به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 73
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 02:28]
    تاریخ عضویت
    1389-2-06
    نوشته ها
    513
    امتیاز
    5,622
    سطح
    48
    Points: 5,622, Level: 48
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,129

    تشکرشده 1,123 در 399 پست

    Rep Power
    67
    Array

    Arrow من مرد اونم یا اون مرد منه؟؟؟

    سلام دوستای گلم
    مشابه وابستگی شوهر به زن رو تو تاپیکای دوستان دیدم.اما مال من یه نوع دیگه س...
    از همون اول دیدم خیلی عاطفیه اما اون موقع خیلی خوش بحالم میشد که اونهمه عشق خرجم میکنه.نمیدونستم مایه دردسر میشه!
    من و شوهرم همدیگه رو خیلی دوست داریم.اما شوهرم از نظر احساسات توقعات زنانه ای داره.بذارین بیشتر توضیح بدم:
    1.شوهر من خیلی از نظر عاطفی حساس.زودرنج و وابسته به اطرافیان و بخصوص من هست.با کوچکترین چپ نگاه کردنی حال و روزش بهم میریزه و کلی فکرای بد بد میکنه
    2.از همون اوایل شروع کرد به حساسیت نشون دادن و الانم گاهی تا کسی میگه بالای چشت ابروئه تظاهر به افسردگی میکنه تا مخصوصا من یکی حرفمو پس بگیرم و نازشو بکشم.
    3.حتی کوچکترین مسائل رو هم خیلی جدی میگیره.میخواد همه ازش راضی باشن و اگه کسی نبود بهم میریزه.شده بله قربان گو اطرافیان.گاهی بعضیا از این رفتارش سو استفاده میکنن.حتی نی نی کوچولو ها هم باید ازش راضی باشن.یه جورایی باعث شده بنظرم دست و پا چلفتی.توسری خور و ضعیف بیاد که خیلی حس بدیه(بجای اینکه به عنوان یه شوهر تکیه گاه محکمی واسه زنش باشه من شدم تکیه گاه اون!!!)
    4.اضطراب بیمارگونه داره.یعنی بنظرم ریشه رفتارهای بالاییش هم همینه.اخه تا تقی به توقی میخوره رنگش میپره.بدنشمیلرزه.عرق میکنه.سرد میشه.به دست و پای طرف مقابل میفته(حتی اگه حق با همسرم یا من باشه و کسی بهمون بدی یا توهین کرده باشه!!!)همش از اینکه کسی از دست من و اون ناراحت بشه میترسه(چه ترسی؟!!!)و تا جاییکه میتونه سعی میکنه با غلام حلقه به گوش شدن واسه مردم ومخصوصا نزدیکان جلو نارضایتی اونا رو بگیره مبادا گله کنن و مشکلی ایجاد بشه.حتی وقتی با با مامانش انتقادی میکنن تا مرز سکتههم میره بیچاره
    5.اصلا قدرت مخالفت و نه گفتن رو نداره و هر کی هر چی میگه باید آنی انجام بده تا آروم بگیره و از آینده نگرانی نداشته باشه و آرامش تو زندگیمون برقرار بشه.وگرنه...
    بچه ها داخل پرانتز یاداوری کنم پدرشوهر من روحانیه و خانواده به شدت مرد سالار (به اینکه همسرم زورگو نیست)پدرشوهر گاها غیرمنطقی.زورگو و عصبی که شاید باعث بانی اضطراب شوهرم عصبانیتهای پدرش باشه.از خانواده ش خیلی میترسه و دوستشون هم داره و مخصوصا مقابل اونا هرچی بگن ضعف نشون میده و نمیتونه حرفشو بزنه.دست وپاشو گم میکنه و باید حرفشونو گوش کنه حتی اگه غیر منطقی باشه.اونا هم دیواری کوتاهتر از مال شوهر من پیدا نمیکنن.منم آتیش میگیرم که جلو اونا ضعیفه و وقتی چیزی میگن پشت من نیست و از ترسش اونا رو تائید میکنه.
    همه اینا باعث شده من کمکم نقش مرد رو از نظر احساسی واسه شوهرم بازی کنم و بشدت شخصیت وابسته ای داره.متکی به منه.اگه منم ناراحت بشم دنیاش به آخر میرسه.این منم که همیشه خدا باید آرومش کنم دلگرمش کنم.ترسهاشو تسکین بدم.خودم هم دم نزنم مبادا آرامشش بهم بریزه.من آرامش خانواده رو مدیریت میکنم و خدا نکنه خودم روزی اروم نباشم که اون چه حالی میشه.عصبانی هم میشهو عکسالعملش شرایطو بدتر میکنه.شوهر باید بیشتر از زن نقش تکیه گاه داشته باشه.من به چی دلگرم باشم آرزو به دلم موند یه روزم اون منو اروم کنه.به آینده امیدوارم کنه.بجای اینکه با بدبینی هاش از اینده منو بترسونه.من خودساخته هستم.خوشحالم از این ولی گاهی به شدت نیازهای زنانه م اذیتم میکنه.میخوام پشتم به شوهرم گرم باشه.خسته شدم از بس نازشو کشیدم.تنها موندم.میترسم.اما کسی جز خدا و شما رو ندارم دردمو بگم
    چکار کنم دوستای خوبم؟کسی تجربه مشابه داره؟راه حل عملی دارین؟

