به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 70
  1. #1
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,819 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Lightbulb باغ غنی ذهن شما




    به نام خدا





    سلام بر همه دوستان




    به امید خدا ، این مباحث را در این تاپیک بررسی می کنیم :



    - از ارزشمندی انسان می گوییم ،،،

    - انسان را از بعد مادی و معنوی بررسی میکنیم ،،،

    - در مورد ساختار مغز صحبت میکنیم ،،،

    - ذهن را بررسی و راه ها ی کنترل و مدیریت ذهن را بیان می کنیم ،،،

    - چند تمرین هم به عنوان کارگاه های آموزشی در این حورزه بررسی میکنیم




    منابع کمک گرفته شده :



    - کتاب قدرت مغز و مهارت های رویایی ( از آنتونی رابینز )

    - راز شاد زیستن ( از اندرو متیوس)

    - تحقیقات مطالعاتی





    .......................................













    ویرایش توسط باغبان : چهارشنبه 14 مهر 00 در ساعت 22:25 دلیل: افزودن عکس + افزودن منابعی

  2. 11 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    kimia fall (شنبه 17 مرداد 94), miss seven (دوشنبه 13 مرداد 99), Mvaz (یکشنبه 01 تیر 99), گیسو کمند (دوشنبه 01 بهمن 97), میشل (دوشنبه 20 مهر 94), من می دونم (یکشنبه 18 مرداد 94), zzzz (شنبه 17 مرداد 94), الهه زیبایی ها (دوشنبه 30 بهمن 96), اعجاز عشق (شنبه 17 مرداد 94), خانم مهندس (پنجشنبه 13 آبان 95), رنگین (شنبه 17 مرداد 94)

  3. #2
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,819 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مقاله 1 :




    اگر ما بخوایم ویژگی انسان را بررسی کنیم – باید انسان را در دو بخش ، تقسیم بندی کنیم :

    اول : بُعد مادی آن ، که همان جسم انسان می شود

    دوم : بُعد معنوی آن که همام روح و ذهن می شود



    اگر انسان را فقط در بُعد جسم در نظر بگیریم ، می توانیم بگوییم برتری زیادی به موجودات آفرینش نداریم،،، چون امکان داره موجوداتی باشند از نظر جسمی از انسان پیچیده تر و یا حتی از نظر جسمی قوی تر .

    برتری انسان نسبت به دیگر مخلوقات بیشتر به لحاظ ساحَت روحی یعنی : عقل و معرفت قلبی هست و انسان با این اعتبار می تواند خلیفه خدا در زمین باشد ،،،

    یعنی :منظور از خلافت الهی انسان این است که مظهر نشانه و صفات وجود خدا درعالم باشد.

    ملاک برتری ، شرافت انسان است، نه جنبه جسمانی او . چه بسا ویروس که ریزترین موجود است و حتی با چشم دیده نمی‌شود، جسم انسان را از پای در ‌آورد.

    روشن‌ترین دلیل بر این که برتری و شرافت انسان مربوط به جنبه روحی اوست این است که ، چه بسا انسان‌ها به دلیل ضعف و عدم پرورش در معرفت قلبی و عقلی ،خودشان را نزول دهند .

    قرآن کریم به صراحت می فرماید : «اینان فقط مانند چهار پایان‌اند، بلکه گمراه‌ترند».

    از طرفی انسان می تونه با پرورش عقل و معرفت قلبی از فرشتگان هم برتری داشته باشه .









    ویرایش توسط باغبان : پنجشنبه 15 مهر 00 در ساعت 00:55 دلیل: ویرایشی

  4. 12 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    Amir A (سه شنبه 10 بهمن 96), miss seven (دوشنبه 13 مرداد 99), Mvaz (یکشنبه 01 تیر 99), shabnam22 (چهارشنبه 25 شهریور 94), گیسو کمند (دوشنبه 01 بهمن 97), یاس پاییزی (شنبه 17 مرداد 94), من می دونم (یکشنبه 18 مرداد 94), zzzz (شنبه 17 مرداد 94), افسونگر (شنبه 17 مرداد 94), الهه زیبایی ها (دوشنبه 30 بهمن 96), اعجاز عشق (شنبه 17 مرداد 94), رنگین (شنبه 17 مرداد 94)

  5. #3
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,819 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مقاله 2



    انسان از خداوند ، هدیه ای ارزشمند گرفت ،،هدیه ای به نام مغز،،،جایی که می تونیم اون را به عنوان یه کارگاه در نظر بگیریم،،،کارگاهی که تولید اندیشه می کنه.





