RE: بیش از حد احساسی ام..:(
el.ham جان به تالار خوش اومدی
حذفش کردی که کردی...چرا انقدر نگرانی که حالا چی دربارت فکر میکنه؟؟
مگه اون نگرانه که تو دربارش چجوری فکر میکنه؟؟ حتی بهت فکر هم نمیکنه عزیز جان.
این چت بازیا و اس ام اس بازیا و تلفن بازیا و... بذار کنار
19 سالته و در این سن هورمونها بیشتر برای آدم تصمیم میگیرند تا عقل و منطق.
خودتو دستی دستی ننداز تو این فازها.
یکم سخته با احساسات مقابله کردن مخصوصا تو این سن و سال ولی باید بتونی.
سرت و با درس و کتاب (حتی رمان و داستان) و ورزش و باشگاه و استخر و دوستان و فامیل گرم کن.
تا یه پسرم بهت سلام میده سریع نرو تو رویا و واسه خودت خیالپردازی نکنو تو ذهنت ازش یه شوهر نساز و باهاش زندگی نکن.
قربون دختر به این پاکی و گلی :72:
RE: بیش از حد احساسی ام..:(
مرسی نادیا جون ولی مشکل منم همینه...خیلی بیش از حد رویا پردازم و احساسی...
راستشو بگم شاید به خاطر اینه که تاحالا زیاد با جنس مخالف برخورد نداشتم و حالا تا می بینم یه کم باهام گرم میگیره سریع احساس می کنم دوسش دارم!!می دونم مشکل از خودمه ولی نمیدونم چیکار کنم...
نمی تونم سرمو با چیزی گرم کنم..حتی با بهترین تفریحاتی که تا چند روز پیش واسشون جون میدادم چون اصلا ذهنم متمرکز نمیشه...همش استرس و اضطراب دارم :((((
RE: بیش از حد احساسی ام..:(
عزیزم مگه نمیگی حذفش کردی که هم صحبت نشین؟! پس دیگه قرار نیست جوابی به کسی بدی.
سنت کمه زود تحت تاثیر قرار میگیری.چت نکن خوب.ادم وقتی میبینه پوست دستش به یه ماده ای حساسیت داره سعی میکنه به اون ماده دست نزنه دیگه.
تو هم سرت رو با تفریحات دیگه گرم کن.face book هم فقط اقوام و اشنایانتو add کن.خدا نکرده ازت سواستفاده میکنن ها.
تو این مدت هم یه سری مقاله و کتاب بخون تا احساساتت رو کنترل کنی و اراده رو قوی.البته کم کم سنت بیشتر شه من فکر میکنم تجربیاتت ودیدت به زندگی پخته تر میشه و مشکلت کمرنگتر میشه.
مواظب خودت باش:72:
RE: بیش از حد احساسی ام..:(
مرسی زیبا خانوم..
ولی آخه من مطمئن نیستم با حرف نزدن و چت نکردن دیگه همه چیز تموم شه..0.o
من همش ذهنم مشغوله...با این ذهن مشغول و درگیر چیکار کنم..؟
RE: بیش از حد احساسی ام..:(
معلومه تا وقتی هرچی ما میگیم تو میگی:
نمیتونم...آخه نمیشه...آخه نمیتونم....
خب نمیتونی دیگه
پاشو محکم باشو ارادتو قوی کن...انقدرم شل بازی از خودت درنیار
پاشو ببینم
RE: بیش از حد احساسی ام..:(
نمیتونم که نداریم عزیزم!! ادم میتونه افکارش رو کنترل کنه اگه بخواد.یکم سخته اولش ولی شدنیه.
دانشجویی؟ در حال حاضر کارت و مشغولیتت چیه؟
من و نادیا خانوم پست هامون با هم ارسال میشه.جالب مفهوم متنهامون هم یکیه:311::310::46:
RE: بیش از حد احساسی ام..:(
نادیا جون خب چیکار کنم..؟دست خودم نیست...چیکار کنم احساساتی بودنه بیش از حدم رو سرکوب کنم..؟:(
من نمی گم نمیتونم ,اتفاقا میتونم ولی خب راهشو نمیدونم...
زیبا خانوم بله دانشجو ترم 2....فعلا که تابستونه تو خونه بیکارم.
RE: بیش از حد احساسی ام..:(
سلام الهام جان
به همدردی خوش اومدی گلم
چقدر خدا دوستت داره که توی این سن با این سایت آشنا شدی! قبل از ابتلا به مشکلی بزرگ! فقط برای کنترل
هیجاناتت. کاش من می تونستم 1 بار دیگه به سن تو برگردم! بهترین سالهای زندگیم بود گلم.