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 خرداد 04 [ 02:44]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    33,210
    سطح
    100
    Points: 33,210, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    140
    Array

    RE: من مرد اونم یا اون مرد منه؟؟؟

    سلام عزیزم

    عدم اطمینان ، ترس ، وابستگی به شخصی که به اون محبت می کنه (همسر) ، ترس از ناراحت کردن دیگران و به دنبال اون ضعف

    احتمالا اینها نشانه هایی از یک مشکل شخصیتی است که احتمالا نشات گرفته از خانواده و دوران کودکی است .

    بهتر است همسرتان به مشاوره مراجعه کند .

  3. 3 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (سه شنبه 21 اردیبهشت 89)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 اسفند 90 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1387-7-21
    نوشته ها
    1,027
    امتیاز
    8,463
    سطح
    62
    Points: 8,463, Level: 62
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 287
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    4,165

    تشکرشده 4,222 در 1,018 پست

    Rep Power
    120
    Array

    RE: من مرد اونم یا اون مرد منه؟؟؟

    ریشه مشکلات شوهرتان در گذشته است

    به علاوه اینکه شوهرتان از کمبود زیاد اعتماد به نفس رنج می برد

  5. 2 کاربر از پست مفید gole maryam تشکرکرده اند .

    gole maryam (سه شنبه 21 اردیبهشت 89)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 89 [ 11:14]
    تاریخ عضویت
    1388-5-20
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    3,634
    سطح
    37
    Points: 3,634, Level: 37
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 190 در 107 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من مرد اونم یا اون مرد منه؟؟؟

    سلام عزیزم
    دوستان درست میگن ریشه مشکلات شوهرت در گذشته هست و چون پدرش روحانی و مردسالار بوده فوق العاده روش تسلط داشته و لابد تا قدم از قدم برمیداشته جهنم براش مثال میزده که اگه کسی از دستت ناراحت بشه میری تو جهنم.ولی باید شوهرت پیش روانپزشک ببری تا کمکش کنه اعتماد از دست رفتش به دست بیاره. تنها کسی که داره شمایید کمکش کنید.ایشالا که درست میشه

  7. 2 کاربر از پست مفید همون شادزی تشکرکرده اند .

    همون شادزی (سه شنبه 21 اردیبهشت 89)

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 02:28]
    تاریخ عضویت
    1389-2-06
    نوشته ها
    513
    امتیاز
    5,622
    سطح
    48
    Points: 5,622, Level: 48
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,129

    تشکرشده 1,123 در 399 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: من مرد اونم یا اون مرد منه؟؟؟