    خب بریم ببینیم این مغز چیه :


    ظرفیت و توانایی واقعی مغز غیر قابل سنجش هست،،، دانشمندان اطلاعاتی در زمینه بدست آورده اند – ولی شاید هم هنوز به قدرت واقعی مغز دست نیافتند.

    مغز سوخت می خواد – سوخت اون هم اکسیژن خونمان و اندکی گلوکز ( یه نوع قند موجود در خون )

    بنده خدا چیز زیادی نمی خواد :)

    از لحاظ قدرت و حساسیت ، مغز می تونه حتی با بزرگ ترین تکنولوژی کامپیوترهای مدرن مقابله کنه ،،

    مثلا مغز می تواند در هر ثانیه تا سی بیلیون بایت اطلاعلت را پردازش کنه - چیزی حدود 10 هزار کلیومتر کابل و سیم !

    سیستم عصبی مغز ، حدودا دارای بیست و هشت بیلون نورون است .

    دستورات مغز به سایر اندام ها به وسیله نورون ها جابه جا و تفسیر می شود و به مغز ارسال می شود . ( سیستم عصبی )

    جالب این جاست هر یک از این نورورن ها ، خودش یک کامییوتر کوچک هست – حدود یک بیلیون بایت اطلاعات پردازش میکنه.

    سرعت این نورون ها در هر فرد فرق میکنه ،،،

    به عنوان مثال ، فردی که نقاشی خوبی داره سرعت این نوررون ها و جابجایی و انتقال آن به مغز سریع تر هست با یه فردی که نقاشی خوبی نداره ،،،

    مثلا اگه شما می بینید که یه بچه 7 ساله از یه شخص 20 ساله بهتر نقاشی میکشه ،،دلیل اش برا این هست .

    جالب این جاست که مغز هم تقویت میشود ،،،مثلا کسی که نقاشی اش خوب نیست میتونه با تمرین این نورون های مغزی راتقویت کنه و بعد یه مدت نقاشی اش خوب میشه ،،،

    ولی اون بچه 7 ساله که این جوری میکشه – نشون میده این نورون ها در این قسمت سرعت بیشتری دارنند تا فرد عادی .این جاست که مثلا به اون فرد میگوییم فرد با استعدادی هست .

    در واقع ما می توتنیم مغز خود را تقویت کنیم - یا به عبارتی خودمان را باهوش تر کنیم .

    یکی از تمرین هایی که باعث تقویت نورون ها و یا قدرت مغز میشه ، همان تمرین نقاشی کردن ،،،

    یا اگر دست راست هستید از این به بعد سعی کنید با دست چپ غذا بخوردید – یه مدتی ( من خودم امتحان کردم )







    چرا ما این همه قدرت داریم در مغز – ولی نمی توانیم شاد باشیم ؟

    چرا نمی توانیم رفتارهای غلطی مثل سیگار – پر خوری و ..... را ترک کنیم ؟

    چرا نمی توانیم افسردگی را برطرف کنیم ؟

    دانشمندان نورون شناس ، پیوندهای نورونی را مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که نورون ها پیوسته پیام های الکترو شیمایی را به مسیرهای عصبی ارسال می کنند ،،،

    یعنی : در مسیر آنها هیچ گونه ترافیکی وجود ندارد.

    این ارتباطات در یک لحظه صورت می گیرد – هر ایده یا خاطره در مسیر خود حرکت می کند. و ترافیک ایجاد نمیشه ،،

    مثلا یه بنده خدایی در ایران پدر علم خواستگاری رفتن هست !

    این بنده خدا مثلا می تونه خاطره هر بار خواستگاری رفتن و همزمان با آن موسیقی که دوست داره را در ذهنش بیاره،،،بدون اینکه ترافیکی صورت بگیره :)

    عجب قدرتی داره این مغز .

    این پیوند های عصبی برای انسان خیلی مهم هستند ،،مثلا امکان داره شخصی بگه : کاشکی من عصب نداشتم و دستم را روی آتش قرار می دادم ،،

    آیا به نظر شما خوب بود ؟

    شما فرض کنید ما سیستم عصبی ما کار نمی کرد – بعد مثلا ، از سر کار وقتی برگشتیم خونه می دیدیم : ای داد بی داد – چرا شَست پام نیست ؟ نکنه تو آسانسور جا گذاشتم :)




    .....................................