اما یادت باشه کاری نکنی که بهترین سالهای عمرت بعدا بشه واست حسرت! سخته آدم خودش رو برای همسر
آیندش نگه داره اما اگر یک سر به این تاپیک و قصه های واقعیش بندازی می فهمی که محیط نت و دوستی های دختر و
پسر چقدر میتونه خطر ساز باشه و خودت رو کنترل می کنی.
داستان های واقعی اما تلخ...
عزیزم نیاز به سرکوب احساساتت نیست. فقط کافیه یک گشتی توی تالار بزنی و متوجه بشی که نباید ساده
باشی و هر زبون ریزی ای رو باور کنی!
برای تخلیه هیجاناتت 3 تا توصیه دارم :
1- ورزش کن! ورزش بهترین راه برای تخلیه هیجانات و تمرکز زداییه!
2- رابطت رو با خدا قوی تر کن و ازش بخواه کمکت کنه در این راه! این راه راه خیلی سختیه و یک اراده پولادین میخواد!
3- دوستانی خوب و با ایمان انتخاب کن و باهاشون رفت و آمد کن تا نیازهات رو مرتفع کنن! سعی کن با کسانی که
مثل خودت هستن و دوست پسر ندارن رفت و آمد کنی و دخترانی عاقل و دانا و متین و محجوب!
اگر میخوای فکر اون پسر رو بندازی از ذهنت بیرون لینک زیر رو بخون :
تکنیک توقف فکر
برای تعدیل و کنترل احساساتت اینو بخون! خیلی مفیده!
و در آخر یادت باشه آدمها رو در فضای واقعی هم نمیشه شناخت چه برسه به نت!
دوستی داشتم که زندگیش رو سر چت باخت و الان تنها مونده بدون داشتن شانسی واسه ازدواج به دلیل
مسائلی که براش پیش اومده!
تو در واقع با تصویر سازی ذهنیت ، فرد توی ذهنت رو دوست داری نه فرد واقعی رو!
پس از این به بعد در میان ما و با خوندن مقالات خوب همدردی اوقات فراغتت رو پر کن و از این فضاها و دوستی ها به
شدت پرهیز کن تا همسری نیکو به وقتش نصیبت بشه!!
موفق باشی گل دختر :46:
:72:
RE: بیش از حد احساسی ام..:(
رک میگم:
فعلا که بیکاری حق نداری بری تو اینترنت...اصلا.:324:
تمام
RE: بیش از حد احساسی ام..:(
خواهر تو خونه یا دوست خیلی صمیمی نداری؟
عزیزم من کارشناس نیستم و این نظر شخصیه منه که میتونه درست هم نباشه:46:
به نظر من کسایی که خیلی احساساتی هستن در این موارد در واقع دچار یه جور عدم اعتماد به نفس هستن و شخصیت وابسته ای دارن و یه جورایی شاید اونقدر که نیاز داشتن دیده نشدن و دنبال محبت و یکی میگردن که این کمبودها رو جبران کنن.واسه همین هر کسی که میبینن (جنس مخالف) سریع احساس میکنن عاشقشن و میتونن به اون تکیه کنن و ناز کنن براش و اونم نازشو بکشه و این حس نادیده شدنشون ارضا بشه.
الان هم 19 سالته و طبیعتا این احساسات رو تو جنس مخالفت میتونی پیدا کنی واسه همین زود عاشق میشی.
اینا که گفتم رو تقریبا همه تا یه حدیش رو تجربه میکنن ها تو جامعه ما.منظورم رو بد برداشت نکنی عزیزم.حالا یکی یکم کمتر یکی بیشتر:46:
خوب ادم نقطه ضعفش رو که بدونه میتونه روش کار کنه.ببین ابنهایی که گفتم شامل حال تو هم میشه یا نه؟ اگه میشه: میتونی نقاط ضعفت رو بر طرف کنی.مثلا عضو انجمن دانشگاه بشی.یا گروه کوهنوردی. یا موسیقی .یا تحقیقات دانشگاه ... هر چی که یه حرفی برای گفتن بتونی داشته باشی و اعتماد به نفست رو بالا ببره.وقت بیشتری با دوستات بگذرون.فعالیت اجتماعیت رو زیاد کن(نه برای تفریح. فکر کن مثل یه قرصه که باید بخوریش).
ایشالا کارشتاسا بیشتر و درستتر راهنماییت میکنن گلم:72::72:
RE: بیش از حد احساسی ام..:(
bahar.shadi جان ممنونم...در مورد حرفات خیلی فکر میکنم...
