به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 بهمن 90 [ 18:17]
    تاریخ عضویت
    1389-3-20
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    2,419
    سطح
    29
    Points: 2,419, Level: 29
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    همسرم مثل بچه با من رفتار میکنه و حرفهاشو بهش نمیگه

    سلام دوستان
    نمیدونم از نجا شروع کنم.خیلی عصبانیم.شوهرم تو خونه خیلی کم حرفه و اصلا راجع به مسائل روزمره باهام صحبت نمیکنه.در حالی که من همه چی رو بهش میگم و همیشه ازش میخوام با هم صحبت کنیم.مثلا امروز صبح خونه بود بهش گفتم حب چه حبر از کارت یه ذره بگو چه اتفاقایی میافته.گفت هیچی...
    بعد داداشم اومد خونمون (با هم همکار هم نیستن)یه عالمه باهاش حرف زدواز مشکلات جدیدی که براش پیش اومده گفت.راستش من خیلی ناراحت شدم و وقتی داداشم رفت بهش گلایه کردم اونم کی گفت آخه این حرفا به تو مربوط نمیشه که...
    راستش اونقدر بهم فشار اومد که رفتنی همیشه دم در میموندم تا کفش بپوشه و درو براش ببندم ایندفعه درو کوبیدم و اومدم تو..
    شاید بگین رفتارم بد بوده ولی باور کنین خیلی اعصابم به هم ریخته بود.این رو هم بگم ما در کل روابطمون خوبه و با هم دعوا نداریم ولی اصلا با من صحبت نمیکنه.
    اصلا زندگی ما مثل زندگی بقیه نیست.از صبح میره سر کار 7-8 میاد خونه نوازشم میکنه و مثل بچه ها باهام خرف میزنه . بعد هم طبق معمول هر شب میریم خونه مامانم اینا و تا شب اونجاییم و با بابام صحبت میکنه و شب میایم خونه میخوابیم.اصلا برای هم وقت اختصاصی نداریم.با اینکه میگه منو خیلی دوست داره ولی زیاد نمیتونه بمونه حونه و میگه بمونم چیکار کنم؟
    اگه هم یه روز کارش کم باشه و خونه باشه همش خوابه.
    این رو هم بگم که تو زندگی ما عادت شده که وقتی تنها هستیم مثل بچه ها با هم حرف میزنیم.
    مصلا من لبامو آوزیون میکنم و اونم میگه بیا بغلم !!! و اگه هم ازش دلخور باشم با لفظ بچگانه مشکلاتمو حل میکنم.اون هم همینطوریه.
    نمیدونم درسته یا نه ولی ظاهرا چاره دیگه ای نیست.شوهرم اصلا منطقی نیست و اهل صحبت هم نیست و اگه بخوام منطقی و جدی باهاش صحبت کنم اصلا گوش نمیده با ناراحت میشه
    ضمنا ما هردو 25 ساله هستیم و یه ساله ازدواج کردیم

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    190
    Array

    RE: همسرم مثل بچه با من رفتار میکنه و حرفهاشو بهش نمیگه

    مهسان عزيز خود شما هم از اين وضعيت ناراضي نيستي كه داري به همين شيوه ادامه ميدي!!

    گرچه وضعيت خيلي بدي هم نيست و به نظر من اين هم خب يه روشي براي حل مسائل زندگيه...اما اگه خيلي اذيت ميشي اول بايد خودت تغيير رويه بدي...ديگه نبايد مثل به ها حرف بزني مثل بچه ها رفتار كني ...سعي كن مثل يه خانم متاهل 25 ساله برخورد كني تا همسرت هم در مقابلت مثل يه مرد 25 ساله باشه...

    باز هم ميگم اين حالات و وضعيت شايد براي بعضي افراد مسخره به نظر بياد كه مثلا زن و شوهر مثل بچه ها با هم رفتار ميكنن اما به نظر من بد هم نيست و اتفاقا از برخوردهاي سرد و خشن بزرگسالي جلوگيري ميكنه

    در مورد وقتهايي اختصاصي هم بايد بگم كه كليد حل اين مشكل هم دست خود شماس...شما بايد كاري كني كه وقت هاي بيشتري براي با هم بودن(فقط دو نفر) داشته باشين...
    يه سوال فني چرا هر شب بايد برين خونه مادرت؟؟خب يه شب در ميون برين و شب هايي كه خونه هستين شام دو نفره رمانتيك ميل كنيد و لذت زندگي مشترك رو ببرين

