به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 آبان 90 [ 19:49]
    تاریخ عضویت
    1389-4-18
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    2,086
    سطح
    27
    Points: 2,086, Level: 27
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    احساس می‌کنم زندگی‌ مشترکم در خطره...اون به من سرد شده...لطفا کمکم

    [/b]من حدود یک ساله که ازدواج کردم. من ۲۷ و همسرم ۲۹ ساله هست. همسرم خیلی‌ خوب هست و من احساس خوشبختی‌ می‌کنم. اما به تازگی متوجه شدم که فقط من دارم جاهای خالی‌ رابطه را پر می‌کنم.

    همسرم فوق‌العاده درون گرا هست و من برون گرا. هیچ اتفاقی‌ رو برای من تعریف نمی‌کنه. علاقه‌ ی به حرف زدن با من نشون نمیده و از اینکه من ازش بخوام با هم حرف بزنیم و اینکه بخوام نظرشو در مورد چیزی یا کسی‌ بخوام بعدش میاد. تمام مدت به نظر میاد که من دارم دنبالش می‌دوم که رضایتش رو جلب کنم اما دارم از درون تهی میشم.

    مطمئن هستم که منو دوست داره. من مدرک فوق لیسانس دارم ،فوقم رو هم خارج از ایران خوندم و فوق‌العاده با انرژی هستم و فعالیت‌های دیگه هم انجام میدم.خیلی‌ سعی‌ می‌کنم براش همسر نمونهٔ باشم. کتاب میخونم و...ما داریم تا یک سال دیگه از ایران میریم برای خوندن دکترا و اینکه فکر می‌کنم بخواد توی غربت با من اینجوری باشه داغونم می‌کنه.

    اما اون اصلا با من حرف جدی نمیزنه تمام مدت با من حرفای شوخی‌ می‌زنه و هرچیزی من میگم برعکس از جواب اصلی‌ بهم جواب میده...کلا انگار زیاد منو جدی نمی‌گیره...اما در مورد پول خرید و خواسته‌های مادی من از هیچی‌ دریغ نمیکن. بدتر از همه اینکه، واسهٔ دیگران حاضر هر کاری کنه، و پشت تلفن عالی‌ هست و به همه احترام میذاره اما منو ندیده میگیره. ما با عشق ازدواج کردیم.

    حتا اگر کار خیلی‌ بدی هم کنه و تقصیر اون باشه، من میرم پیشش و منتشو می‌کشم تا با من حرف بزنه. احساس می‌کنم خیلی‌ براش کوچیک و حقیر شدم . یون برای به دست اوردنم خیلی‌ تلاش کرد.خیلی‌ زود همه‌چیز بهش برمیخوره (البته این حالتو فقط با من داره). هیچوقت منو و الفاظ خوب مثل عزیزم و ... صدا نمی‌کنه یا از من تعریف نمی‌کنه...احساس می‌کنم با من لج کرده.

    بعضی‌ واقعی ازش می‌پرسم دوسم داری و میگه نه یا نمیدونم. آیا درسته یه مدت تنهاش بذارم شاید به خودش بیاد؟ یا تلنگر بخوره

    من از درون دارم خراب میشم لطفا منو راهنمایی کنید. من چه رویه پیش بگیرم که شاید این رفتارشو ترک کنه. با من حرف بزنه و من احساس زن بودن کنم.[
    [/size]

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 01 آبان 89 [ 23:03]
    تاریخ عضویت
    1389-4-03
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,953
    سطح
    26
    Points: 1,953, Level: 26
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: احساس می‌کنم زندگی‌ مشترکم در خطره...اون به من سرد شده...لطفا کمک

    با سمه تعالي
    سلا م دوست خوبم از اينكه ذهنيت خود را با همدرد ي در ميان گذاشتي فوق العاده ممنونم اما هر معلولي علتي دارد و هر علتي درمان ،دوست ارجمندم سعي كن بيشتر به همسرت نزديك شوي و بيشتر او را بشناسي اگر اورا خوب شناختي و فهميدي كه نيا زمنديهاي او چيست بهتر بر آورده مي كني و بيشتر سعي مي كني كه با او همنوا شوي سعي كن از رفتارت به موقع استفاده كني در زمان شوخي با او به جديت و در زمان جديت با او شوخي نكني سعي كن اين ذهنيت بد رانسبت به او عوض كني با شمشير به جنگ شمشير نرو از خودت و استعدادهايت در جذب او استفاده كن خواسته هاي همسرت و نقاط قوت او را در نظر بگير و به كارت ادامه بده انشاءالله موفق خواهي شد

  3. کاربر روبرو از پست مفید معصوم تشکرکرده است .