منم خداروشکر میکنم که حداقل عقلم یه کم رسید جلوتر نرفتم!ولی میدونید چیه..رک بگم.من یه دختری ام که هرچی خواستم واسم مهیا بوده.بی تعارف تو زندگیم کم نداشتم...نه از لحاظ احساسی و عاطفی نه از لحاظ مالی..!
ولی این پسره که میگم کلا قطب مخالفه منه!!تو دور افتاده ترین شهر کشورمون و تو یه روستا زندگی میکنه...عکسشو گذاشته بود که تو خونشون انداخته..اصلا من فکر نمیکردم همچین خونه هایی وجود داشته باشه دیگه...!
به شدت ببخشید, ولی ساده و پخمه س!!من واقعا نمیدونم از چیه این آدم خوشم اومده!!!!!یعنی خوشم نیومده ها.در شرفِ خوش اومدنه...شاید چون خیلی ساده س!!حتی اونقد ساده که بیشتر حرفایی که من میزنم رو نمی فهمه!یعنی در این حد!!
نادیا جوون اینترنت جزو لاینفک زندگیه منه....دوری از نت برام سخت تر از فراموش کردن اون پسره س!!!!
الان باز میگی این یه بهونه آورد ولی به خدا جدی میگم!!!:|
زیبا خانوم من تو محیط خانواده م خیلی دیده شدم..خیلی ....نه اینکه لوس و ننر باشم اما خب اکثرا احساساتم بر عقلم غلبه میکنه و میدونم که این خیلی بده....
من خودم سنگ صبور دوستامم...هروقت مشکلی واسشون پیش میاد اولین نفر میان پیش من و ازم نصیحت میخوان..منم راهنماییشون میکنم و اتفاقا مشکلشونم حل میشه.خیلی واسم پیش اومده, ولی تو مشکلات خودم که غرق میشم از دستم کاری ساخته نیست.
هزار بار با خودم گفتم اگر یکی از دوستام می اومد بهم میگفت همچین مشکلی دارم(مثله مشکل خودم) من چه چیزایی بهش میگفتم تا بفهمه.هزاربار با خودم تکرارشون کردم اما واسه خودم تاثیر نداره...
اعتماد به نفسم هم پایینه.اینو میدونم ولی اینکه کمبود محبت داشته باشم نه!
RE: بیش از حد احساسی ام..:(
الهاااام جووووون حالا تو هم گشتی تو نت این چی بود گیر اوردی دختر جان اون سر کشور با این وضع :163::310:
( شوخی میکنم)
خوب نت بیا.نمیشه از تکنولوزی دور شی که.ولی خوب مثلا بیا همین سایت.خیلی مفیده برات.خیلی هم جالبه باور کن سرگرم کننده تر از چته:163:
هم میتونی توش غر بزنی.هم ابراز نظر کنی.هم داستانهای عجیب واقعی ببینی.هم دعوا ببینی.تازه یهو میخوابی صبح پا میشی میبینی رتبه هم گرفتی:163: کلا خیلی باحاله باور کن :227:
RE: بیش از حد احساسی ام..:(
زیبا جوونم آشنایی با اینجا و کاربرای گلش که باعث افتخاره منه....(خارج از هرگونه تعارفی):46::43::72:
بعدش به خدا من از اون سر کشور پیداش نکردم...ببین من خودم یه سایت دارم که ادمینشم...کلی تو همون ف*ی*س بوک و سایت کار و زندگی دارم...چه جوری ولش کنم آخه..؟!:؟
من به واسطه ی کارایی که تو نت انجام میدم با خیلی پسرا همکلام شده..اینکه میگی چت,چت های من همش روابطی بوده که در سطح کاری که تو نت دارم نه اینکه بیام بشینم چت کنم بگم اسمت چیه؟چندسالته و...!
حتی من با کسایی حرف میزنم که نمیدونم دخترن یا پسر ولی خب حرفی میزنم که مربوط به کارام باشه!من از چت به عنوان سرگرمی استفاده نمیکنم چون دیدم آخرش به کجا میکشه!!
من با خیلی پسرای بهتر از این هم حرف زدم اما خب هیچ وقت هیچ احساسی نسبت بهشون بهم دست نداده..پسرایی که همش خوراکشون قربون صدقه رفتن بود...ولی این تاحالا قربون صدقه هم نرفته که من بخواد دست و دلم بلرزه!!اصن فک کنم بلد هم نباشه ..!
