به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 مرداد 89 [ 10:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-24
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,991
    سطح
    26
    Points: 1,991, Level: 26
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 14 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    +کمک در مورد یه رابطه پیچیده!!!

    سلام
    من یه پسر 25 ساله هستم که حدود 5 سال پیش به یکی از بستگان دورمون(خواهر زن داییم) علاقه پیدا کردم. اون حدود 2 سالی از من بزرگتر بود
    من صادقانه باهاش صحبت کردم اوایل قبول نکرد و میگفت فاصله سنی ما زیاده. ولی با گذشت زمان و دیدن علاقه صادقانه من قبول کرد
    حدود 2 سالی با هم بودیم تا اینکه یه اتفاق احمقانه باعث شد خانوادهامون به رابطه وعلاقه ما پی ببرن و با شتابزدگی و بی فکری تمام ما رو از هم جدا کردن تا جایی که زن داییم به من گفت من یه بچه هستم که نمیتونه آب دماغش رو بالا بکشه حالا چجور جرات کرده نزدیک خواهر من بشه!!!(حتی داییم هم وقتی منو میدید دیگه جواب سلامم رو هم نمیداد!!!) اون روزا بدترین روزای زندگیه من بود. روزای سیاه و تاریکی.....
    تصمیم گرفتم فراموش کنم و به همه ثابت کنم یه بچه نیستم
    3 ماه بعد من درسم تموم شد و با مدرک لیسانس اومدم نشستم خونه!!!!
    یه مقداری پول جور کردم واسه یه کار آزاد و شرکت زدم و به شکر خدا کارم گرفت.
    سخت مشغول کار بودم. شنیدم خواهر زن داییم داره ازدواج میکنه. بهم ایمیل زده بود و توش گفته بود علیرغم میل باطنیش و به زور خانواده داره ازدواج میکنه.
    واسم سخت بود ولی واسش ارزوی خوشبختی کردم و بهش کفتم امیدوارم تصمیمه درستی گرفته باشی.
    خلاصه 6 ماه بعدش عقد کرد و دقیقا 8 ماهه بعدش جدا شد!!!!
    تو فامیل همه فکر میکردن آه من گرفتتشون!!!
    بعد از اون اتفاقات یه روز که سر کار بودم واسم یه اس ام اس اومد که توش نوشته بود" از اینکه مییبینم اینقدر موفق و خوشبختی خوشحالم"
    شمارش غریبه بود. بهش زنگ زدم . خودش بود. تصمیم گرفتم حضوری ببینمش...
    و دوباره رابطه ما شروع شد...
    خیلی حساستر شده بود استرس داشت خیلی هم تحت نفوذه دوستش شده بود
    رابطه ما یه یک سالیه دوباره شروع شده بود تا اینکه این اواخر یه مسافرت با دوستاش رفتن شمال.
    وقتی برگشت نظرش کامل عوض شده بود!!! میگفت من دیگه نمیخوام ازدواج کنم و ما به درد هم نمیخوریم و خانواده هامون مخالفن و ......
    من براش همه چیو توضیح دادم. گفتم دیگه مثل قبل نیست. گفتم دوسش دارم . گفتم میتونم همه چیو درست کنم...
    اما اون شستشوی مغذی شده!!! نمیدون چرا !!!!
    ولی واقعا برام سخته بعد از این همه سال اینجور بشه...
    خواستم برم با دوستاش صحبت کنم و حسابشونو کف دستشون بزارم اما ترسیدم همین چی خیلی خرابتر از قبل بشه.

    من چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟
    چاره چیه؟؟؟؟؟؟
    باید دوباره فراموش کنم؟؟؟؟
    این بار دیگه خیلی سخته..........

  2. 2 کاربر از پست مفید Dr.jak تشکرکرده اند .

    Dr.jak (یکشنبه 24 مرداد 89)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 15 دی 91 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1389-5-09
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    2,617
    سطح
    31
    Points: 2,617, Level: 31
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    491

    تشکرشده 492 در 162 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمک در مورد یه رابطه پیچیده!!!

    اگه بخوایم از دور موضوعو نگاه کنیم واز نظر عقلی بررسی کنیم،چند تا ایراد میبینیم
    1. ازدواج یه پسر25 ساله با خانم 27ساله
    2. خونواده های مخالف
    3.خانم قبلا یه بار ازدواج کرده

    مورد یک ودو شاید حل شدنی باشه ولی با مورد 3 هم اگه خودتون کنار اومده باشین که مشکلی نیست

    اما بحث اینجاست که

    1.شما اونموقع که دخترخانم بهتون گفتن دارن ازدواج میکنن چرا پافشاری نکردین رو خواستتون؟
    2.علت طلاق اون خانم وشوهرش چی بود؟
    3.متوجه هستین که اون خانم تاحدودی از روی ناچاری دوباره اومده بود سمتتون؟
    4.الان دقیقا علت عدم تمایلش به ازدواج باشما همون مشکلاتیه که قبل از سفرش بوده،چی شده که تصمیمش عوض شده،ازش بخواین منطقی تر واستون توضیح بده
    5.باتوجه به اینکه یه بار ازدستش دادین ،آیا بازم همونقدر دوسش دارین،یا مثلا دلتون واسش میسوزه؟!!
    6.شما تمام تلاشتونو واسه رسیدن بهش بکنین ،اگه نشد خب حتما قسمت نبوده دیگه

  4. 2 کاربر از پست مفید flag تشکرکرده اند .

    flag (چهارشنبه 27 مرداد 89)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 مهر 90 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1388-10-03
    نوشته ها
    269
    امتیاز
    3,717
    سطح
    38
    Points: 3,717, Level: 38
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    890

    تشکرشده 902 در 220 پست

    Rep Power
    42
    Array

    RE: کمک در مورد یه رابطه پیچیده!!!

