبت کنیم"
    و بعد جواب به سوال اول و آخر رو دادند. سوال اول رو گفتند من حتی تا به حال تصادفی دستم به دختری نخورده و حتی از آغوش مردونه هم محروم بودم و سوال دوم رو هم گفتند خدا همیشه در من زندگی می کرده و می کنه. آداب و رسوم را بجا نمیارم اما به قول مولانا باید رعایت کرد. فعلا حوصله اش نیست.
    ما از اون روز با هم با اس ام اس در ارتباط بودیم و فقط 3 بار تلفنی صحبت کردیم. بهم گفته اگه اجازه بدی بیام ببینمت و اونوقت حرفامو بزنم...
    حالا حرفام اینه:
    ببینید من یک دختر معمولی معمولی هستم. خانواده متوسط سالم و خوب و با تحصیلات. خودم هم از نظر تحصیلی توی یکی از رشته های خوب و دانشگاه خوبی درس می خونم. ظاهری معمولی دارم(نه زشت نه زیبا)
    بخاطر روابط موثر پدرم و موقعیت اجتماعی اش و همچنین توانایی های خودم خوب می دونم به احتمال زیاد خواستگارای مناسبی در آینده خواهم داشت، اما خودم دوست دارم طرفم رو بشناسم و عاشقانه زندگی کنم. شاید ابلهانه باشه اما زرق و برق زندگی رو دوست ندارم و ماشین مدل بالا و خونه و .. منو به ذوق نمیاره. دنبال آرامش هستم. همین
    این آقا پسر رو هم بهش احساس دارم(نمی گم عاشقم؛ چون می دونم ندیده و با این رابطه محدود حرف زدن از عشق دروغه) به نظرم به دنبال صلح و آرامش و خوشبختی به معنای حقیقیه.
    و اینکه حس می کنم اهل زندگیه و به گفته خودش سازگار، قانع، اهل گفتگو، صبور و ساده است.
    اما مشکلایی که بهش فکر می کنم اینه که
    1. پدر و مادر این آقا پسر از هم جدا شدند و پدرشون گویا دچار اسکیزوفرنیه. این واقعا منو عذاب میده و می ترسم نگرانی ها و ترس های ناشی از این اتفاق بعد ها بروز کنه(مثلا همین حالا هم حس می کنیم شدیدا تمایل داره وارد رابطه والد- فرزند بشه)
    2.در دو شهر مختلف زندگی می کنیم
    3.فوق العاده آدم حساسیه . خُب بالاخره شاعره و ..
    4.ببینید من خواستم ببینم در آینده خواسته منطقی مخالف با عقیده اش گفتم چه می کنه، گفتم دلم می خواد دور دنیا رو بگردیم و فلان و بهمان. سکوت کرد و بعد از مدتی جواب داد که اینا میشه مسائل اقتصادی که با درون من ناسازگاره. بودن یا نبودن این هیچ ارتباطی به عشق نداره.
    راستش قصدم این بود که ببینم چقدر منعطفه. دوست داره معلم بشه و من که بهش گفتم استاد دانشگاه شو. گفت در راه عشق باید ایثار کرد...
    من دوست دارم رشد کنیم
    5.نوع آشناییمون
    .
    .
    .
    خب حالا به نظرتون با این شرایط
    :1. من رابطه رو قطع کنم یا پا در راه شناخت بذارم ؟
    2. اگه بله از چی شروع کنم و با چی پیش برم؟

    به من میگه" تو در تنگ هستی ولی قانع بهش نیستی. دائم می پری بیرون. من نمی دونم دریا وجود داره یا نه؟ " و از خود راضی... چه کنم؟

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 13 بهمن 90 [ 01:46]
    تاریخ عضویت
    1388-12-03
    نوشته ها
    202
    امتیاز
    2,945
    سطح
    33
    Points: 2,945, Level: 33
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 105
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    357

    تشکرشده 353 در 156 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: تردید در ادامه رابطه

