نوشته اصلی توسط
meral
دوست عزیز به نظر من مشکل شما خیلی حاد نیست اما اضطراب شما از به وجود اومدن این مشکل و تکرر پیدا کردن اون باعث میشه شدید هم بشه...به نظر من همین که همش در هول و اضطراب باشی که آیا میتونم منظورمو خوب برسونم یا نه؟ ایا میشه توی حرف زدنم اصلا توپوق نزنم یا نه؟ و....سوالاتی از این قبیل اونقدر ذهنت رو به خودش درگیر میکنه که باعث میشه تمرکزت روی کلمات...جملات و مفهمومشون کم بشه ومعطوف اون سوالات بشه
من چندتا پیشنهاد دارم...البته همشون نظر شخصیه منه ولی یه امتحانی بکن شاید به نتیجه برسی
اول اینکه وقتی میخوای راجع به چیزی حرف بزنی فقط به همون موضوع فکر کن ...به همون مفهوم کلی که توی ذهنت هست نه به مشکلت و حرفای بی ربط و اشتباه که ممکنه به زبونت بیاد
دوم اینکه سعی کن از جملات خیلی کوتاه استفاده کنی ...
سوم اینکه موقع حرف زدن اصلا عجله نکن...جملات رو با ارامش و طمانینه ادا کن
چهارم اینکه موقع ادا کردن کلمات املای اونا رو توی ذهنت تجسم کن
پنجم اینکه وقتی میخوای از ماجرایی صحبت کنی تمام اتفاقات و صحنه های اون ماجرا رو توی ذهنت بازسازی کن...یه چیزی شبیه یه فیلم ذهنی کهالبته شما بازیگرش بودی...این بهت کمک میکنه تا ترتیب جملات رو با توجه به روند اتفاق رعایت کنی و سررشته حرف از دستت خارج نشه
ششم اینکه برای رفع کامل این مشکل اصلا عجله نکن ...به خودت فرصت بده تا این عادت جای خودش رو به عادت صحیح حرف زدن بده...از خودت انتظار نداشته باش یه شبه همه چی درست بشه
موقق باشی دوست عزیز
علاقه مندی ها (Bookmarks)