    سلام

    آره يه خورده پيچيده هست.

    نمي دونيد چطور مجبورش كردن به ازدواج؟ چرا جدا شده؟ چقدر بعد از جدا شدنش دوباره سمت شما اومد؟ الان دلايلش براي تمام شدن اين رابطه چيه؟
    [size=medium]فراغ و وصل چه باشد، رضای دوست طلب *** که حیف باشد از او غیر از او تمنایی[/size]

  6. 2 کاربر از پست مفید green تشکرکرده اند .

    green (یکشنبه 24 مرداد 89)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    190
    Array

    RE: کمک در مورد یه رابطه پیچیده!!!

    كسي كه به راحتي اب خوردن نظرش رو درباره مهم ترين تصميم زندگي اش با تغيير نظر اطرافيانش تغيير ميده قطعا دهن بين و گزينه خوبي براي ازدواج نخواهد بود...پس استدلال و منطق براي چيه؟

    اين كه نميشه با اصرار خانواده ازدواج كن...بعد 8 ماه به يه دليلي طلاق بگير بعد دوباره يه رابطه رو شروع كن و با يه سفر يكي دو روزه همه چي رو بهم بريز؟؟؟

    اومديم و اين دوستان خانم توي زندگي متاهلي شما هم خواستن اعمال نظر كنن اون وقت چي؟؟

  8. 7 کاربر از پست مفید parnian1 تشکرکرده اند .

    parnian1 (دوشنبه 25 مرداد 89)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 مرداد 89 [ 10:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-24
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,991
    سطح
    26
    Points: 1,991, Level: 26
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 14 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمک در مورد یه رابطه پیچیده!!!

    از صحبت های همتون ممنونم
    در مورد سوال اول که پرسیدید چرا دفه اول رو خواستم پافشاری نکردم باید بگم من خیلی پافشاری کردم حتی تو روی بزرگترها وایسادم تا اینکه اونو مجبور کردن بره شهر دیگه ای پیش برادرش باشه یه چند مدت و موبایلشم انتقال دادن که من باهاش در تماس نباشم
    اوضاع واقعا بد و به قول معروف قاراشمیش بود و در اون شرایط تصمیم گرفتم فراموش کنم.
    در مورد ازدواجش باید بگم که اونا فقط عقد کردن تا تحصیلات پسره تموم بشه بعد از عروسی برن خونه بخت!!!!!
    گویا پسره فقط به اصرار مادرش که دوست قدیمی و خوانوادگیه اوناس تن به ازدواج داده بوده....
    اخه خانواده دختر از نظر مالی وضع خوبی دارن و گویا قرار بوده پدر دختر خونه و زندگی براشون تهیه کنه!!!!
    ((بعضی وقتا فکر میکنم شاید این اصرارا برای ازدواجش با اون پسره به خاطر من بوده که به کلی از زندگیشون برم کنار!!!))
    خلاصه پسره میبینه از خونه و ماشین خبری نیست میزنه زیر همه چی!!!!!

    و اما در مورد دختره خودمم فکر میکنم خیلی دهن بین شده!!! شده, چون قبلا اینجور نبود...
    دوستاش خیلی روش تاثیر دارن... دوستاشم همه مجردن و کله خراب...

  10. 3 کاربر از پست مفید Dr.jak تشکرکرده اند .

    Dr.jak (یکشنبه 24 مرداد 89)

  11. #6
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,602
    امتیاز
    308,765
    سطح
    100
    Points: 308,765, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 75.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,763

    تشکرشده 37,309 در 7,141 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمک در مورد یه رابطه پیچیده!!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط gh.sana
    كسي كه به راحتي اب خوردن نظرش رو درباره مهم ترين تصميم زندگي اش با تغيير نظر اطرافيانش تغيير ميده قطعا دهن بين و گزينه خوبي براي ازدواج نخواهد بود...پس استدلال و منطق براي چيه؟

    اين كه نميشه با اصرار خانواده ازدواج كن...بعد 8 ماه به يه دليلي طلاق بگير بعد دوباره يه رابطه رو شروع كن و با يه سفر يكي دو روزه همه چي رو بهم بريز؟؟؟

    اومديم و اين دوستان خانم توي زندگي متاهلي شما هم خواستن اعمال نظر كنن اون وقت چي؟؟



    نقل قول نوشته اصلی توسط Dr.jak
    باید دوباره فراموش کنم؟؟؟؟
    این بار دیگه خیلی سخته..........
    بله ، با توصيفاتي كه كرديد فراموشي بهترين چاره هست.
    آره سخته...
    اما براي يك زندگي توام با آرامش، تحمل اين ميزان سختي چيز زيادي نيست.

    با اراده و پشتكار و تدبيري كه داري تو مستحق يك زندگي آرام و كم تنش هستي. در حاليكه اين رابطه بسيار پرفشار هست.

  12. 3 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (دوشنبه 25 مرداد 89)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تاپیک های نیازمند به حضور کارشناسان تالار
    توسط بالهای صداقت در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 285
    آخرين نوشته: جمعه 03 دی 00, 17:47
  2. پاسخ ها: 35
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 شهریور 92, 02:53
  3. پیمان شکنی‌های آن‌لاین
    توسط ویدا@ در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 شهریور 92, 07:59
  4. تاثیرات منفی! تاپیک های خیانت!!!!!!!!
    توسط del در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 دی 90, 12:47

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.