    سلام دوست عزیزم خیلی خوش آمدی
    راستش ترجیح می دادم که بیشتر توضیح بدی و بعد نظرمو بدم ولی تا اینجا با این توضیحاتی که نوشتی،به نظر من شمابا توجه به سن وتحصیلات و خانوادت فرصت های ازدواج بهتری داری
    برداشت من این هستش که شناخت شما از خودت کم است و هنوز خیلی خوب خودت و خواسته هایت را نمی شناسی و چون نوشته بودی که علاقه ی زیادی به عشق و عاشق شدن داری تمایل زیادی هم به فداکاری داری.
    در حالی که در آینده وقتی شناخت بیشتر از خودت و علایقت و خواسته هایت پیدا کنی به خاطر این فداکاری ها و فرصت هایی که از دست دادی ممکن است افسوس بخوری.
    من فکر می کنم که تو توانایی و پتانسیل این را داری که عاشق بهتر با شرایط بالاتر و متناسب تر با خودت پیدا کنی.
    این نظر اولیه من با توجه به این توضیحاتت هستش امیدوارم که تونسته باشم کمکی کنم
    موفق باشی

  3. کاربر روبرو از پست مفید mahsa_mhmh تشکرکرده است .

    mahsa_mhmh (دوشنبه 01 شهریور 89)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 شهریور 89 [ 14:34]
    تاریخ عضویت
    1389-5-22
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    1,995
    سطح
    26
    Points: 1,995, Level: 26
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: تردید در ادامه رابطه

    ببخشید من نمی دونم دیگه چه توضیحاتی لازمه؟

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 خرداد 04 [ 02:44]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    33,210
    سطح
    100
    Points: 33,210, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    140
    Array

    RE: تردید در ادامه رابطه

    سلام

    به تالار همدردی خوش اومدین

    دختر خوب برای خودت ارزش قائل باش ، عزت نفس داشته باش . شما در واقع به اون آقا گفتی به فکر ازدواج با من باش و از من خواستگاری کن . شروع کننده خودتون بودید مبادا که ضربه بخورید اون هم از یک ارتباطی که شروعش در نت بوده .

    چه کسی گفته اومدن خواستگار به خونه مانع این میشه که خودتون بشناسید و بعد هم زندگی عاشقانه داشته باشید . شما می تونید وقت کافی بگذارید و خواستگارهاتون رو بشناسید اگر با معیارهاتون یکی باشند عشق هم به وجود خواهد آمد . اما گدایی کردن عشق در شان یک دختری مثل شما نیست .

    این آقا هم شرایط خیلی خاصی داره . به شخصی که تو نت ابراز علاقه می کنه و میگه قصد ازدواج داره نمیشه اعتماد کرد و همینطور کلا به رابطه های معمولی در نت چه برسه به این رابطه شما که خودتون شروع کننده بودید و خواهان این هستید که طرف به ازدواج فکر کنید . یک بار هم صادقانه گفته که مگر من از شما خواستگاری کردم . (دقت کنید که معمولا اگر دختری خود خواهان باشه زمینه برای سوء استفاده بیشتر هست و شما شناختی از این آقا ندارید)

    در دنیای واقعی هم شناخت و اعتماد کار سختی است چه برسه به دنیای مجازی .

    با توجه به اینکه ایشون اول خواهان نبوده و نمیشه اعتماد کرد ، به نظر من بهتره که این رابطه رو ادامه ندید و خودتون و ارزشتون رو زیر سوال نبرید .

  6. 4 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (شنبه 27 شهریور 89)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 شهریور 89 [ 14:34]
    تاریخ عضویت
    1389-5-22
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    1,995
    سطح
    26
    Points: 1,995, Level: 26
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: تردید در ادامه رابطه


  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 آبان 91 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1389-5-30
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    2,299
    سطح
    28
    Points: 2,299, Level: 28
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    204

    تشکرشده 205 در 64 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تردید در ادامه رابطه

    سلام
    فک نمیکنی بهتره اگر هم قصد ازدواج داشته باشی زیر نظر خانواده هاتون باشه؟ که در آینده براتون مشکلی به وجود نیاد و بهم وابسته نشید؟
    داشتن احساستون هم کاملا طبیعیه. احتیاج به توضیح نداره، به نظرم کم کم دارید وابسته میشید.