    سلام و ممنون دوستای خوبم
    تو تاپیکی که تو اختلاف با خانواده همسر
    چطور با حس مردسالاری در خانواده شوهرم کنار بیایم؟
    http://www.hamdardi.net/thread-11314.html
    مفصل تر توضیح دادم
    شادزی عزیزم پدرش روحانیه اما فقط تو بعضی موارد عقایدشون خشکه.مثل همین اعتقاد به مردسالاری و منزوی بودن زنها.وگرنه ما ماهواره نداریم اونا دارن.ترانه گوش میدن و...
    منم که اصلا خانواده به این حد مردسالار ندیده بودم.باهاشون جور درنمیام.نمیتونم تحمل کنم تحمیل این عقایدشونو تو زندگیم.البته وقتی در عمل دخالت میکنن و گرنه به حرفشون اهمیت نمیدم.هرچی میخوان بگن
    جالبه همسرم از یه طرف ازشون میترسه(البته تقریبا از همه میترسه.اونا بیشتر.چون افراد گاها غیرمنطقی هستن)از یه طرفم دلش واسشون میسوزه که اینقدر تنهان(منم گاهی دلم میسوزه)اما من که نمیتونم به پای اونا بسوزم و مثل اونا منزوی بشم.شوهرم خیلی دوستشون داره با اینکه محبتی به اون صورت نمیبینه.(اونم از دلنازکی خودشه)
    به هر مشاوری هم اعتماد نمیکنم کارش درست باشه.اگه پیدا کنم میریم
    من خیلی دارم کمک میکنم زندگی شادی داشته باشیم اما همسرم
    با اینکه من دستمو دراز کردم بکشمش بالا اون داره منو میکشه پایین
    هر چی من بیشتر تلاش میکنم دو روز بهتر میشه روز سوم بدون اینکه اتفاقی بیفته میره تو فکر و منفی بافی میکنه.هر چی رشتم پنبه میشه
    تا دیروز یکی دو هفته ای بود که حرف منفی خاصی نمیزد و امیدوارتر شده بود و میگفت سرکار هم دوستام میگن شادتر شدی
    اما انگار دوست داره بازم بره تو عالم ناراحتی و غصه.جذب میشه اونوری.سعی هم نمیکنه.من باید مثل یه بچه روحشو تر وخشک کنم
    تا اینکه دیروز که کلا ناراحت بود.اخم وتخم میکرد وتیکه میپروند و نمیگفت چشه.شب بازم شروع کرد:

    تو تو خونه فضای شاد ایجاد نمیکنی
    تو فقط به فکر خواسته های خودتی
    تو حاضر نیستی واسه خاطر من به سختی بیفتی
    تو تنوع ایجاد نمیکنی
    تو داری روزبروز بدتر میشی(همون کسی که دو روز پیش بهم میگفت روحیاتت خیلی بهتر شده و زندگی بهتری داریم به منم کمک کن!!!)
    تو سست و بیحالی
    تو بمن روحیه نمیدی
    تو تو تو تو تو .......

    منم فقط گوش دادمو گریه کردم.نفهمید.بیشتر که ادامه داد دیگه کفری شدم که چرا اینقدر دست پیش میگیره پس نیفته
    بهش گفتم چرا فقط از من انتظار داره.گفتم تو خودت کدوم اینا رو کردی تا حالا.گفتم من که چندین برابر تو سعی میکنم.همش منم که سعی میکنم تو این زندکی نشاط ایجاد کنم ولی تو نه تنها خودت سعی نمیکنی به تلاش منم ارزش نمیدی.گفتم تو بخاطر من تو کدوم سختی افتادی؟کی بمن روحیه دادی؟مگه من زن نیستم نیاز به دلگرمی شوهرم ندارم؟امید به آینده میخوام ولی نسیبم فقط از طرف تو ترس از آینده س.
    گفتم مگه نه اینکه 50% این زندگی تویی؟چطور این 50%حقتو تا اخر میگیری اما به براورده کردن انتظارات و مسئولیتها که میرسه 100% زندگی مال منه؟
    جوابی نداشت گفت من بخاطر تو خیلی تلاش کردم.
    گفتم مثال بزن.
    میدونید در مقابل همه انتظاراتی که از من بیان کرده بود و خودشو کنار کشیده بود(در حالیکه اکثر اون انتظاراتو براورده میکنم) چی گفت؟

    با افتخار گفت:خب منم کار میکنم و کسب درامد میکنم
    منم حرصم گرفت گفتم خب منم خونه تمیز میکنم غذاتو میپزم همین کافیه.انتظار دیگه ای نداشته باش
    میدونم خسته تون میکنم.اما کفریم کرد.من چطور رفتار کنم فعلا که مشاور نمیریم
    اونقدر مظلوم نمایی میکنه که نمیتونم باهاش بدرفتاری کنم.حتی اگه حق با منم باشه اونقدر ناله میکنه که احساس گناه میکنم و میرم نازشو میکشم.نمیتونم نکشم.دلم واسش کباب میشه.
    جناب مدیر و فرشته مهربان میشه شما هم کنار سایر دوستا نظر بدین؟لطفا

  9. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 خرداد 04 [ 22:57]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,584
    امتیاز
    67,964
    سطح
    100
    Points: 67,964, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 97.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,216

    تشکرشده 14,130 در 2,566 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    307
    Array

    RE: من مرد اونم یا اون مرد منه؟؟؟

    سلام
    قدر زندگی ات رو بدون و سر هیچ و پوچ تلخش نکن

  10. 3 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (چهارشنبه 22 اردیبهشت 89)

