شوهرم میخواست منو خفه کنه !

سلام دوستان خیلی داغونم
انقدر کتکم زده که تمام بدنم درد میکنه ، صورت و گردنم خونی شده بس بهم چنگ انداخته
خیلی با مشت زده تو سرم ، دستم داشت میشکست .
عصبانی شد مثل دیوونه ها ، مثل روانی ها

من از خانوادم دورم ، خیلی تنهام ، نمیتونم با هیچ کس ، با هیچ کس حرف بزنم ، فقط دارم گریه میکنم
من داغون شدم ، جسمم له شده ، روحم له شده :54:

عزیزم آروم باش . چرا کارتون به اینجا کشید؟ کاملتر بگو تا خودت هم سبکتر بشی.

دلسا جون دعوامون شد سر یک مسئله خیلی کوچیک . اول داشتیم شوخی میکردیم با هم ، یک دفعه دیدم جدی شد به سمتم حمله کرد ، که تو خیلی خسیسی ، من برات همه کار کردم ، تو هم باید برام فلان بخری ، من گفتم من پول ندارم ، من که سر کار نمیرم ، گفت گدای بدبخت ، برای یک قرون پول خودتو داری میکشی ، کتکم زد ، داشت منت میزاشت منم گفتم وطیفت بوده ، خیلی وحشی شد .....
من هیچی نگفتم یک لگد خیلی بد بهم زد ، توی دهنم زد و رفت ... من گریه کردم . خیلی خیلی ناراحت شدم ، خیلی تحت فشار بودم ،بعد رفتم لب تاپم بردارم که برم تو اتاق ، گفت نرو اونجا میخوام بخوابم ، من رفتم تو اتاق ، زد دنبالم دوباره بهم حمله کرد و کتکم زد ، گفت پدرسگ ، خیلی ناراحت شدم ، گفتم پدرسگ خودتی ... دیگه داشت خفم میکرد ، داشت دستم رو میشکوند ، وای خیلی بد بود ... نمیتونستم نفس بکشم ... وقتی نفسم باز شد میخواستم بیارم بالا ... داشت فحش میداد ، منم داغون شدم بودم ، داشتم حرص میخوردم ، زورم بهش نمیرسید ، همش میگفتم پدرسگ ... اونم همش من و میزد
خیلی وحشی شده بود ،
بدنم کبود شده ، من پر حرص هستم ، خیلی تحت فشار روحی شدیدی هستم ، به خاطر هیچی اذیتم میکنه

- - - Updated - - -

سلام.متاسفم خانم دنیا. بهتره بروید پزشک قانونی و یک برگه بگیرید. این برگه ممکنه در صورت تکرار وضعیت مشابه به شما کمک کنه.
امیدوارم شرایط شما بهبود پیدا کنه.

ممنونم متاسفانه امکانش نیست ، نمیتونم همچین کاری کنم . با این صورت زخمی چی کار کنم ؟ تمام گردن و دستم زخمه . کنار چشمم سیاه کرده . :54:
چرا ما زنها انقدر بدبختیم ؟ چرا نمیتونیم از خودمون دفاع کنیم ؟ چرا هیچ قانونی وجود نداره که مرد نمیتونه دست روی زنش بلند کنه ؟
اگر یک زن بدکاره بودم ، میگفتم حقمه ، ولی برای هیچی کتک خوردم ، برای اینکه ازم کاری میخواست که نمیتونستم انجام بدم . چند روزه بدجور داره اذیتم میکنه ، اما فقط سکوت کردم تا کارم به دعوا و کتک نرسه ، روی تمام بی احترامی هایی که بهم کرده بود فقط سکوت کردم تا خودش پشیمون بشه ، ولی بدتر شد .امروز دیگه خودش رو منفجر کرد .

نمیدونم چی بگم ولی واقعا ناراحت شدم.

چرا امکانش نیست؟ وقتی خونه نیست باید اقدام کنید. البته منظورم نیست که برید کلانتری شکایت کنید. اما گرفتن یگ گواهی پزشکی ساده نباید چندان مشکل باشه. هیچ قانونی وجود نداره که یک مرد اجازه کتک زدن همسرش رو داشته باشه. اگر یک بار کوتاه بیائید متاسفانه این حرکت برای بارها و بارها تکرار میشه. به صورتی که برای اون به ظاهر مرد به یک عادت تبدیل میشه.
اگر شما از حق خودتون دفاع نکنید هیچ کس دیگه ای به شما کمک نمیکنه.