    خب در مورد ذهن بگیم ،،،سئوال پیش میاد که ذهن چیست ؟

    معمولا متخصصان این حوره ( عصب شناسان – روانشناسان و ....) به پاسخ این سئوال نمی پردازند،،،بلکه کار آن ها ، توضیح و توصیف چگونگی کارکرد مغز هست..

    مثلا مثل این میمونه که بگیم گرانش چیست ؟

    فیزیکدانان معمولا به این سئوال پاسخ نمی دند و به جاش می گند :

    گرانش چگونه عمل می کند . مثلا گرانش زمین g=9.8


    شاید یه شخصی برگرده بگه : من به وجود ذهن اعتقاد ندارم،،

    یکی دیگه میگه من به الکتریسته اعتقاد ندارم ،،

    اعتقاد نداری عزیز دلم :) ،،،،خب ، بیا دستت را بذار تو پریز برق ، اعتقاد پیدا میکنی :)

    درسته الکتریسته را نمی تونیم ببینیم ولی ثابت شده ست .

    ذهن انسان همه چیز را کنترل می کند ..... ادراکات، تصورات ، تفکرات ، اعتقادات .بطور کلی تمام جنبه های شناختی رفتار انسان تحت کنترل است.

    جهان و هر آنچه که در آن موجود است، ازطریق تصورات ما در ذهن انعکاس می یابد.

    ما می توانیم از طریق روشهای کنترل ذهن این تصورات را تغییر دهیم،،، و آن وقت خواهیم دید که واقعیت های زندگی ما نیز دستخوش تغییر خواهند شد،

    یا به زبان دیگر : اگر ما توان آن را داشته باشیم که ذهن خودمان را تحت کنترل درآوریم قادر خواهیم بود دنیای مطابق با آرمانها و ایده آل های خودمان بسازیم.

    تصویر ذهنی که ما از خویش داریم براساس اعتقادات ، باورها ، ارزش های حاکم بر جامعه، تجارب گذشته ، موفقیت ها ، شکست ها ،تحقیرها و پیروزیها شکل گرفته است

    و از مجموعه این عوامل است که در ذهن تصویری از خود می سازیم .





    ذهن انسان دارای دو بخش است:

    1- ذهن هوشیار یا ضمیر خود آگاه

    2 - ذهن نیمه هوشیار یا ضمیر ناخودآگاه .

    یک کوه یخی را در نظر بگیرید – وقتی ما کوه یخی را می بینیم فکر می کنیم که همه ی آن ، همان بیرون آن هست که می بینیم ،،یعنی ضمیر هوشیار ( خوداگاه )

    اما قسمتی که اهمیت دارد ، همان نیمه پنهان آن هست ( ضمیر ناخواداگاه )

    شما به یه درخت عظیم جثه بلوط توجه کنید – درخت بلوط تنومند اش مدیون تنه آن نیست ،،،بلکه مدیون دانه و ریشه در خاک اون هست ( ضمیر ناخوداگاه )

    نظر شما ؟







    ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 18 مهر 00 در ساعت 15:07 دلیل: تصحیح تایپی

  6. 8 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    Amir A (سه شنبه 10 بهمن 96), hhhhhhhani (سه شنبه 27 مرداد 94), miss seven (دوشنبه 13 مرداد 99), گیسو کمند (دوشنبه 01 بهمن 97), یاس پاییزی (دوشنبه 19 مرداد 94), میشل (دوشنبه 20 مهر 94), من می دونم (سه شنبه 20 مرداد 94), اعجاز عشق (دوشنبه 19 مرداد 94)

  7. #4
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,819 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array




    یه کاغذ بردارید - خط فرضی وسط آن بکشید

    سمت راست را دنیای خودتان فرض کنید

    سمت چپ را دنیای نامرئی ( معنوی ) در نظر یگیرید

    به نظرتان می توانید بین دنیای مادی و معنوی تغییر مکان دهید ؟


    آیا نظام فکر شما اجاره می دهد در این دو مکان پرواز کنید ،،،؟


    ویرایش توسط باغبان : شنبه 20 آبان 96 در ساعت 17:01 دلیل: نگارش راست چین

  8. 6 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    miss seven (دوشنبه 13 مرداد 99), گیسو کمند (دوشنبه 01 بهمن 97), یاس پاییزی (سه شنبه 20 مرداد 94), من می دونم (سه شنبه 20 مرداد 94), افسونگر (سه شنبه 20 مرداد 94), اعجاز عشق (سه شنبه 20 مرداد 94)

  9. #5
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,819 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array


    مقاله 3




    ضمیر خوداگاه ( ذهن هوشیار ) توسط حواس پنچگانه و شناخت عینی از دنیای بیرون تعریف می شود،،