  9. کاربر روبرو از پست مفید morteza-m تشکرکرده است .

    morteza-m (سه شنبه 02 شهریور 89)

  10. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    340
    Array

    RE: تردید در ادامه رابطه

    از کجا می دونی راست می گه ارشد می خونه؟

    خانوادتم با نت کار می کنن؟

  11. کاربر روبرو از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (سه شنبه 02 شهریور 89)

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    79
    Array

    RE: تردید در ادامه رابطه

    نقل قول نوشته اصلی توسط divuneeng
    سلام
    اینجا اومدم چون نیاز به مشاوره داشتم و یعنی امید داشتم.مدت هاست که حرف هایم را برای کسی نمی گویم مگر اینکه بدانم گرهی از کارم گشوده شده. پس صادقانه می گویم کمکم کنید.
    دختر 21 ساله ای هستم که دقیقا 4 ماه پیش با آقا پسری 26 ساله از طریق اینترنت آشنا شدم. من دانشجوی کارشناسی و او هم ارشد رشته ادبیات.
    بحث های اولیه ما در خصوص کتاب و ادبیات و فلسفه بود.
    اشتباه از من بود. من بی هیچ شناختی از شرایط او، بهش گفتم عاشق ِ من میشی؟ و ... . اون دائم می گفت که در این سن، شرمی بر شرمی افزوده و ... . از من خواست همدیگه رو بشناسیم و سنجیده رفتار کنیم. گفت دلم می خواد با عقل تصمیم بگیرم که فردا اگه نتونستم با احساسم نگه ات دارم با عقل بشه و ... .
    روحیه خاص خودش را داره و اغلب دیگری را بر خودش مقدم می دونه. پس برای شناخت که پرسیدم چه کنیم؟ گفت هر چی نظر توئه. یادمه مدرسه که می رفتیم معلممان ! می گفت اگه می خواهید سوالی رو حقیقتش رو بدنید نهایتش رو بپرسید... مثلا نپرسید شما نماز اول وقت می خونید یا نه؟ بپرسید نماز می خونید یا نه؟ من هم با این پیش زمینه 3 تا سوالی که پایه بود پرسیدم. با نهایت بی شرمی... : 1.تا حالا سکس داشتین؟ 2. معتاد نیستین؟ 3. نظرتون به خدا چیه؟ درجواب ایشون اس ام اس زد که
    "مگه من اومدم خواستگاریت که این سوالا رو می پرسی؟"
    "می تونستیم با هم توافق کنیم که در چه موضوعی صحبت کنیم"
    و بعد جواب به سوال اول و آخر رو دادند. سوال اول رو گفتند من حتی تا به حال تصادفی دستم به دختری نخورده و حتی از آغوش مردونه هم محروم بودم و سوال دوم رو هم گفتند خدا همیشه در من زندگی می کرده و می کنه. آداب و رسوم را بجا نمیارم اما به قول مولانا باید رعایت کرد. فعلا حوصله اش نیست.
    ما از اون روز با هم با اس ام اس در ارتباط بودیم و فقط 3 بار تلفنی صحبت کردیم. بهم گفته اگه اجازه بدی بیام ببینمت و اونوقت حرفامو بزنم...
    حالا حرفام اینه:
    ببینید من یک دختر معمولی معمولی هستم. خانواده متوسط سالم و خوب و با تحصیلات. خودم هم از نظر تحصیلی توی یکی از رشته های خوب و دانشگاه خوبی درس می خونم. ظاهری معمولی دارم(نه زشت نه زیبا)
    بخاطر روابط موثر پدرم و موقعیت اجتماعی اش و همچنین توانایی های خودم خوب می دونم به احتمال زیاد خواستگارای مناسبی در آینده خواهم داشت، اما خودم دوست دارم طرفم رو بشناسم و عاشقانه زندگی کنم. شاید ابلهانه باشه اما زرق و برق زندگی رو دوست ندارم و ماشین مدل بالا و خونه و .. منو به ذوق نمیاره. دنبال آرامش هستم. همین
    این آقا پسر رو هم بهش احساس دارم(نمی گم عاشقم؛ چون می دونم ندیده و با این رابطه محدود حرف زدن از عشق دروغه) به نظرم به دنبال صلح و آرامش و خوشبختی به معنای حقیقیه.
    و اینکه حس می کنم اهل زندگیه و به گفته خودش سازگار، قانع، اهل گفتگو، صبور و ساده است.
    اما مشکلایی که بهش فکر می کنم اینه که
    1. پدر و مادر این آقا پسر از هم جدا شدند و پدرشون گویا دچار اسکیزوفرنیه. این واقعا منو عذاب میده و می ترسم نگرانی ها و ترس های ناشی از این اتفاق بعد ها بروز کنه(مثلا همین حالا هم حس می کنیم شدیدا تمایل داره وارد رابطه والد- فرزند بشه)
    2.در دو شهر مختلف زندگی می کنیم
    3.فوق العاده آدم حساسیه . خُب بالاخره شاعره و ..
    4.ببینید من خواستم ببینم در آینده خواسته منطقی مخالف با عقیده اش گفتم چه می کنه، گفتم دلم می خواد دور دنیا رو بگردیم و فلان و بهمان. سکوت کرد و بعد از مدتی جواب داد که اینا میشه مسائل اقتصادی که با درون من ناسازگاره. بودن یا نبودن این هیچ ارتباطی به عشق نداره.
    راستش قصدم این بود که ببینم چقدر منعطفه. دوست داره معلم بشه و من که بهش گفتم استاد دانشگاه شو. گفت در راه عشق باید ایثار کرد...
    من دوست دارم رشد کنیم
    5.نوع آشناییمون
    .
    .
    .
    خب حالا به نظرتون با این شرایط
    :1. من رابطه رو قطع کنم یا پا در راه شناخت بذارم ؟
    2. اگه بله از چی شروع کنم و با چی پیش برم؟