سلام عزیزم.همسرتون همیشه اینجوری هستن؟؟؟واقعا متاسفم برای چنین ادمایی.رفتارهای ایشان شبیه یه بیمار میمونه.به هرحال پیشنهاد میکنم برگه پزشک قانونی بگردید .

سلام دنیا جان،

من هم تاکید دارم که حتما گواهی پزشکی رو بگیر. اما:

در مورد کتک کاری، بیشتر از اینکه به قانون فکر کنی روی مهارت های شخصی خودت کار کن. درسته که همسرت مرتکب یه اشتباه بسیار بزرگ شده، اما شما هم در تشدید اون حالتش نقش داشتی. نباید نباید نباید وقتی عصبانی بود و کنترلش رو از دست داده بود، فحاشی می کردی. حتی اگه در جواب خودش بوده باشه.

اگه یه نفر در بیاد به یکی بگه پدر... به نظرت کار درستیه که اون یکی هم بارها این حرف رو به خودش بزنه؟

اگه در اون حالت فحاشی نکرده بودی، اولا عصبانیت همسرت تشدید نمیشد، و ثانیا الان خیلی از کارش عذاب وجدان میگرفت. ولی تو کاری کردی که بتونه باهاش (حتی یه ذره) وجدان دردش رو ترمیم کنه.

در هرحال از الان به بعد کاراش رو تلافی نکن، اگه رفتارت تهاجمی نباشه، خیلی سریع تر برای عذرخواهی و جبران اقدام می کنه.

در مجموع من ضمن اینکه احساسی که الان داری رو درک می کنم، فکر می کنم بهتره به جای فکر کردن به بدبختی زن ها و ... سعی کنی کمبود مهارتت در ارتباط با همسرت رو برطرف کنی. چون واقعیت اینه که ما زن ها موجودات فوق العاده نیرومندی هستیم، اگه بخوایم از توانایی هامون استفاده کنیم.

موفق باشی.:72:

سلام.
عزیزم خیلی ناراحت شدم بابت اتفاقی که افتاده. خودتو ناراحت نکن. این که اون اذیتت کرده دلیل نمیشه که خودت هم خودتو اذیت کنی. سعی کن آروم باشی و کمتر اشک بریزی. اعصابت ضعیف شده و روحیت آسیب دیده و کاملا هم حق داری. اما می تونی این تنش رو طور دیگه ای خالی کنی تا آروم بشی. مشکلی تو این دنیا وجود نداره که راه حل نداشته باشه. عزیزم زنها بدبخت نیستن. بدبختی یه احساس درونیه که آدمها خودشون به خودشون نسبت میدن و صد البته که میشه این احساس رو از بین برد. اولین کار هم اینه که نزاری کسی این حس رو بهت تلقین کنه. امشب رو آروم باش و کمتر بهش فکر کن. وقت برای تحلیل مسائل زیاده.
منم فکر می کنم نباید وقتی دیدی داره میزندت فحش میدادی اما می دونم تو هم عصبانی بودی و توی عصبانیت آدم حرفای عاشقانه نمیزنه.
بالاخره اتفاقیه که افتاده و کاریش نمیشه کرد. اما باید مانع از بروز مجددش شد.
نگفتی چرا نمیتونی به پزشکی قانونی مراجعه کنی؟! نیازی نیست که حتما شکایتت رو پیگیری کنی و همسرت خبردار بشه. این برگه ارزش چندانی هم نداره. فقط به درد این می خوره که اگر زمانی خدای نکرده لازم شد همسرت رو باهاش تهدید کنی.
راستی؛ این عادت همیشگیه همسرته؟ تو از این خانومهایی هستی که فردا صبح پا میشی براش یه صبحانه مفصل درست می کنی و به روی خودت هم نمیاری؟

