منم میخوام برگرده نمیتونم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
ترنممم
سلام. ماهردوتا پزشکیم. وقتی دانشجو بودیم همه رفتاراش بهم میگفت دوسم داره و منم بهش علاقه داشتم اما صبر کردم تا خودش بیاد بگه. چند روز قبل فارغ التحصیلی بهم گفت. گفت منتظرش بمونم همه تلاششو میکنه که مامانشو راضی کنه گفت مامانش خودش براش در نظر گرفته . چند ماه جدال با مامان اما نتیجه نداد. و ایشون قبول نکرد. گاهی کم میوردم و گریه میکردم و به جا اینکه درکم کنه میگفت تو ضعیف شدی من عاشق قوی بودنت اول شدم. تصمیم گرفتم جلوش محکم باشم ارومش میکردم و میگفتم راضی میشه. خانواده من موافق بودن و همه در جریان بودن. اما یه دفعه اومد گفت دیگه نمیخوامت برو فقط برو. گفت زندکی کن قوی باش دیگه دوست ندارم. کم اوردم. ودیگه جواب منو نداد. دوماهه ازش بیخبرم. دارم میمیرم از دلتنگیش. حالا اتفاقی هردومونم تو یه شهر فعالیت میکنیم اما کاملا بی خبریم. میخوام برگرده!
سلام خسنه نباشید.توروخدابه منم کمک کنیدمنم مشکلی شبیه مشکل ایشونو دارم.
منبه مدت دوسال بایک پسری بودم که واقعا دوسش داشتم ایشون متول 69 ومن75اوایل خیلی خوب بود اما بعدا ک نمیدونم چرا شروع کردش به درخواشت های بد ازم و من قبول نمیکردمو هربار دعوا میشد مسایل زیادی پیش اومد تا اینکه اواخر ک بعد شیش ماه دوباره برگشته بود اومد و بازم بهام بودیم اما این بار وادارم کرد ک تاحدی باهاش رابطه داشته باشم چون میدونش چقد دوسش دارم ولی بعدش دعوا پیش اومدو کلا جدا شدبم اما الان که یک سال بیشتره از اون ماجرا میگذره اما هنوزم ب فکرشم خیلی دوسش دارم نمیدونم چیکار کنم تازگیام کارمند بانک شده.اول ک دوست شدیم چون شرایط نداشت قرادلود باهم باشیم. و اینم بگم ک خونوادشم اوایل راضی بودن. تو روخدا الان بگید چیکار کنم ک برگرده