  3. 2 کاربر از پست مفید parnian1 تشکرکرده اند .

    parnian1 (پنجشنبه 31 تیر 89)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 بهمن 90 [ 18:17]
    تاریخ عضویت
    1389-3-20
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    2,419
    سطح
    29
    Points: 2,419, Level: 29
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همسرم مثل بچه با من رفتار میکنه و حرفهاشو بهش نمیگه

    مرسی عزیزم.
    شوهرم یه مامانم اینا خیلی وابستست و ختما باید بره اونجا حتی اگه من نحوام!!
    میگه تو خونه بمونیم چیکار کنیم؟!
    به نطرتون اینکه مثل بچه ها رفتار کنم مشکل ساز نمیشه؟ راستش بعضی دلخوری هام فقط از همین راه حل میشه.نمیدونم عادت خوبیه یا نه ولی امروز حس کردم اگه شوهرم در مورد مسائل کاری با من صخبت نمیکنه به همین خاطره چون فکر میکنه با بچه طرفه.
    دوستان لطفا راهنماییم کنین

  5. کاربر روبرو از پست مفید مهسان-م تشکرکرده است .

    مهسان-م (پنجشنبه 31 تیر 89)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    190
    Array

    RE: همسرم مثل بچه با من رفتار میکنه و حرفهاشو بهش نمیگه

    ببين مهسان جان باز هم ميرسيم به بحث شيرين " تعادل " ...

    خانمي شما بايد تعادل بين اين رفتار بچگانه و رفتار متناسب با سن 25 سالگي رو برقرار كني...كاملا ميتونم دركت كنم چون من هم توي بعضي از مسائل از همين روش استفاده ميكنم اين طوري دلخوري ام زودتر رفع ميشه و سريع تر به حال عادي برميگرديم...

    شما نبايد به قدري در اين شيوه زياده روي كني كه به قول خودت مثل يه بچه باهات رفتار بشه و بهت اعتماد نداشته باشه كه تصميمات مهم رو با تو در ميون بذاره......

    سعي كن گاهي اوقات هم براي حل مشكلاتتون از در جديت وارد بشي نه فاز بچگي...

    بايد بگم اين جمله همسرت هم كه ميگه "توي خونه بمونيم چي كار كنيم" يعني بايد يه مقدار جدي تر به روابطتون فكر كني!!
    به نظر من(اين يك نظر كارشناسانه نيست!)اين يه علامت خطره كه توي اولين سالهاي زندگي زن و شوهر توي خونه خودشون و دو نفره ندونن بايد چي كار كنن وبه قول خودمون حوصله اشون سر بره و به همين دليل به خانواده هاشون پناه ببرن!!
    بهتره يه فكري براي اوقات فراغت همسرت بكني ...دوز هيجان رو بالا ببر...دوز رمانتيك بودنت رو بالا ببر....ببين كدوم جواب ميده...
    بهتره نظر ساير دوستان رو هم بشنويم...

  7. 3 کاربر از پست مفید parnian1 تشکرکرده اند .

    parnian1 (پنجشنبه 31 تیر 89)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 آذر 89 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1387-10-13
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    3,151
    سطح
    34
    Points: 3,151, Level: 34
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    174

    تشکرشده 173 در 58 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همسرم مثل بچه با من رفتار میکنه و حرفهاشو بهش نمیگه

    سلام
    به نظرم اول سعی کن که یه مسئله ای رو واسه خودت ریشه یابی کنی و اون اینه که دلیل رفتار همسرت که بهت مسائل رو نمیکه از این ناشی میشه که شما رو بچه فرض کرده یا اینکه از اون مردهایی هست که کلا معتقده زن رو نباید وارد مسائل اینگونه زندگی کرد و کلا زن رو کسی میدونه که نباید در مرود مسائل جدی باهاش وارد بحث شد و فقط باید در موردر مسائل بی اهمیت باهاش وارد بحث شد کلا بعضی مردا متاسفانه زنها رو زیاد جدی نمیگیرن خودت فکر میکنی همسرت کدوم دسته است؟؟

  9. کاربر روبرو از پست مفید MOHAMMAD. تشکرکرده است .

