با تشكر از دعوت نقاب محترم
من مي توانم از نگاه برخورد يك مادر با اين مسئله نظرم را بگويم و برخوردي كه با بچه هاي خود دارم .
من در مورد بلوغ و شرايط و تغييرات فيزيكي و روحي و ازدواج و هدف از ازدواج و... با بچه ها صحبت مي كنم .نه يكبار و نه دوبار بلكه به تكرار . با هم كتاب مي خوانيم و به همديگر كتابهايي در اين مورد معرفي و در مورد آن با هم صحبت مي كنيم .مسئله ممنوعي در كار نيست .
آگاهي نقش مهمي دارد .
چيزي كه من در مورد دوره ي بعد از بلوغ تا ازدواج خود تجربه كردم و امروز هم در مورد بچه ها از آن استفاده مي كنم .
حذف نگاه جنسيتي است .
يعني نوجوان و جوان به هيچ عنوان نبايد با نگاه جنسيتي وارد اجتماع بشود . اگر اين ديدگاه در تربيت جوانان منظور شود يكي از فاكتورهاي خطر آفرين به ميزان قابل ملاحظه اي مرتفع مي شود .
نگاه هار و ( نديده و محدود) حد فاصل بلوغ و ازدواج را با خطر بيشتري رو به رو مي كند .
من به بچه هاي خود اجازه مي دهم كه دوستان دانشگاه و مدرسه را به خانه بياورند و دو ر هم بزنند و برقصند و بخندند و بطري بازي كنند و ...
.
و گمان مي كنم همين بازيهاي كوچك در نزد خانواده بسياري از فشارهاي اينچنيني يا افكار منحرف را ا ز فرزندانم دو ر مي كند . گمان مي كنم بسياري از مسائل نا به هنجار از آزادي و يا محدوديت بيش از اندازه به وجود مي آيد
. اين نياز در هر فردي وجود دارد ولي بچه اي كه مي داند و آگاهي لازم را دارد و آزادي هاي تعريف شده درست هم دارد در كنترل نيازهايش به مشگل نمي خورد .
بارها من با دخترم و دوستانش ( دختر و پسر به كوه رفته ايم - تنيس بازي كرده ايم - زير درخت لم داده ايم و با صداي بلند كتاب خوانده ايم و رقصيده ايم و در اين ميان همسرم و پسرم هم ما را همراهي كرده اند .
نقش خانواده در همراهي و درك فرزندان براي گذر از زمان پر خطر بي تاثير نيست .
اين زمان پر خطر از نظر من 15 -20 سالگي است و اگر از سن پر التهاب گذر كرديم خيلي از مشگلات حل است .
دوش آب سرد هم يكي از راه هاي كنترل است .
علاقه مندی ها (Bookmarks)