    ضمیر ناخوداگاه ( ذهن نیمه هوشیار ) توسط رویاها و فکرها و پندارها – خواب های شبانه – الهامات و تلقین ها .... تعریف می شود

    مثلا :

    وقتی قدم می زنیم در کوچه و خیابون ، آیا به هر قدمی که بر می داریم توجه می کنیم ؟

    وقتی آدامس می جوییم به آن فکر می کنیم ؟

    وقتی در حال خوردن آش رشته مادرمان هستیم به چگونگی هضم آن فکر می کنیم ؟

    آیا وقتی می خوابیم باید به فکر تنفسمان باشیم ؟

    هیچ کدام از این کارها با قسمت هوشیار ذهنمان نمی کنیم - تمام این کارها توسط نیمه هوشیار ذهن انجام می شود.





    بهترین راه درک ذهن هوشیار و نیمه هوشیار این است که به آنها بصورت یک باغچه نگاه کنیم ،،

    شما یک باغبان هستید و در طول روز مشغول کاشتن دانه هایی ( همان اندیشه‌هائیست که روزانه به فکر خود راه می‌دهید) هستید،،

    هرچه را که می کارید در تن و محیط زندگیتان درو می کنید .




    برای اینکه به سرزمین رویایی خودمان برسیم ،،،باید آن را بسازیم !،،،،قبل از وقوع بسازیم /

    اگر دوست داریم رابطه مون با همسرمان بهتر باشه - باید اول در ذهن او را بسازیم و خلق کنیم .

    در واقع ما به سمت افکارات خود حرکت می کنیم ،،

    حتی اگر به چیزهایی که مورد علاقه مان نیست فکر کنیم باز به همان سمت می رویم ،،

    مسیر ذهن ، در جهت افکار حرکت می کند ، نه در مسیر گریز از آن .





    ان شالله در مقاله های بعدی ادامه می دهیم .



    ویرایش توسط باغبان : دوشنبه 29 آبان 96 در ساعت 14:28 دلیل: ویرایشی

  10. 9 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    Eram (یکشنبه 25 مرداد 94), kimia fall (جمعه 23 مرداد 94), miss seven (دوشنبه 13 مرداد 99), گیسو کمند (دوشنبه 01 بهمن 97), یاس پاییزی (سه شنبه 20 مرداد 94), من می دونم (سه شنبه 20 مرداد 94), افسونگر (سه شنبه 20 مرداد 94), اعجاز عشق (سه شنبه 20 مرداد 94), بانوي مهر (پنجشنبه 22 مرداد 94)

  11. #6
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,819 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array



    مقاله 4




    شاید تا کنون بارها از زبان دانشمندان شنیده باشیم که :

    افراد تنها از ۱۰درصد ذهن خودآگاه خود استفاده میکنند،،و از اون طرف ،،ضمیر ناخودآگاه بسیار بزرگتر و نیرومندتر عمل میکند ،یعنی : در حدود ۹۰درصد دیگر از واکنشهای ذهنی ما را نیز همین قسمت تحت کنترل خود دارد.

    ضمیر ناخودآگاه در محل استقرار خود از ما محافظت کرده . هر چیزی را که در زندگی خود با حواس پنجگانهمان احساس میکنیم، تمام چیزهایی را که میبینیم، میشنویم، حس میکنیم، میچشیم و بو میکنیم ،برای تحلیل و

    بررسیهای آتی به ذهن فرستاده میشوند و در قسمت ضمیر ناخودآگاه ما ذخیره خواهند شد ،،، در این قسمت از ذهن، نوعی مرجع کامل پیرامون کلیه وقایع زندگی ما درست میشود.

    فرض کنید شما یک تجربه منفی را در زندگی خود بدست آورده باشید، در این شرایط خاطره آن واقعه ناگوار در ذهن شما ثبت و ضبط خواهد شد. اگر در هر زمان دیگری با یک چنین رویدادی به طور مجدد در زندگی خود

    مواجه شوید، ضمیر ناخودآگاه به طور اتوماتیک آن خاطره منفی را به یاد میآورد و فوراً احساسات، تصاویر و خاطرات مشابه را به ذهن میفرستد،، همه خاطرات گذشته را به یاد شما می آورد و به شما آموزش میدهد که

    چگونه میتوانید با در نظر گرفتن همه احساسات و افکارتان به آن پاسخ دهید.

    یک نمونه مناسب که میتوان در این زمینه مطرح کرد، مثال همان کتری پر از آب در حال جوشیدن است.