    MOHAMMAD. (جمعه 01 مرداد 89)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 بهمن 90 [ 18:17]
    تاریخ عضویت
    1389-3-20
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    2,419
    سطح
    29
    Points: 2,419, Level: 29
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همسرم مثل بچه با من رفتار میکنه و حرفهاشو بهش نمیگه

    ممنون دوستان.
    بله شوهر من هم تقریبا از اون دسته مرد هاست که میگه نباید زن رو زیاد قاطی مسائل مردونه کرد . البته بهم بی احترامی نمیکنه و شخصیتمو تحقیر نمیکنه ولی ذهنیتش اینطوریه.
    امروز وقتی اومد خونه و میدونست ناراحتم الکی سعی میکرد اتفاقاتی که تو این چند ساعت افتاده رو بگه ولی خیلی مصنوعی بود و خودش هم هر چند جمله یه بار میخندید و میگفت آخه اینا به چه دردت میخوره؟!!
    یعنی در کل همون آش و همون کاسه !!! یعنی اینطوری توجیه نشد که مسائل رو باید به من بگه و فکر میکرد کار مسخره ای داره میکنه.

    [quote]بايد بگم اين جمله همسرت هم كه ميگه "توي خونه بمونيم چي كار كنيم" يعني بايد يه مقدار جدي تر به روابطتون فكر كني!!
    به نظر من(اين يك نظر كارشناسانه نيست!)اين يه علامت خطره كه توي اولين سالهاي زندگي زن و شوهر توي خونه خودشون و دو نفره ندونن بايد چي كار كنن وبه قول خودمون حوصله اشون سر بره و به همين دليل به خانواده هاشون پناه ببرن!!

    تاحالا اینجوری به این موضوع فکر نکرده بودم.البته گاهی با خودم میگم ما چرا تو خونه خوصلمون سر میره؟؟ولی شوهرم از اول نامزدی همینجوری بوده وکلا کم حرف بود.در کل زیاد شور و هیجان نداشت.منم اینجوری عادت کردم و فکر میکردم طبیعیه.
    شوهرم اکثرا وقتی خونست به خاطر کار سنگینی که داره(از لحاظ فکری)بیشتر در حال حساب کتابه تازه اگه هم من همش بخوام حرف بزنم و سر صحبت رو باز کنم با حالت شوخی میگه چقدر حرف میزنی نمیذاری فکر کنم.!!
    نمیدونم گاهی میگم شاید من زن زرنگی نیستم و نمیتونم جو خونه رو گرم نگه دارم؟؟؟شوهرم جو خونه مامانم اینا رو خیلی دوست داره.
    البته اینم بگم ما تقریبا میشه گفت مشکل عاطفی با هم نداریم و خونه مامانم اینا هم که هستیم همش پیش من میشینه و باهام شوخی میکنه یا نازم میکنه.

    ولی حوصله خونمونو کمتر داره و وقتی خونست میخوابه.میگم نحواب میگه پس چیکار کنم میگم خرف بزنیم میگه چی حرف بزنیم.میگم بریم دور بزنیم معمولا میگه الان زوده و شب میریم واین چیزا.
    مگر اینکه واسش خوردنی بیارم تابیدار بمونه برای خوردن!!
    و البته اینم بگم دوران مجردی هم تمام وقت اضافی شو تقزیبا میخوابید!!!
    ببخشید که خیلی پر حرفی کردم

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 فروردین 91 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1386-8-26
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    4,651
    سطح
    43
    Points: 4,651, Level: 43
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    240

    تشکرشده 269 در 50 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همسرم مثل بچه با من رفتار میکنه و حرفهاشو بهش نمیگه