دوست عزیز کاملا درک می کنم که تو الان خودتو بدبخت ترین موجود می دونی و روح و جسمت آسیب دیده.
اما توجه کن این کتک کاری و عصبانیت شوهرت بمبیه که چاشنیاش دست خودته. تو با همسرت زندگی کردی و بالاخره می دونی به چی حساسه و نقطه ضعفش چیه. وقتی کلمات تحریک کننده بکار می بری و فحش می دی این بمب منفجر میشه.
من هرگز خشونت آقایون رو توجیه نمی کنم این مسئله غیرقابل قبوله.
گرفتن گواهی پزشکی هم راهکار خوبیه ولی باید راهکار اساسی برای مدیریت زندگیت پیدا کنی اگر می خوای با این فرد زندگی کنی باید خودتو و نحوه زندگیتونو اصلاح کنی.
مواردی بسیار حادتر بوده (خود من) که تونسته این خشونت رو مهار کنه و از انرژیش برای زندگیش استفاده کنه.
بخدا توکل کن و امیدوار باش.

ممنونم از همه شما ، خیلی دوستای خوبی هستید ، توی این وضعیتی که اصلا نمیتونم حرفم رو به هیچ کس بزنم ، بودن شما خیلی برام ارزش داره .

آره قبلا هم کتک زده ، ولی این دفعه از همه دفعه ها بدتر بود ،دیشب من فرار میکردم میرفتم توی اتاق در رو قفل میکردم ، ولی اون کلید های زاپاس رو میاورد و باز میکرد و بهم حمله میکرد .
من میدونمکه باید در برابرش فقط سکوت کنم تا اون هم این طور نشه ، واقعا هم جواب میده ، ولی به خدا انقدر سکوت کردم در برابر تمام حرفاش ، از ترس اینکه کتک نخورم ، که تمام غرور و شخصیتم از بین رفته . تمام روز بهم متلک میگه ، اگر ناراحت شم یا بخوام طوری حرف بزنم که بگم از این حرفات ناراحتم خیلی زود عصبانی میشه . یک هفته پیش هم هر چی از دهنش در اومد بهم گفت ، خیلی فحش داد ، همه جوره ... ولی در برابر همش سکوت کردم ...مجبورا همه چی رو توی خودم ریختم .تا اینکه دیگه دیشب نتونستم .

قبول دارم که من هم مقصر بودم ، ولی منم خیلی داغون بودم ، وقتی میدیدم که همسرم انقدر راحت سر یک موضوع الکی باید با خیال راحت که چون مرد هست هر کاری دلش میخواد میتونه انجام بده ، و میتونه زور بگه ، وقتی دهنم رو محکم گرفته و روی دستم با زانوش نشسته ، هرچی تلاش میکردم که بخوام بگم دارم خفه میشم ، دارم از درد دستم میمیرم ، ولی دهنم رو محکم گرفته بود نمیتونستم هیچ کار کنم ، حتی نمیتونستم از درد فریاد بزنم ، فقط میتونستم پا بزنم ، خدا کنه که برای هیچ زنی پیش نیاد ، ولی فقط اگر کسی توی موقعیت من بود میفهمید من چی میگم . وقتی دهنم رو ول میکرد از درد جیق میزدم ولی باز اون ادامه میداد ...
بعد از این کارایی که کرد من واقعا نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و بهش فحاشی کردم ، خیلی درد داشتم ، خیلی حرص داشتم . هیچ کاری هیچ کاری نمیتونستم بکنم مگر اینکه فحش بدم تا حداقل یکم منم ناراحتش کنم .

دیشب خیلی بهم سخت گذشت ، ولی امروز هم تمام صورتم زخمه ، تمام صورتم ورم کرده ، پشت چشمم کبود شده ، من اصلا نمیتونم از خونه برم بیرون . کافیه یک نفر من رو ببینه ، خدا میدونه پیش خودش چه فکرا که نمیکنه ، مردم میگن این زنه معلوم نیست چی کار کرده شوهرش به این وضع کتکش زده . نمیخوام هیچ کس من و ببینه .
دلم خیلی برای خودم میسوزه ، گذشته از همه اینا میدونم که حالا میاد و میخواد بهم بگه که من و تو نمیتونیم با هم زندگی کنیم ، باید جدا شیم ، این حرفاش دیگه از همه اون کتک هاش بیشتر درد داره . وقتی روی دنده لجبازی میفته دیگه هیچ کس و هیچی نمیتونه جلوش رو بگیره .