    اگر دست ما یک مرتبه با کتری بسوزد، در ذهن ما حک میشود که کتری داغ بوده و میتواند دست ما را بسوزاند و به ما آسیب وارد سازد ،، اگر یک چنین قابلیتی را نداشتیم، آنوقت به تکرار اشتباهات خود ادامه میدادیم.





    ضمیر ناخودآگاه این قابلیت را دارد که در آن واحد کارهای متفاوت را انجام داده و واکنشهای بیشماری را بررسی کند .

    در عین حال ما میتوانیم راه برویم، تنفس کنیم، قلبمان ضربان خود را داشته باشد و ... همه این وقایع در ذهن فرد ثبت میشود.

    ذهن انسان به صورت ۲۴ساعته در حال فعالیت است، یکسره و بدون توقف و استراحت.

    یکی دیگر از نمونه های بارز ضمیر ناخودآگاه، رانندگی است.

    زمانی که ما در حال رانندگی هستیم، اصلاً به نحوه عملکرد خود فکر نمیکنیم و تمام اعمال خود را با فکر انجام نمیدهیم ، بلکه همه کارها به صورت اتوماتیک انجام می شوند، ما فقط رانندگی میکنیم.

    نکته مثبتی که در مورد ضمیر ناخودآگاه وجود دارد، این است که ما را قادر میسازد تا آرزوها و اهداف خود را عملی کنیم.

    میتوانیم ذهن خود را طوری برنامه ریزی کـنیم کــه ســبب موفقیت ما در تمام عرصه های زندگی شود.

    همه افکار، رفتار، و تجربیاتی که از طریق ذهن خودآگاه درک میشوند، در ضمیر ناخودآگاه ما ثبت و ضبط میشوند،

    اما نکته جالبی که باید در این زمینه به خاطر داشت آن است که ، ضمیر ناخودآگاه هیچ گونه تفاوتی میان واقعیتها و تصورات ذهنی فرد قائل نمیشود.

    برای ضمیر ناخودآگاه فرد ،محدودیتی در زمینه زمان و مکان وجود ندارد.

    یکی از بهترین تکنیکهایی که از طریق آن مــیتوانیم ضمــیر ناخـــودآگاه خود را برنامه ریزی کنیم ، این است که موفقیت را در ذهن خود به تصویر بکشیم .

    این کار به ما کمک میکند تا بتوانیم به صورت خودآگاه جذب چیزهایی بشویم که آنها را میخواهیم .

    به هر چیزی که فکر میکنیم، از قسمت خودآگاه مغز به قسمت ناخودآگاه فرستاده میشود و ضمیر ناخودآگاه نیز آن را به عنوان یک حقیقت میپذیرد.

    نباید به خودمان بگوییم : «من شکست میخورم»، «توانایی انجام این کار را ندارم»، و یا «قابلیت انجام چنین کاری را ندارم»؛ چراکه ضمیر ناخودآگاه به سرعت آن را باور کرده و به عنوان یک حقیقت آن را میپذیرد.




    باید به ضمیر ناخودآگاه خود آموزش دهیم که فقط به موفقیت، شادی، کامیابی، سلامت و عشق فکر کند.




    ان شالله در مقاله های بعدی ادامه می دهیم .



    ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 18 مهر 00 در ساعت 15:14 دلیل: رنگ آمیزی

  12. 7 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    hhhhhhhani (سه شنبه 27 مرداد 94), گیسو کمند (دوشنبه 01 بهمن 97), یاس پاییزی (چهارشنبه 21 مرداد 94), من می دونم (سه شنبه 20 مرداد 94), اعجاز عشق (سه شنبه 20 مرداد 94), بانوي مهر (پنجشنبه 22 مرداد 94), خانم مهندس (پنجشنبه 13 آبان 95)

  13. #7
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,819 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array






    مقاله 5






    مثالی می زنیم از ضمیر خود آگاه و نا خودآگاه :


    یه کشتی را در نظر بگیرید – این کشتی ، پرسنلی دارد – از جمله ناخدای کشتی – خدمه و مهندسنین کشتی و .....

    ضمیر خودآگاه ما ، مانند ناخدای یک کشتی است ، که بر روی عرشه ایستاده و فرمانهایی را صادر می کند.

    و خدمه کشتی در واقع ضمیر ناخوداآگاه ما ،،،که فرمان های نا خدا را انجام می دهند .

    مهندسین و خدمه ها ی کشتی ، گوش به فرمان ناخدا هستند .

