موضوع: بدبيني بي دليل دارم

سلام
خيلي بدبينم در حاليكه ايمان دارم شوهرم بهم خيانت نميكنه
تا كوچكترين اثري از وجود يك زن در فاصله 100 كيلومتري زندگيم ميبينم شب و روزم آشفته ميشه ديگه شبا خوابم نميبره و مدام با شوهرم دعوا ميكنم
اون بيچاره هم فقط صبوري ميكنه
تو رو خدا كمكم كنيد

وقتی که ایمان داری پس دیگه از چی میترسی؟

نوشته اصلی توسط shvghn

سلام
خيلي بدبينم در حاليكه ايمان دارم شوهرم بهم خيانت نميكنه
تا كوچكترين اثري از وجود يك زن در فاصله 100 كيلومتري زندگيم ميبينم شب و روزم آشفته ميشه ديگه شبا خوابم نميبره و مدام با شوهرم دعوا ميكنم
اون بيچاره هم فقط صبوري ميكنه
تو رو خدا كمكم كنيد

فقط ميتونم بهت بگم كاري نكن كه صبرش و ظرفيتش تموم شه وگرنه........
دختر خوب چرا سري رو كه درد نميكنه دستمال ميبندي؟ چرا ميخواي واسه خودت مشكل درست كني

سلام دوباره
بچه ها حرفاتون و لينك هايي كه ميذاريد خيلي داره كمكم ميكنه
ميشه ادامه بديد؟
ببينيد واقعا بدبيني آزارم ميده
كمكم كنيد بفهمم اشتباست
يا بيشتر از اون كمكم كنيد درمانش كنم
نميدونم يعني واقعا هيچ رفتاري يا تمريني وجود نداره كه باهاش بشه براي هميشه از شر افكار بدبينانه خلاص شد؟
كمكم كنيد

سلام
دوست عزیز
ببین همسرت رو تحت فشار نذار اگه مطمئنی ازش .
اینطوری اونو از خودت بیشتر دور میکنی باور کن .
این شک ها اول ذهن خودتو داغون میکنه بعد همسرتو .
حیف این زندگیت نیست بجای اینکه عاشقانه پیش بره داره سرازیری میره توی دره.
تو خودت رو بجای همسرت بذار:
اگه همش بیاد بگه کجا بودی؟ تلفنتو چرا جواب نمیدی؟ چرا زنگ زدم دیر برداشتی؟ نکنه کسی خونه است ؟ نکنه پای مردی در میونه؟ اگه بهت بگه حق نداری از خونه بری بیرون اگه همش گوشیتو چک کنه و اگه بهت تهمت بزنه چه حسی بهت دست میده ؟ ها؟ اگه روزی رفتی بیرون و اتفاقی صدای مردی از پشت تلفن به گوش همسرت رسید و بهت برگرده بگه زود بگو ببینم اون کی بود و تو صادقانه بگی هیچ کس و اشتباه شده و اون قبول نکنه و واست داد و بیداد کنه چه حسی بهت دست میده؟؟؟؟؟؟؟ بیشتر عاشقش میشی یا بیشتر سعی میکنی ازش فاصله بگیری؟؟؟
جز اینکه ازش بدت میاد به مرور و روت تاثیر منفی میذاره چیز دیگه ای هم هست؟

پس همسرت رو درک کن دختر خوب توئی که انقدر می ترسی اونو از دست بدی چرا خودت داری اینکارو میکنی دستی دستی؟؟؟
عزیزم نمی دونم حرفام تا چه حد تاثیر گذار بوده و منو ببخش اگه یکم واضح و بی ادبانه مثال زدم اونا رو گفتم که بدونی توی اون لحظه ها همسرت چه حسی پیدا میکنه.
امیدوارم زودتر به خودت بیای و یه زندگی شاد و داشته باشی.

نوشته اصلی توسط shvghn

كمكم كنيد بفهمم اشتباست

از اين جمله پيداست كه ميدونيد كارتون اشتباهه. اصلا واسه همين هم اومدين كه مشكلتون رو حل كنيد

آخه من ميدونم كارم اشتباست فقط نميدونم چكار كنم كه ديگه اين فكراي بد تو سرم نياد

اين لينك رو مطالعه كنيد و به كار ببنديد

تكنيك توقف فكر

اميدوارم مفيد باشه براتون


شايد اين يكي هم به دردتون بخوره
http://www.hamdardi.net/thread-10908.html