تو رو خدا بگید من چی کار کنم ؟ اگر این حرف ها رو زد من چی بگم ؟ من نمیخوام جدا شم ، من میخوام فعلا آروم شه تا بعد بتونم یک فکری بکنم ، که میدونم تنها راهش هم هینه که در برابر تمام حرفاش سکوت کنم ، انقدر که دیگه هیچی از من باقی نمونه .

سلام عزيزم
چرا نميگي چرا نمي توني ازش شكايت كني؟
ميدوني اونو ميبرن زندان ؟ ميدوني ديه داره كاراش؟
چرا اينطوريه ؟‌ازت بدش مياد؟ ميخواد فراريت بده؟

paria جان از من بدش نمیاد ، وقتی دعوا میشه این طوری میشه ، وقتی عصبانی میشه نمیتونه جلوی خودش رو بگیره
عزیزم نمیتونم از خونه برم بیرون ، اگر بفهمه من ازش شکایت کردم بدتر میشه ، اونوقت تا طلاقم نده ول کن نیست ، نباد باهاش لجبازی کنم

سلام عزیزم
وقتی تاپیکت رو خوندم خیلی ناراحت شدم عزیزم یکم صبور باش واقن درکت میکنم که الان چقدر ناراحتی
خونسردی خودت رو حفظ کن و دیگه جوابش رو نده ریشه یابی کن که چرا باهات اینطوری رفتار میکنه؟ چرا خوردت میکنه ؟ شاید ازت یه کینه ای به دل گرفته ؟

خيلي ناراحت شدم خوندم خدا بهت صبر بده
چرا به خانوادش نميگي يا به خانواده خودت ؟

- - - Updated - - -

ميشه سن خودت و همسرتم بگي
چند ساله ازدواج كردين و از كي دست بزن پيدا كرد

سلام خواهرم
من ی مردم اگه خدا قبول کنه ولی به بزرگیه خودش قسم متنفرم از مردی که دس رو زن بلند کنه آخه چرا خوب اینکار واقعا غیر انسانیه میدونم خیلی ناراحتی و روحه لطیفت آسیب دیده ولی سعی کن دس رو نقاطه حساسش نزاری که عصبی بشه اگر یکم زیرکی به خرج بدی میتونی جلوی این اتفاقارو بگیری من با تمامه وجودم احساس میکنم چقدر ناراحتی به خدا توکل کن انشاالله درس میشه امیدوارم .

نميدونيم به تو كه هم نمي خواي طلاق بگيري هم شكايت و بترسونيش و از طرف ديگه نميخواي ديگه دس روت بلند كنه چي بگم؟
فقط خدا صبرت بده و يه نوري تو دل شوهرت بندازه كه كم اذيتت كنه
دوستان راست ميگن باهاهش كل ننداز سر به سرش نزار و بزار توو حال خودش باشه

دوست عزیز واقعا از شنیدن این مطالب متاسفم
ظاهرا همسر شما به کتک زدن عادت داره . حالا شما هر قدرم که سر به سرش نذارید و کاری به کارش نداشته باشید بالاخره اون یه بهانه ای پیدا میکنه . نمیتونید که تا آخر عمرتون از ترس کتک خوردن هیچ حرفی نزنید و اعتراضی نکنید دوست من به فکر جوونیت باش اگر خدایی نکرده زیر یکی از همین کتکها دچار صدمات جسمی جبران ناپذیر بشید یا بلایی سر شما بیاد اون وقت چی بازهم نمیخواید از طرق قانونی اقدام کنید ؟!
بعد شما میگید که او منتظر یک بهانه است تا شما رو طلاق بده . خب این چه زندگی ای هست که شوهرتون دوست نداره باهاتون زندگی کنه . شما این زندگی رو به چه بهایی میخواید حفظ کنید ؟
من معتقدم شما اولین کاری که میکنید برید پزشک قانونی و برگه بگیرید اصلا لازم نیست شکایت کنید فقط برگه پزشک قانونی بگیرید و نگهدارید در آینده حتما به کار شما میاد

سلام دنیا جان،

اینطور که از توضیحاتت پیداست، مسئله اصلی انفعال هست که پرخاشگری رو هم به دنبال داره (علاوه بر لذت نبردن از زندگی). این طبیعیه که وقتی سکوت میکنی و همه چی رو تو خودت میریزی، بعد از یه مدت عصبی میشی. و چون همسرت هم پرخاشگره، الان خونواده شما شده ترکیب دوتا پرخاشگر، که نتیجش این شرایط هست.

خوشبختانه قبلا تو تالار روی موضوع انفعال کار شده. تاپیک هاش رو برات میذارم، خوب تمرین کن و فضای زندگی رو عوض کن که ما حسابی نگرانت هستیم عزیزم.:72:

http://www.hamdardi.net/thread-19883.html
http://www.hamdardi.net/thread-30336.html

نازنین هم قبلا با مشکل مشابهی مواجه شده بود که دوستان پست های آموزنده ای براش گذاشتن:

http://www.hamdardi.net/thread-26466.html

البته مشکل نازنین در مقیاس خیلی کوچکتری بود، اما راهکاری که استفاده کرد میتونه برای تو هم خیلی مفید باشه.

تو این انجمن تاپیک های دیگه ای هم با موضوع مشابه هست، سرچ کن چیزای خوبی پیدا می کنی. البته مراجعه حضوری به مشاور میتونه خیلی مفیدتر از همه اینها باشه.

مواظب خودت باش عزیزم، زیاد هم غصه نخور، این مشکل هم مثل همه مشکلات، حل میشه.:72:

سلام دوستای خوبم ، من با خبر خوب برگشتم :310:

اولا از ابراز همدردی همگی شما ممنونم :43:
. به لطف دعاهای شما ، همسرم فردای شبی که دعوا کردیم ، اومد بغلم کرد و خیلی ازم معذرت خواهی کرد . خیلی من و بوسید و گفت به خاطر همش ازت معذرت میخوام ، منم فقط گریه میکردم ...

بهم گفت خودم میدونم چقدر کار کثیفی کردم ، وقتی عصبانی میشم نمیفهمم چرا این طوری میشم ، و حرفای تو هم بیشتر تحریکم میکنه ، اگر تو ساکت میشدی من هم دیگه ول میکردم .
بهم گفت گند ترین کاریه که توی زندگیم کردم ، ولی نباید این جوری باشم . من روی خودم کار میکنم ، تو هم بهم کمک کن ، وقتی میبینی من ناراحتم با حرفات تحریکم نکن .


خلاصه بگم که من انقدر فکر میکردم که این مسئله کش پیدا میکنه و به خانواده ها کشیده میشه و قهر و تهدید .... که وقتی اومد از من معذرت خواهی کرد خیلی خوشحال شدم ، حتما همتون میگید این دیگه چقدر بدبخته ، (خله )، آره ؟ ولی دوستای خوبم من شوهر خودم رو میشناسم ، دوستش دارم ، اونم دوستم داره ، وقتی که خوبه ، خوب تر از خودش توی دنیا نیست ، همه کاری برام میکنه ، فقط نباید بگذارم عصبانی شه ، یا این که وقتی عصبانی میشه ، با حرفام تحریکش کنم . و باهاش هیچ وقت لجبازی نکنم ، اگر خدا یک صبری بهم بده که بتونم این طوری باشم ، خیلی در کنار هم خوشبختیم .

بعد بهم میگفت بگو دیه ات چقدر میشه ، میخوام بهت بدم ... منم بهش گفتم عزیزم نمیخواد دیه بدی ، ولی ازت خواهش میکنم وقتی عصبانی میشی سعی کن خودت رو کنترل کنی ، دعوا توی زندگی همه زن و شوهر ها هست ، ولی به کوچکترین مخالفتی که از طرف من میبینی سعی نکن من رو کتک بزنی .خیلی باهاش حرف زدم ...

خودم هم خیلی پشیمونم که چرا سکوت نکردم تا اونم اونشب زود ولم کنه .

دوتایی بهم قول دادیم که همدیگرو بیشتر درک کنیم . این چند روزه همسرم خیلی خوبه . من هم قدرش رو میدونم .برای همتون که توی اون لحظه های سخت کنارم بودید آرزوی خوشبختی دارم ، همتون رو دوست دارم . :72:

بنظر من بجای دیه به شوهرتون بگین برین مشاور با همدیگه پیشگیری کنین از این اتفاقا یا نشد خودتون تنهایی برین دیگه شاهد نباشیم این اتفاق دوباره تکرار بشه :72:

خیلی از اتفاقی برای شما افتاده متاسفم ، وقتی تکست ها رو میخوندم یاد فیلم های سینمایی میافتادم ، تصور این که همه این اتفاق ها در واقعیت اتفاق افتاده و فیلم سینمایی نبوده ،
چرا سر یک موضوع بی اهمیت مالی ، همچین برخورد خیلی خشن پیش اومده این قسمت برای من نامفهومه.