    چرا ؟

    چون میگن ، بابا این یه چیزی حالیش ِ – تجربه داره – هر چه میگه راست هست.

    ناخدا دستور می ده – ولی این خدمه هستد که کشتی را جلو می برند .

    اگر هر روز به خودمان بگوییم ، من حالم خوب نیست – من موفق نیستم – چرا مریض نمی شم – شوهرم دوسم نداره - زنم دوسم نداره و....

    خب ، ضمیر ناخودگاه هم میگه :

    فرمانبردارم قربان - دستور شما انجام میشه .



    ما باید به ضمیر ناخوداگاه مان ، الگوی خوب بدهیم :
    مثلا الگوی شاد بودن – الگوی نظم - الگوی عشق و .....




    سئوال :


    به نظر شما ، آیا الگوها قابل تغییر هستند ؟

    آیا ما عادت می کنیم به چیزی ؟

    یا یه سیستم شبکه ای عصبی در ذهنمان هست ؟

    آیا کسانی که سیگار می کشند - به سیگار عادت کرده اند؟




    نظر شما ؟





    ان شالله بیشتر صحبت می کنیم .





    ویرایش توسط باغبان : شنبه 20 آبان 96 در ساعت 17:02 دلیل: نگارش راست چین

  14. 6 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    miss seven (دوشنبه 13 مرداد 99), گیسو کمند (دوشنبه 01 بهمن 97), یاس پاییزی (چهارشنبه 21 مرداد 94), من می دونم (پنجشنبه 22 مرداد 94), اعجاز عشق (پنجشنبه 22 مرداد 94), بانوي مهر (پنجشنبه 22 مرداد 94)

  15. #8
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,819 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array


    مقاله 6



    خب ، رسیدیم به آن جایی که باید الگوی ذهنی داشته باشیم ،،این الگوی ذهنی هم میتونه مثبت باشه و هم منفی .

    سئوال پیش می یاد اینکه چرا بعضی از ماها ، الگوهای منفی انتخاب می کنیم ؟

    این موارد را با چند مثال بررسی کنیم :



    الگوی غم و ناراحتی


    بعضی ها هستند از زندگی خودشان یه داستان و یه تراژدی سراسر غم و اندوه می سازند ،،

    مثلا تو کوچه طرف را می بینی و ازش می پرسی : حالت خوبه ؟ - چه خبر ؟

    بعد از چند دقیقه که پاسخ شما را داد ،، از سئوال کردن خودتان پشیمون می شید :)

    مثلا خودم از دوستم چند وقت پیش سئوال بالا را پرسیدم ،،

    بهم گفت : باغبان چی بگم ! – هی – امان از روزگار - ماشینم بنزین نداره - در کارم امنیت شغلی ندارم - ازدواج نکردم – دارم مریض می شم – دیگه کارم تمومه :)

    بعد من ازش تشکر کردم ، داشتم می رفتم گفت ، راستی پسر همسایمون هم فوت کرده - راستی .....:)

    دیگه دویدم و در رفتم :)






    الگوی ترس از حادثه و اتفاق


    بعضی ها هستند ، همیشه دنبال یه حادثه خطرناک برای خودشان و خانواده شان هستند ،،، هی به خودشون میگن : چرا اتفاق نمی افته ؟ چرا از نردبون نمی یافتم ؟ چرا امروز تصادف نکردم ؟

    یه بنده خدایی تو خیابون همین جوری بود – درست یه قدمی پای من ترمز کرد ،، بهش گفتم راحت باش – فقط 1 متر مونده بود - ان شالله دفعه بعد :)

    به من میگه من هفته ای 4 و 5 بار تصادف می کنم – بهش گفتن شما تو ذهنت به این باور رسیدی که باید هفته ای 4 نفر را زیر کنی !

    یا الگوی ذهنت را عوض کن ، یا برای سلامتی خودت هم شده بی خیال ماشین شو !

    من که مهم نیستم :) - به فکر خودت باش عزیز .






    الگوی مریضی



    طرف میگه من هر 3 ماه یه بار مریض می شم- هر شنبه صبح سرم درد میگره ،،،، و جالب این جاست که همین جوری هم میشه .

    یا مثلا طرف میگه ،،، من صبح ها زود از خواب بلند نمیشم - من به موقع سر قرار نمی رسم و ...





    بهتره از الگوهای شاد و مثبت استفاده کنیم - مثلا :

    من به لطف خدا ، همیشه شاد و سرحالم

    همیشه سالم و تندرستم

    من موفق هستم

    من زیبا هستم

    و ......