    معصوم (یکشنبه 20 تیر 89)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 89 [ 00:08]
    تاریخ عضویت
    1389-2-28
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    2,646
    سطح
    31
    Points: 2,646, Level: 31
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 190 در 75 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: احساس می‌کنم زندگی‌ مشترکم در خطره...اون به من سرد شده...لطفا کمک

    شما مستقیم به ایشون گفتین که حس میکنین جدی نیستین....احساس امنیت عاطفی ندارین و کلا ازین رابطه ناراضی هستین؟ یا تا حالا خواستین غیر مستقیم بهش بفهمونین؟

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 آبان 90 [ 19:49]
    تاریخ عضویت
    1389-4-18
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    2,086
    سطح
    27
    Points: 2,086, Level: 27
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: احساس می‌کنم زندگی‌ مشترکم در خطره...اون به من سرد شده...لطفا کمک

    ممننون از جوابتون. آره من بهش گفتم اما یهو اینقدر از شوخی‌ به جدی تبدیل می‌شه که تحملش سخت می‌شه یا یهو بدجور میره توی خودش.

    خیلی‌ چیزارو که یا من خودم باید بفهمم یا اینکه کسی‌ زنگ بزنه ازش بپرسه منم متوجه بشم.مثلا امتحان آیلتس داشت من ۵ماه از هیچ تلاشی دریغ نکردم که اون درس بخونه و هر کاری که میشد کردم. اما اون تاریخ امتحانش رو حتا به من نگفت...صبح آماده شد گفتم کجا میری گفت امتحان آیلتس دارم، داشتم شاخ در میاوردم.

    بد از امتحان هم گفت چون یه قسمت از امتحان رو نداده اصلا نمرش صادر نمی‌شه و کلی‌ ناراحت بود، اما گفت به هیچکس نگو من روم نمیشه. منم به کسی‌ نگفتم و همه فکر میکردن امتحانشو داده...

    بعد از ۲ هفته من خونه نبودام زنگ زد موبایلم و گفت من آیلتس ۶.۵ شدم، من که ۲ هفته ناراحت بودم بهت زده شدم گفتم مگه تو آیلتس دادی؟ گفت آره بهات شوخی‌ کردم که یه قسمتشو ندادم، چون راضی‌ بودم از امتحان می‌خواستم سورپرایزت کنم...نمیدونستم بخندم یا گریه کنم!

  6. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    257
    Array

    RE: احساس می‌کنم زندگی‌ مشترکم در خطره...اون به من سرد شده...لطفا کمک

    شانی عزیز
    به تالار همدردی خوش اومدی
    یه سال مدت خیلی کمیه برا شناخت ، اگه اون تو خودشه و رفتارش با شما اینجوریه ، یعنی وقتی با شماست کم حرفه این نشون میده که بهتون اعتماد و اطمینان نداره به مرور بهش اطمینان بده . و خیالت راحت باشه که زندگیتون در خطر نیست.

    شما هم تا مدتی یه مقدار باهاش فاصله ات رو بیشتر کن به این معنی که اگه دلت تنگش میشه و می خوای باهاش تماس بگیری - در طول روز - سعی کن تماس نگیری و یا نپرسی کجائی ؟ چیکار میکنی ؟ و... سوالهائی که مفهوم چک کردن از توشون در میاد رو نپرس.