    به من میگه" تو در تنگ هستی ولی قانع بهش نیستی. دائم می پری بیرون. من نمی دونم دریا وجود داره یا نه؟ " و از خود راضی... چه کنم؟
    سلام مهندس دیوانه، منظورت از divune+eng همین بود دیگه!؟

    به همدردی خوش آمدین،

    اول از همه پاسخ سوالتون:


    این رابطه را هرچه سریع تر قطع کنین!



    به دلایل زیر:


    ۱-شما، ۲۱ سال سنّ دارین و با توجه به شرایط خانوادگی و فردی که بهشون اشاره داشتین، می‌تونین موقعیت‌های خوبی‌ برای ازدواج داشته باشین.

    و البته،چنین موقعیت‌های ازدواجی، به هیچ عنوان به معنی‌ عدم شناخت فرد مقابل و زندگی‌ بدون عشق نیست!

    ۲-رابطه از طریق اینترنت، هیچ تضمینی برای صداقت ندارد...

    ۳- از آنجا که نوشتین مدتهاست حرف‌هاتون رو به کسی‌ نمی‌‌گویید، به نظر میرسه به دلیل خلأ` عاطفی که حس میکردین این رابطه را آغاز کردین و البته این موضوع از پیشنهاد شروع رابطه از سمت شما نیز روشن هست، و حالا در تلاش هستین، به سمت وابستگی احساسی‌ پیش برین که به هیچ عنوان صلاح نیست...چرا که بدون شناخت و تعهد هست و در چنین روابطی،معمولا به جز ضربه عاطفی، برای شخص شما، نتیجه‌ای وجود نخواهد داشت.

    بنابرین، آرامشی را که شما به دنبال آن هستید، در چنین رابطه‌ای نخواهید یافت!


    ۴- سوالاتی که برای شناخت پرسیدین، بسیار سطحی میباشند، و احتمال اینکه کسی‌ از روی صداقت به آنها پاسخ بدهد، بسیار کم است، به خصوص سوال اولتون که وارد حریم شخصی‌ فرد میشود، شما فکر می‌کنید، اگر هم فردی چنین رابطه‌ای داشته در پاسخ به این سوال نه می‌گوید!؟ یا اصلا به صرف پرسیدن چند سوال می‌توان به فردی اعتماد کرد؟

    این امر نشانگر این هست که، به طور کلی‌ خیلی‌ با ابزار شناخت آشنا نیستین و به علاوه با توجه به نوشته هاتون، به نظر می‌رسد معیار‌هاتون نیز برای ازدواج روشن و شفاف نیست ...