    ما باید الگوهای منفی را تغییر بدیم ،،، یعنی الگوی مثبت جای آن قرار دهیم .

    بالاخره ، هر چیزی بهایی داره - اگر من می خوام الگوی پرخوری را حذف کنم – باید بهایش را بپردازم ،،،

    مثلا کسی که می خواد رژیم غذایی بگیره ،، میگه : آقا من دیگه کیک نمی خورم،، یه دفعه میبینه همسایه– خانواده– و یا به هر طریقی دیگر همان روز شما در روبروی کیک قرار میگیرید ،،،

    و یا به یک عروسی دعوت میشوید که پر از غذاهای های خوشمزه هست

    آیا اون طرف باید بره ؟

    یا اگر رفت باید همه چی را بخوره ؟

    به نظرم می تونه بره ولی اگر رستوران یا عروسه بره – فقط سالاد بخوره – یا غذا را نصف کنه :)

    شاید اون موقع به ذهن طرف برسه که بگه :

    آره – چاره ای نیست - من همیشه این طوری بودم و هرگز خودم را نمی تونم عوض کنم !

    اما حقیقت این است که ما می توانیم .







    ان شالله بیشتر صحبت می کنیم .










    ویرایش توسط باغبان : جمعه 17 مرداد 99 در ساعت 00:22 دلیل: افزودن عکس

  16. 7 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    Eram (یکشنبه 25 مرداد 94), hhhhhhhani (سه شنبه 27 مرداد 94), گیسو کمند (دوشنبه 01 بهمن 97), یاس پاییزی (چهارشنبه 21 مرداد 94), من می دونم (پنجشنبه 22 مرداد 94), اعجاز عشق (پنجشنبه 22 مرداد 94), بانوي مهر (پنجشنبه 22 مرداد 94)

  17. #9
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,819 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array


    مقاله 7








    وقتی کاری را برای اولین بار انجام می دهیم ، یه ارتباط فیزیکی و یک رشته ی عصبی نازک ایجاد می کنیم ( نورون ها ) ،،،

    در واقع این کار باعث میشه ما به آن احساس و به آن رفتار دسترسی داشته باشیم .

    مثلا اگر ما تا حالا به آب جوش دست نزده باشیم – دست زدن به آب جوش ، باعث میشه اون احساس در ما ثبت بشه،،به عبارتی ، این احساس به ضمیر ناخواداگاه می رود.

    هر بار که رفتاری را تکرار می کنیم ، این ارتباط ( شبکه های عصبی یا نورون ها ) تقویت می شود و ما یک رشته عصبی به رابطه اضافه می کنیم ،،

    این جوری میشه که ، ما حتی اسم آب جوش هم می یاد ، بعضی موقع ها احساس آن را درک می کنیم !

    یا مثلا کسانی که سیگار میکشند را در نظر بگیرید :

    بار اول که اون فرد تا حالا سیگار نکشیده – سیستم مغزی اون از سیگار چیزی نمی فهمیده ،

    با کشیدن اولین نخ سیگار – یه رشته عصبی نازک در مغز او ایجاد می شود ،

    وقتی بار دوم این کار کند – این رشته قوی ترمیشه ،

    وقتی یه هفته این کار را کند - این پیوند باز هم قوی تر میشه ،،

    وقتی یک سال بگذرد – شاید همه بگن اون عادت کرده به سیگار کشیدن ،،، ولی در واقع درون سیستم عصبی خودش شبکه یی از پیوند های عصبی قوی ایجاد کرده .






    مایکل مرزنیخ از دانشگاه کالیفرنیای سان فرانسیسکو، به صورت علمی ثابت کرد که هر چه بیشتر یک رفتار را تکرار کنیم ، آن الگو قوی تر میشه،،،

    حالا چی کار کرد :

    رفت روی یه میمون بیچاره آزمایش کرد :)

    آقای مرزنیخ ، اعصاب مربوط به یکی از انگشتان میمون را در مغز او مشخص کرد و آزمایش گرفت ،،

    سپس میمون را آموزش داد ، که برای گرفتن غذایش ، فقط از آن انگشت استفاده کند . ( البته با دادن جایزه به میمون )

    مرزنیخ برای بار دیگر اعصاب مربوط به لمس دست را در مغز میمون آزمایش کرد ( می خواست تغییر را نسبت به آزمایش اول مقایسه کنه ) ،،،

    و متوجه شد ، بخش پاسخ دهنده با سیگنال انگشت در اثر استفاده زیاد ، حدود 600 درصد رشد کرده است ،،،

    میمون بدون آنکه جایزه هابی بگیرد ( گرفتن غذا به عنوان مثال ) با همان انگشت رفتار را ادامه می داد ، چون سیستم عصبی و شبکه ای قوای در او ایجاد شده بود .