خانم شما با شوهرتون چطوری آشنا شدید ؟ چند سالتون هست ؟

امیدوارم این مطلب من رو بخونید و پاسخی بدبد/
عزیزم احتمال زیاد همسر شما از بیماری اختلالات دو قطبی رنج می بره که با مراجعه به روان پزشک قابل درمان است....
حتما حتما به دکتر روان پزشک مراجع کن معلوم نیست تو دعوای بعدی سالم بمونی
یکی از دوستان من همسرش شبیه همسر شما بود و بهش عاشقانه مهر می ورزید ولی یه بار وقتی از دست همسرش عصبانی شد با چاقو افتاد به جون زنش....که اگه همسایه ها نرسیده بودن .....
بعد از اون ماجرا هم باز عذرخواهی کرده و ابراز پشیمانی و این که په قدر زنش رو دوست داشته
عزیزم حتما حتما ببرش دکتر خواهش می کنم....

به نظر من اول نیازه یک مکالمه با محبت ایجاد کنی. مثلا به همسرت بگو شما هم دوست داری زندگی آرومی داشته باشی و تمام لحظات زندگیت مثل الان پر از عشق باشه چون همسرت رو دوست داری. و چون می دونی اون همه کاری برات می کنه تا به آرزوت برسی.
اگر گفت چه کار کنم تا به آرزوت برسی اونوقت بگو من می دونم که هر آدمی ممکنه عصبانی بشه اما شنیدم تکنیک هایی برای کنترل و مهار خشم وجود داره تا خشممون رو به طرز صحیحی بروز بدیم نه به صورت انفعال (سکوت) و یا پر خاشگری . بیا با هم بریم پیش یک مشاور تا این تکنیک ها رو یاد بگیریم. می گن خیلی موثره و به آرامش ادم خیلی کمک می کنه. اینجوری هر دومون یاد می گیریم وقتی ناراحتیم قبل از اینکه تلنبار بشه چطور مدیریتش کنیم.

امیدوارم صاحب این تاپیک حالشون خوب باشه و شوهرشون همونطوری که قول داده بودن به وضعیت رفتاری خودشون رسیدگی کرده باشن.
اما در کل و تاجایی که خوندم و شنیدم اقایونی مثله همسر ایشون که عصبانیت های به این غیر قابل تحملی دارن همسراشون نمی تونن به این راحتی تصمیم بگیرن تا ازشون جدا شن. چون این اقایون وقتی که حالشون خوبه به همون مقدار که عصبانیشون شدیده خوبی و عاشقانه بودنشون هم خیلی زیاده. این باعث میشه که خانم نتونه راحت تصمیم بگیره و تردید داشته باشه در مورد جدایی.
و قطعا هم این اقایون باید تحت نظر روانپزشک متخصص باشن تا بتونن کنترل کنن و وضعیتشونو در عصبانیت ها بهتر کنن.
موفق باشید.

- - - Updated - - -

امیدوارم صاحب این تاپیک حالشون خوب باشه و شوهرشون همونطوری که قول داده بودن به وضعیت رفتاری خودشون رسیدگی کرده باشن.
اما در کل و تاجایی که خوندم و شنیدم اقایونی مثله همسر ایشون که عصبانیت های به این غیر قابل تحملی دارن همسراشون نمی تونن به این راحتی تصمیم بگیرن تا ازشون جدا شن. چون این اقایون وقتی که حالشون خوبه به همون مقدار که عصبانیشون شدیده خوبی و عاشقانه بودنشون هم خیلی زیاده. این باعث میشه که خانم نتونه راحت تصمیم بگیره و تردید داشته باشه در مورد جدایی.
و قطعا هم این اقایون باید تحت نظر روانپزشک متخصص باشن تا بتونن کنترل کنن و وضعیتشونو در عصبانیت ها بهتر کنن.
موفق باشید.