    ۵-از صحبت‌های فرد مقابلتون روشن هست که شما ایشان را در معذوریت قرار داده اید، و به فرض محال اگر فردا هم با ایشان ازدواج کنید، این موضوع که شما به عنوان یک دختر پیشنهاد دهنده بوده اید و ... براتون گران تمام خواهد شد...

    نکته مهم:

    روزی راجع به یکی‌ از اشتباهت بزرگ زندگی‌ام با استاد بزرگواری صحبت می‌کردم که درس زندگی‌ زیاد به من داده است،

    پرسید، چرا این ریسک رو کردی!؟

    پاسخ دادم: چون فکر می‌کردم...

    پاسخ جالبی‌ داد که هیچگاه فراموش نمیکنم: از این به بعد هیچوقت فکر نکن!

    حالا، من همین را به شما می‌گویم،


    هیچگاه، سعی‌ نکن، بر اساس "حس می‌کنم" یا " به نظرم"‌ها و بطور کلی‌ حدس‌ها و گمان ها، برای زندگیت تصمیم بگیری، همیشه اول واقعیت‌های زندگیت رو کشف کن و بعد بر اساس آنها، تصمیم بگیر...
    در غیر این صورت، خیلی‌ راحت خواهی‌ باخت، چون خیلی‌ وقت ها، واقعیت‌های زندگی‌ با آنچه ما حس می‌کنیم یا به نظر ما می‌رسد کاملا متفاوت هستند


    موفق باشی‌،

    کامران




  13. 5 کاربر از پست مفید kamran2007 تشکرکرده اند .

    kamran2007 (پنجشنبه 04 شهریور 89)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 شهریور 89 [ 14:34]
    تاریخ عضویت
    1389-5-22
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    1,995
    سطح
    26
    Points: 1,995, Level: 26
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: تردید در ادامه رابطه

    ارشد که خونده، می دونم
    بابا تو نت از راه وبلاگ نویسی با استادش در ارتباطه... من هر روزه شعراشو می خونم. استادشم می شناسم. کتابشو خودم خریدم.
    اصلا اگه قیافه شو می دیدید اینا رو نمی گفتین.

    اما از وقتی اینا رو گفتین برام شده هیولا و دائم دارم می گم نکنه از این آدم بدا باشه؟!!! که قصد فریب دارند می ترسم.
    یه جورایی احساساتم نوسان داره.
    یه روز عاشق عاشقم، یه روز ...
    حقیقتش اینه که خب بهش دل هم بستم. البته نه حاد ولی خب. آخه خاصه و می فهمه چی میگم. می دونم عاقلانه نیست.
    اما از همه متشکرم

  15. #10
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    340
    Array

    RE: تردید در ادامه رابطه

    نقل قول نوشته اصلی توسط divuneeng
    ارشد که خونده، می دونم
    بابا تو نت از راه وبلاگ نویسی با استادش در ارتباطه... من هر روزه شعراشو می خونم. استادشم می شناسم. کتابشو خودم خریدم.
    اصلا اگه قیافه شو می دیدید اینا رو نمی گفتین.

    اما از وقتی اینا رو گفتین برام شده هیولا و دائم دارم می گم نکنه از این آدم بدا باشه؟!!! که قصد فریب دارند می ترسم.
    یه جورایی احساساتم نوسان داره.
    یه روز عاشق عاشقم، یه روز ...
    حقیقتش اینه که خب بهش دل هم بستم. البته نه حاد ولی خب. آخه خاصه و می فهمه چی میگم. می دونم عاقلانه نیست.
    اما از همه متشکرم
    اتفاقن منم دیشب تو همین فکر بودم که شاید از اونایی باشه که با شعر و ادبیات دل دختر رو

    می لرزونن و بعد ... که خوشبختانه خودتم به این مورد فکر می کنی.

  16. کاربر روبرو از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (سه شنبه 02 شهریور 89)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.