    برای انسان هم ، همین هست – کسانی بودند که سیگار را ترک کرده اند ، اما هنوز فشار و ناراحتی را احساس می کنند .

    به این علت هست که ما در برابر تغییر الگوها با مقاومت روبرو می شویم ،،،چون سیستم عصبی ما شبکه ای از پیوندهای عصبی قوی ایجاد کرده .





    بریم سراغ میمون :

    این میمون عادت کرد با اون انگشت غذا را بگیره ،

    حالا اومدند راهی امتحان کردند که دیگه با اون انگشت استفاده نکنه ،،،

    اومدند میمون را مجبور کردند ، دیگه با اون انگشت که عادت کرده بود غذا نگیره و استفاده نکنه ،،،

    این باعث شد بخشی از مغز که این ارتباطات عصبی را بوجود آورده بود کوچک و بنابراین پیوند عصبی اش تضعیف شد.

    این نکته برای این مهم هست که ما می توانیم عادتی را ترک کنیم .

    ما باید ترک یه عادت و یه الگو بد را در بلند مدت و برای همیشه تجربه کنیم ،،،نه برای کوتاه مدت ،،

    اگر ما شجاعت را در زندگی به کار نگیریم – شجاعت کم میشه ،،،

    تعهد اگر اعمال نشود ضعیف می گردد ،،

    عشق اگر تقسیم نشود هدر می رود .






    ان شالله در آینده بیشتر صحبت می کنیم .



    ویرایش توسط باغبان : جمعه 17 مرداد 99 در ساعت 00:28 دلیل: افزودن عکس

  18. 7 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    Eram (یکشنبه 25 مرداد 94), miss seven (دوشنبه 13 مرداد 99), یاس پاییزی (پنجشنبه 22 مرداد 94), من می دونم (پنجشنبه 22 مرداد 94), اعجاز عشق (پنجشنبه 22 مرداد 94), بانوي مهر (پنجشنبه 22 مرداد 94), خانم مهندس (پنجشنبه 13 آبان 95)

  19. #10
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,819 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array



    مقاله 8









    شروع هر عادت ، مثل یه رشته ی نامرئی ست، اما هر بار که آن رفتار را تکرار می کنیم،،آن رشته را تقویت می کنیم ،و رشته های دیگری به آن می افزاییم - تا این که تبدیل به یک کابل بزرگ میشه.

    برای همین هست که ، کسی 20 سال عادت کرده ، صبح ها دیر بلند بشه ،،،براش سخته که فرداش صبح زود از خواب بلند بشه.

    ولی اگر با ساختار ذهن آشنا باشیم ، به راحتی میتونیم از عهده این کار بر بیام .





    همه ما در زندگی برای رهایی از درد و کسب لذت ، بعضی الگوهای فکری و رفتاری داریم ،،

    همه ما احساساتی نظیر کسالت ، سرخوردگی ، خشم یا آشفتگی را تجربه نموده ایم و برای پایان دادن به این احساسات روش هایی داریم.

    مثلا بعضی ها برای رهایی از درد هاشون ، می رن خرید - برخی غذا می خورند – برخی سیگار میکشند،،

    برخی بر سر همسرشون داد می زنند و .....

    این افراد می دونند ( آگاهانه یا نا آگاهانه ) که این روش ها درد و رنج آنها را کم میکنه .

    آیا امکان داره ، ما برای همیشه از این دردها ، خلاص بشویم ؟

    در واقع آیا راهی وجود داره ما یه الگوی غلط را از بین ببریم ؟




    سئوال :

    وقتی شما از چیزی ناراحت میشوید ، چگونه به خودتان آرامش می دهید ؟

    آیا غذا می خورید – آیا خشمگین میشوید ؟

    یا ....





    ان شالله مبحث را ادامه می دهیم .


    ویرایش توسط باغبان : جمعه 17 مرداد 99 در ساعت 00:32 دلیل: افزودن عکس

  20. 6 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    hhhhhhhani (سه شنبه 27 مرداد 94), miss seven (دوشنبه 13 مرداد 99), یاس پاییزی (پنجشنبه 22 مرداد 94), من می دونم (پنجشنبه 22 مرداد 94), اعجاز عشق (پنجشنبه 22 مرداد 94), بانوي مهر (پنجشنبه 22 مرداد 94)


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.