من واقعا خودمم موندم از چیه داره داره خوشم میاد!؟:|:|
RE: بیش از حد احساسی ام..:(
یه چیز دیگه هم بگم بهت.اینجا به نظر من خیلی از مشکلات شخصیتی خودت رو متوجه میشی.عینا میبینی عواقب خیلی رفتارها رو و طرز برخورد درست رو هم یاد میگیری.منم ادم خیلی حساسیم و داشت برام مشکلزا میشد اما اینجا ادم های مشابه خودم رو از بیرون دیدم و کم کم یاد گرفتم تا حدی خودم رو کنترل کنم و ...
به نظر من که حتی از مقالات و کتابها بیشتر بهم کمک میکنه.مطمینم برای تو هم همینطور خواهد بود و کمک میکنه با دیدن تجربه های دیگران احساساتت رو کنترل کنی و دنیای واقعی رو بهتر ببینی.تاپیک ها ی مشابه رو برو بخون.از این به بعد هم تو جمع ما باش و تاپیک های جدید رو هم دنبال کن.
RE: بیش از حد احساسی ام..:(
قبل از اینکه عضو شم تاپیک هایی که فکر کردم مشکلشون به من نزدیکه رو خوندم..آخه بدبختی اینه من اصلا نمیدونم مشکلم چیه..!مشکلم اینه که احساسی ام..؟خب این درست ولی چرا در برابر این فرد که این همه از من فاصله داره(از همه لحاظ)
دلشوره و استرس و اضطراب بیجایی که دارم و نمیدونم باهاش چیکار کنم چی..؟:|
ولی بازم مرسی از راهنماییت:72:
RE: بیش از حد احساسی ام..:(
الهام جان
میدونی چیش برات جذابه؟
اون چیزهایی داره که به نظر تو هیجان انگیزه!
کمی هم بهش حس ترحم داری.
احتمالا یک خلوصی هم داره که تو اون خلوصه و سادگیش رو دوست داری!
اما مجموعه اینها فقط تجربه یک حس هیجان در نقطه ای دور و احتمالا یک زندگی هیجان انگیز از نگاه تو هست.
اما فقط همینه! حس دوست داشتنی در کار نیست! فقط یک جور تجربه هیجان انگیزه!
اما راه تخلیه احساسات و هیجانات این نیست.
تو باید قدرت احساساتت رو به دست بگیری
لینک هایی که دادم رو بخون!
قرار نیست که تو به نت نیای! قراره از نت درست استفاده کنی.
اما یک مرز . حریم بکش توی ذهنت بین فضای مجازی و دنیای واقعیات!
ضمنا از آدم های خیالیت هم بت نساز. چون مجبوری روزی اونها رو بشکونی.
دختر عاقلی هستی...شبیه 19 سالگی خودم. پر از انرژی و هیجان :104: :104: :104:
اما میتونی با خوندن تاپیک کنترل و تعدیل احساسات که لینکش رو دادم روی خودت کار کنی.
ضمنا راهکارهایی رو که بهت دادم عملی کن فقط نخون!
موفق باشی گلم.
:72:
RE: بیش از حد احساسی ام..:(
بهار جان دقیقا همینه که میگی....اولش دلم سوخت..!بعدش دیدم چقدر ساده س!ولی دیگه نمیخوام برسم به جایی که ازش خیلی خوشم بیاد!چون نتیجه نداره..میشه یه دوست داشتن یه طرفه و بیخود که فقط ذهن منو مشغول میکنه..
به حرفایی که زدی فکر میکنم.مطمئنم نتیجه بخشه...
فقط کاشک یه کم قوی تر بودم...
RE: بیش از حد احساسی ام..:(
برای قوی تر بودن
روی یک کاغذ بزرگ بنویس :
"من دختری بسیار قوی ، با اراده و با ایمان هستم و به لطف خدا همیشه احساساتم را کنترل خواهم کرد!"
یک حایی بچسبونش جلوی چشمت توی اتاق تا ضمیرت هر روز اینو بخونه و یادش بیافته که باید عاقلانه رفتار کنه و
احساساتت رو کنترل کنه و علاقه مند به چیزی نشه!
موفق باشی گلم...
انقدر هم نگو کاش قوی بودم! تو قوی هستی و عاقل! اینو باور کن!
:72::72:
RE: بیش از حد احساسی ام..:(
حتما این کارو میکنم...
تلقین خیلی به آدم کمک میکنه....
مرسی از راهنمایی همتون...........
از اینکه با شماها؛تو این انجمن آشنا شدم خوشحالم...:72::72::72: