ببینید من نمیخوام بگم همسرتون ایراد نداره قطعا گل بی عیب خداست ،
و قطعا باید هر کسی تلاش کنه که یاد بگیره ، خودخواه نباشه .
اما امیر خان چرا الان مسئولیت پذیره ؟ آیا براش تلاش خاصی انجام دادید ؟ از کسی قول گرفتید ؟
توی صندلی داغ همدردی یه سوالی بود که من از اکثر دوستان میپرسیدم ،
اینکه دوست دارید زمان به عقب برگرده ؟ و همه فرهیخته ها پاسخ میدادن خیر ، چرا ؟ چون اگه اون سختی هایی که کشیدن نبود ، این فرهیخته الانی که هستن نبودن .
یعنی اون سختی و اون ضربه ای که خوردن حتی دستاورد و تجربه ای که براشون داشته انقد ارزشمنده که راضی هستن ، به اون سختیه راضی هستن.
من اگه 5سال پیش خودمو نقد کنم ، یه طومار ابله بودم اتفاقا دوست داشتنی هم نبودم ، ولی به جبر که در مشکلات افتادم مجبور بودم و باید یاد میگرفتم .
یعنی خارج ازینکه یکسری خلقیات ژنتیکیه مثل خساست ، تنبلی ، دل رحمی یا خونسردی و.. که البته میتونه تغییر کنه ،
خیلی خلقیات به خاطر سبک زندگیه . سبک زندگی که جبر بوده :
چون می نگرم به کار عالم بهتر هر مساله چند وجه دارد در بر
از منظر شعر آه بیچاره درخت از منظر جبر آه بیچاره تبر
اینو بپذیرید که وقتی یادش میره پالتوشو برداره ، نمیدونه عذرخواهی کنه یا اگه وقتی مشکلی پیش اومد نتونست مدیریت کنه کمتر حرص بخورید .
حالا شما باید چیکار کنید:
وقتی کسی چیزی رو بلد نیست ، 2حالت داره یا میره مثلا یاد بگیره گمراهش میکنن و غلط و غلوط یادش میدن (مثلا اون خانوم آرایشگر )، یا اینکه فضایی فراهم میشه و درست یاد میگیره .
حالا شما سعی کنید فضایی فراهم بشه که ایشون آموزش درست ببینن ، یعنی پخته بشن .
اولین قدمش هم همین مطالب بالاست و تقلا نکردن و لذت بردن و پذیرفتن و زمان و روال عادی .
شما اومدید اینجا ، اینجا یه فضای درسته (برای کسی که اومده یاد بگیره) ، همسرتون چیکار کنه ؟
** یه نکته دیگه اینکه یه جمله از دکتر شیری مینویسم:
اکثر کسانی که با شما نزدیکی فلسفی دارند ، برای گفتگوهای سنگین فکری خوبند ، ولی برای "رابطه عاطفی" سخت اند و معمولا به درد ازدواج نمی خورند .