    برا ارسال 4 تون هم بنظر من این یه مدل رفتاریه ، ایشون میخوان سایرین ازشون انتظاری نداشته باشن ،ویا سطح انتظار بقیه رو پائین تر از حد واقعی نگه دارن تا بهتر بتونن به اهداف کاری و تحصیلیشون برسن و این مدل بدی نیست. دقیقا مثل یه تیم فوتبال ، اگه بقیه از اون تیم انتظار برد داشته باشن ، تیم همیشه تحت تاثیر یه فشار مضاعف هست که نمی تونه اون قابلیتهاشو به نحو احسن نشون بده.

    خیلی پا پیچش نشو و تو خونه به کارهای خودت برس ، انرژی درونیت رو هم با کارهای شخصیت تا حدودی تخلیه کن مثلا یه فیلم که دارین می بینید شما بلند بلند بخند اگرچه او مثل بخت النصر بشینه!!


    این لینک رو هم ببین http://www.hamdardi.net/thread-10532.html

  7. 2 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (چهارشنبه 06 مرداد 89)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 آبان 90 [ 19:49]
    تاریخ عضویت
    1389-4-18
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    2,086
    سطح
    27
    Points: 2,086, Level: 27
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: احساس می‌کنم زندگی‌ مشترکم در خطره...اون به من سرد شده...لطفا کمک

    بی‌ بی‌ جون خیلی‌ از راهنماییت ممنونم،خیلی‌ قشنگ و منطقی‌ صحبت می‌کنید.

    من خیلی‌ بهم سخت می‌گذره که باهاش حرف نزنم یا کاری به کارش ناداشته باشم واسه اون هم سخته اما من طرفش میرم و با عجز می‌خوام باهم باشه اما اون می‌تونه خودشو نگاه داره.


    الان تازه با هم بحثمون شد دوباره. بعد از ۳ روز قفل سکوتو شکستم و هرچی‌ تو دلم بود دوباره ریختم بیرون...اما دوباره سعی‌ می‌کنم.

    کاشکی‌ می‌فهمید چقدر بهش احتیاج دارم...اینکه با من مشورت کنه و از من بخواب به حرفاش گوش کنم چیزی که هیچوقت اتفاق نمیفته.

    شاید هم به قول شما اعتمادش به من کم هست...

  9. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    257
    Array

    RE: احساس می‌کنم زندگی‌ مشترکم در خطره...اون به من سرد شده...لطفا کمک

    نقل قول نوشته اصلی توسط Shany.ds

    من خیلی‌ بهم سخت می‌گذره که باهاش حرف نزنم یا کاری به کارش ناداشته باشم واسه اون هم سخته اما من طرفش میرم و با عجز می‌خوام باهم باشه اما اون می‌تونه خودشو نگاه داره.
    الان تازه با هم بحثمون شد دوباره.
    نکته دقیقا همینجاست ، شما یه مدت - مثلا یه ماه - این رویه تونو عوض کن و خودتو نگه دار ، عاجز نباش ببین اون چه طوری به سمتت میاد.

    وقتی دانسته این کارو می کنی ، صحبتها رو هم به سمت دیگه می بری و با شروع صحبت با انتقاد شروع نخواهی کرد این باعث میشه بحثتون نشه ، و کم کم هم او از صحبت با شما لذت خواهد برد.

    بجای خواهش و تمنا یه کمی محبت و عشق رو - به جا - چاشنی زندگی تون کن
    .


    موفق وخوشبخت بشی

  10. کاربر روبرو از پست مفید baby تشکرکرده است .

    baby (چهارشنبه 06 مرداد 89)

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 آبان 90 [ 19:49]
    تاریخ عضویت
    1389-4-18
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    2,086
    سطح
    27
    Points: 2,086, Level: 27
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: احساس می‌کنم زندگی‌ مشترکم در خطره...اون به من سرد شده...لطفا کمک

    باورت نمی‌شه یک ساعت باهاش حرف میزنم اینه سنگ گوش میکنه فقط هیچی‌ نمی‌گه هیچی‌ انگار که دارم با دیوار حرف میزنم. الان رفته سفر، بهش زنگ زدم گفتم اون ۴ ۵ ساعت حرف زدنها با من اون هم با تلفن خارج از کشور چی‌ شد؟ تلفن قطع کرد و رفت بعد هم دیگه جواب نداد.

    میدونید رابطهٔ ما چی‌ کم داره؟ همون چیزا‌هایی‌ که بی‌ بی‌ جون نوشته به عنوانه رفتارهای اول ازدواج. مثل:


    [2- با هم صحبت کنید ، گفتگوی مستقیم با سه ویژگی :
    2-1 همدیگر رو متهم نکنید ، انگ و برچسب نچسبونید.
    2-2 شفاف صحبت کنید
    2-3 قول و قرار برای بعد بگذارید

  12. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 آذر 89 [ 00:28]
    تاریخ عضویت
    1389-5-04
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    1,994
    سطح
    26
    Points: 1,994, Level: 26
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: احساس می‌کنم زندگی‌ مشترکم در خطره...اون به من سرد شده...لطفا کمک

    نقل قول نوشته اصلی توسط Shany.ds
    باورت نمی‌شه یک ساعت باهاش حرف میزنم اینه سنگ گوش میکنه فقط هیچی‌ نمی‌گه هیچی‌ انگار که دارم با دیوار حرف میزنم. الان رفته سفر، بهش زنگ زدم گفتم اون ۴ ۵ ساعت حرف زدنها با من اون هم با تلفن خارج از کشور چی‌ شد؟ تلفن قطع کرد و رفت بعد هم دیگه جواب نداد.

    میدونید رابطهٔ ما چی‌ کم داره؟ همون چیزا‌هایی‌ که بی‌ بی‌ جون نوشته به عنوانه رفتارهای اول ازدواج. مثل:


    [2- با هم صحبت کنید ، گفتگوی مستقیم با سه ویژگی :
    2-1 همدیگر رو متهم نکنید ، انگ و برچسب نچسبونید.
    2-2 شفاف صحبت کنید
    2-3 قول و قرار برای بعد بگذارید

  13. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 دی 89 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1389-5-03
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    2,019
    سطح
    27
    Points: 2,019, Level: 27
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    135

    تشکرشده 139 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: احساس می‌کنم زندگی‌ مشترکم در خطره...اون به من سرد شده...لطفا کمک

    عزیزم ظاهرا ایشون همه چی براشون عادی شده حتی محبت شما
    شما نباید یکهو عوض بشین و رفتار عکس رو در پیش بگیرید
    یکم ظاهرا شخصیت همسرتون پیچیده هست اما تجربه به من نشون داده اغلب اقایون وقتی درگیری ذهنی زیادی دارن اصولا سعی میکنن احساسات رو کلا کنار بزارن و به کارهایی که ذهنشون رو درگیر کرده برسن و این تمرکز جدی روی کارهاشون کاملا اونارو از توجه به مسائل احساسی برحذر میداره...
    بجای یاداوری خاطرات گذشته و توقعات اینچنینی سعی کنید ایشون رو درک کنید و کناربیاید با این وضع تا زمانش فرابرسه ...
    محاله اونهمه احساسی که ازش حرف میزنید یکهو جای خودش رو به سردی بده مگه اینکه دلیل محکم و خاصی براش وجود داشته باشه که از فرمایشاتتون پیداست که اونقدر عاشق هم بودید و هستید و سخت بدست اومدید که محاله بحث سردی و عدم تمایل باشه پس فعلا فقط صبر پیشه کنید و با درایت و راهکارهای دوستان باتجربه پیش برید...در کل میتونم راحت بهتون بگم یه مدت بهش گیر ندید و بزارید به حال خودش باشه!
    مطمئن باشید که این مسئله مقطعی هست و کاملا گذراست . اما اینکه میگید درمورد شما الفاظی که دوست دارید روبه کار نمیبرن باید دید قبلا هم اینطور بوده یا نه! و در مورد اینکه باشما جدی نیستن میتونه این باشه که سابق شما بحثای غیر جدی و شوخ گونه ی ایشون رو بیشتر شاید بهش بها میدادید و ایشون به این رویه عادت کردن و یا حس میکنن شما رضایت بیشتر ی از این برخورداش پیدا میکنید ...
    شاد باشید

  14. کاربر روبرو از پست مفید darya1389 تشکرکرده است .

    darya1389 (چهارشنبه 06 مرداد 89)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.