    مهسان-م عزیز
    تقویت اعتماد به نفس میتونه به شما کمک کنه. نباید برای بهبود حالت روحی به همسرت وابسته باشی.از خلال حرفات به نظر می رسه برای جذب توجه بیش تر او معمولا از راه مدیون سازی استفاده می کنی اما این کار تاثیر آنی داره وبعدا احساس خوبی بهت نمیده.این روش را کنار بگذار البته این به معنای این نیست که هیچ وقت با او درددل نکنی.شما باید برای به دست آوردن آرامش به کسی وابسته نباشید بلکه از درون خود کمک بگیرید .این کار به شما جذابیت بیش تری هم خواهد داد.
    به نظر می رسد همسرتان بیش تر نقش دهندگی وشما نقش گیرندگی پیدا کرده اید به این معنا که شما در صدد گرفتن محبت و او در صدد دادن محبت و حمایت است.در حالی که باید در هردو مورد تعادل داشت.برای یافتن نقش دهندگی بیش تر تلاش کنید .برای این کار باید به دنبال نیاز های او بگردید تا از طریق آنها از او حمایت کنید.مثلا ممکن است او گاهی نیاز داشته باشد تنها وساکت باشد(از آنجایی که احتمالا شخصیت درونگرایی دارد)و...
    سعی کنید مهارتهای گفت و گوی بهتر را یاد بگیرید مثلا طرز پرسیدن سوالات باز و دربازکنها(سوالاتی که موحب می شود طرف مقابل به گفتگو تمایل پیدا کند)را یاد بگیرید.
    به علایق او بها دهید ودر مورد آنها با او صحبت کنید.
    بگذارید آزاد باشد که هر وقت تمایل دارد باشما صحبت کند.گاهی به او اجازه ی تنهایی بدهید.
    ارتباط خود و برآورده شدن نیازهای عاطفی تان را به همسرتان محدود نکنید.
    در مواقعی که حوصله ی حرف زدن با شما را ندارد خودتان را با یک فعالیت مشغول کنید و از تنهایی خود لذت ببرید.
    به خاطر بسپارید که نباید محبوبیت وشایستگی خود را فقط در گفتگو ببینید.

  12. 2 کاربر از پست مفید faezeh تشکرکرده اند .

    faezeh (یکشنبه 03 مرداد 89)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 بهمن 90 [ 18:17]
    تاریخ عضویت
    1389-3-20
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    2,419
    سطح
    29
    Points: 2,419, Level: 29
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همسرم مثل بچه با من رفتار میکنه و حرفهاشو بهش نمیگه

    به نظر می رسد همسرتان بیش تر نقش دهندگی وشما نقش گیرندگی پیدا کرده اید به این معنا که شما در صدد گرفتن محبت و او در صدد دادن محبت و حمایت است
    نه اینطور نیست و من هم خیلی بهش محبت میکنم.راستش وقتی باهاش آشنا شدم مشکل عاطفی داشت و همش گریه میکرد و تا حدی افسرده بود و الان خوب شده اونم در اثر محبت های من.
    الان که دارم این متن رو مینویسم من خونه ام و اون خونه مامانم اینا!!یعنی با هم بیرون بودیم بعد که طبق معمول خواستیم بریم خونه مامانم اینا من گفتم یه کاری دارم خونه گفت پس تو برو کارتو برس بعد بیا و رفت!!
    فکر کنم این مسئله هم به مشکل عاطفیش برگرده.اون تو شهر ما غریبه و موقع نامزدی خونه مجردیشو تخلیه کرد و 7 ماه نامزدی خونه ما بود و شاید همین امر باعث شده باشه که به اونجا عادت داشته باشه.
    امید وارم بتونم مشکلات کوچیکم رو به کمک شما تو این سایت حل کنم.از اینکه می تونم درد دلمو اینجا راحت بنویسم خیلی خوشحالم و احساس سبکی میکنم.
    راستی دلیل اینکه خونه مامانم اینا نرفتم این بود که باز یه موضوعی پیش اومد و ازش دلخور شدم گفتم نرم که مامانم اینا نفهمن.بیام توسایت و کمی درد دل کنم سبک و آروم شم بعد برم.
    دلخوریم هم از این بود که بهم گفت "یادت میاد اونروز بهت گفتم زن کارمندم بهم زنگ زده بود و 50000 پول خواسته بود"(در خالی مه اصلا این قضیه رو ب من نگفته بود)منم گفتم نه اونم گفت حالا امروز زنگ زد پولو پس بده و من نگرفتم.انگار آب جوش ریختن سرم.سعی کردم به روی حودم نیارم ولی فهمید بدم اومد.یه ماه قبل پول داده الان داره میگه .اگه تاپیک قبلیمو خونده باشین میدونین چی میگم [b](کمک های همسرم به دیگران درست یا نا درست)[/b]
    اصلا امروز خیلی روز بدی بود.ما خیلی دیر بینمون دلخوری پیش میاد و من اصلا عادت ندارم.الان حالم خیلی گرفتست و دارم سر شما رو درد میارم.ببخشید

    خیلی دلم میخواد شر این کارمند کنده بشه راحت شم.یا خودش پول میخواد یا زنش زنگ میزنه یا مامانش.وقتی شوهرم مجرد بود از تنهایی همش خونه اونا میرفت تقریبا هر شب.واسه همینم اینا بهش احساس نزدیکی میکنن و از اونجایی که وضع مالی پایینی دارن خیلی هوای شوهرمو دارن که بهشون کمک کنه.
    ضمن اینکه این زن همکار قبلا میخواست دختر فامیلشو قالب شوهرم کنه(در دوران مجردی)ظاهرا یه ماهی هم دوست میشن بعد شوهرم به خاطر وضعیت خانوادگی دختره نمیگیرتش
    خلاصه این خانواده خیلی جلب ترحم شوهرم رو میکنن و من ازشون خیلی بدم میاد(شوهرم خیلی آدم دلسوز و عاطفیه)

  14. کاربر روبرو از پست مفید مهسان-م تشکرکرده است .

    مهسان-م (پنجشنبه 31 تیر 89)

  15. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    190
    Array

    RE: همسرم مثل بچه با من رفتار میکنه و حرفهاشو بهش نمیگه

    مهسان جان شما يه حس حسادت از هر لحاظ نسبت به اطرافيان همسرت داري كه بايد رفعش كني...
    اخه خانمي چه ايرادي داره همسرت به كسي كمك كنه؟دوست داري همش مركز توجه همسرت باشي چه عاطفي چه مالي و ...!!

    سعي كن يه كم خودتو تغيير بدي بعد منتظر تغيير طرف مقابلت باشي ...اينم يادت باشه كه تغيير دادن خودت خيلي راحت تر از تغيير دادن كس ديگه اس...

    پس به جاي دلخري برو تمرين كن كه چه جوري گير سه پيچ به شوهرت ندي عزيزم

    در ضمن بگو ببينم جو خونه مامانت چه جوريه؟ساكت و ارووم؟؟هر كي توي كار خودش ؟؟يا نه همه خانواده دور هم هستن و بگو و بخند و ...؟؟

    يه نكته: احتمالا همسرت توي خانواده پر جمعيت بزرگ شده؟شايد واقعا دو نفر رو خانواده نميدونه و خانواده در نظرش مثلا به 5 يا 6 نفر رو ميدونه!؟؟

  16. 2 کاربر از پست مفید parnian1 تشکرکرده اند .

    parnian1 (جمعه 01 مرداد 89)

  17. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 مهر 90 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1388-10-03
    نوشته ها
    269
    امتیاز
    3,717
    سطح
    38
    Points: 3,717, Level: 38
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    890

    تشکرشده 902 در 220 پست

    Rep Power
    42
    Array

    RE: همسرم مثل بچه با من رفتار میکنه و حرفهاشو بهش نمیگه

    سلام

    شما شوهر خوبی دارید این مشکلاتی که می گین واقعا ایرادی از شوهرتون نمی بینم، لطفاً اینقدر اذیتش نکنید که تو زندگیتون مشکل ایجاد بشه، به نظر من باید بیشتر در رفتارای خودتون تجدید نظر کنید.

    اینکه به شوهرتون اصرار کنید که توی خونه بمونه و باهاتون حرف بزنه که راه حل نمی شه و شاید اثر منفی هم داشته باشه. سعی کنید کاری کنید که واقعا خودش دوست داشته باشه حرف بزنه. از طریق علایقش و چیزهایی که براش جذابیت داره وارد بشید. مثلاً اگه اهل فوتبال هست شما هم سعی کنید اطلاعات فوتبالیتونو زیاد کنید و در مورد اونا باهاش حرف بزنید یا تو خونه با هم فوتبال تماشا کنید. این فقط یه مثال بود هر چیزیو که می دونید بهش علاقه داره می تونید استفاده کنید.

    یه پیشنهاد دیگه هم دارم و اون اینه که اگه براتون مقدوره بیشتر خانوادتونو به خونتون دعوت کنید تا شوهرتون کم کم عادت کنه که مدت بیشتری خونه خودتون بمونه.
    [size=medium]فراغ و وصل چه باشد، رضای دوست طلب *** که حیف باشد از او غیر از او تمنایی[/size]

  18. 4 کاربر از پست مفید green تشکرکرده اند .

    green (یکشنبه 03 مرداد 89)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.