  11. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 02:28]
    تاریخ عضویت
    1389-2-06
    نوشته ها
    513
    امتیاز
    5,622
    سطح
    48
    Points: 5,622, Level: 48
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,129

    تشکرشده 1,123 در 399 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: من مرد اونم یا اون مرد منه؟؟؟

    تشکر بالهای صداقت عزیز
    من واقعا بخاطر این شوهر و زندگی خدا رو همیشه شاکرم
    فقط میگم جاییکه پتانسیلش هست.چرا زندگیمون بهتر نشه؟
    در ضمن با اینکه گاهی ناراحت میشم.زندگیمو تلخ نمیکنم.مخصوصا اخیرا به لطف خدای مهربون و دوستانی چون شما حال بهتری پیدا کردم.اما شوهرم میزنه تو ذوقم
    یه دلیل دیگه تلاشم اینه که از اذیت شدن همسرم سر هیچ و پوچ جلوگیری کنم.آخه اون پاره تنمه.دوستش دارم.منم اذیت میشم اونو ناراحت میبینم.دلم خیلی میگیره
    دوستان منتظرم هاااااااااااا.کمکم کنین

  12. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    257
    Array

    RE: من مرد اونم یا اون مرد منه؟؟؟

    دوست عزیز
    ارام ارام نقش حمایتی خودتون رو کم رنگ تر کنید ، و اجازه بدید جلوه این نقش در همسرتون ظهور و بروز پیدا کنه.
    درهمین حدی که فکر می کنید رفتارتون درسته انجام بدید ، اگه می تونید چاشنی سرزندگی و نشاط رو در زندگی جاری کنید ، محبت کنید اما ناز نکشید

  13. 2 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (جمعه 24 اردیبهشت 89)

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 89 [ 11:14]
    تاریخ عضویت
    1388-5-20
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    3,634
    سطح
    37
    Points: 3,634, Level: 37
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 190 در 107 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من مرد اونم یا اون مرد منه؟؟؟

    سلام عزیزم
    چرا یه تنوع ایجاد نمیکنی مثلا دکور خونه رو عوض کن لباسهای شاد بپوش غذاهای متنوع درست کن تفریحاتتون زیاد کن به سفر برید.با شوهرن عضو گروه های گردشگری بشو هر جمعه یه جا میبرن.شاید به شوهرت کمک کنه
    البته نمیدونم کدوم شهری ولی تو شهر ما(شیراز) هست .بعضی از روانپزشکها داروهای شادی آور تجویز می کنن که خیلی به افراد کمک میکنه.با شوهرت برید کلاسهای مثبت اندیشی که رواج پیدا کرده حرف نداره دیدت رو به دنیا خیلی قشنگ میکنه

  15. کاربر روبرو از پست مفید همون شادزی تشکرکرده است .

    همون شادزی (جمعه 24 اردیبهشت 89)

  16. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 02:28]
    تاریخ عضویت
    1389-2-06
    نوشته ها
    513
    امتیاز
    5,622
    سطح
    48
    Points: 5,622, Level: 48
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,129

    تشکرشده 1,123 در 399 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: من مرد اونم یا اون مرد منه؟؟؟

    سلام بچه ها ممنون
    مشکل فقط با ایجاد فضای شادبرطرف نمیشه.این تقریبا واسه پاک کردن صورت مسئله س
    میدونید آقای Baby من خیلی دلم میخواد نقش حمایتیمو کم کنم اما این شرایطو بدتر میکنه
    همسرم از نظر روحی خیلی بهم میریزه .حتی اگه کوچکترین تفاوتی از این قبیل تو رفتارم ببینه.وگرنه که من از خدامه
    با کنار کشیدن من همسرم جلو نمیاد و ممکنه اونوقت اطرافیان هم حتی متوجه چیزایی بشن.
    دوستان نظری ندارین؟


 
صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا من مقصرم یا اون؟؟؟
    توسط bluee در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 08 مرداد 95, 17:41
  2. امیدم به زندگی کم شده ( چرا من ؟؟؟ کمکم کنید)
    توسط ab96 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 شهریور 94, 13:47
  3. به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
    توسط rama25 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 شهریور 91, 09:00
  4. چطور بهش بگم ؟؟؟
    توسط amir_irani در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 دی 89, 19:33
  5. با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟
    توسط sara62 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: شنبه 10 مهر 89, 12:08

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.