:72:دوستان یه موضوع خیلی مهم هم هست که خوب میخواستم اونهم با شما دوستان در میون بزارم و اون موضوع پارمیداست!راستش از وقتی که علی رفته تو خونه گوشه گیری میکنه٫اکثر شبها کاووس میبینه و داد میزنه٫گریه میکنه و بیشتر وقتها جاشو خیس میکنه( با اونی که پارمیدا ۴سالشه و از ۲ سالگی دیگه نه پوشک داشت و نه جاشو خیس میکرد!!!
من یکی دوبار رفتم پیش روانشناس کودک٫ واسشون همه جزییات رو گفتم٫گفتم هرچقدرم باهاش بازی کنی و ببریش بیرون معلومه دیگه مثل ۵ماه پیش نیست و وقتی میاد خونه ساگت و گوشه گیره کارش شده نقاشی که توی همه نقاشیهاش باباشم میکشه در کنار من و خودش و ایشون با یکی دو بار رفتارهای پارمیدارو انالیزه کرد و گفت من باید این موضوع رو با همسرم در میون بزارم که من هنوز بهش نگفتم!ایشون گفتنداینا همه از ترس از دست دادن پدرش هست و اگه الان نشه درستش کرد در آینده زخم بزرگی روی اعتماد به نفس٫ افکار و رفتارش داره!!!
من میخوام بهش بگم حتی خودم یه متنی آماده کردم که واستون مینویسم ببینید اگه ایرادی توش نیست واسش بدم٫ ولی میگم نکنه فکر کنه با این حرفها میخوام برگرده٫میدونید منظورم چیه؟!نمیخوام به قول آقای آونگ فکر کنه دارم از وجود پارمیدا واسه برگشتنش استفاده میکنم!!!
متن :سلام علی جان٫ یه سری چیزها هست که باید راجب پارمیداباهات درمیون بزارم٫البته میخوام از همین اول مشخص کنم که من اینهارو نمیگم که صابت کنم تو عزیز دلم برگردی یا برنگردی با اونی که آرزوی من و پارمیداست که حضور تورو و وجودت رو دوباره در کنارمون داشته باشیم٫با اونی که میدونی چقد دوست داریم ولی نمیخوام خودمونو بهت تحمیل کنیم!!! راستش اولش میخواستم اینارو واست با واتساپ بفرستم ( چون من اکثر کارامو باهاش با واتساپ میگم) البته فرقی نمیکنه این روابط تلفونی و اینترنتی فقط امدن که جدایهارو آسون کنند٫اگه اینها نبودن تو هیچوقت واسه درد دل کردن پیش یه دختر غریبه یا هر کسه دیگهای نمیرفتی و همه درداتو همه دقدقه هاتو به خودم میگفتی تا من بهتر درکت میکردم ولی چه فایده و چه حیف که دیگه الان فرصتی بهم داده نمیشه...راستش من با یه روانشناس کودک در ارتباطم که ایشون گهگوداری رفتارهای پارمیدارو انالیزه میکنه البته ۲-۳ بارم پیشش رفتیم( اگه خواستی میتونیم یک بار هم با هم اونجا بریم) که گفتند من باید این موضوع رو با تو در میون بزارم... در هر حال پارمیدا اکثر شبها کابوس میبینه و چه تو باور کنی یا نکنی تو خواب جیق میزنه گریه میکنه و جاشو خیس میکنه( میتونی یک شب ببیش پیش خودت تا خودت به واضح ببینی)و هر چقدرم باهاش بری بیرون یا بازی کنی پارمیدا بعد گوشهگیی میکنه پارمیدا این با تو نبودنهاشو با نقاشیهاش پر میکنه٫هر چی میکشه تو توشی و اسمتم بالای عکسی که میکشه مینویسه که خودت چندتاشو دیدی و زدی تو اتاقت!این روانشناسه میگفت اینها همش از ترس بی پدر بودنه با این کارهاش داره نشون میده که بهت احتیاج داره و در آیینده زخم بزرگی روی اعتماد به نفس٫ افکار و رفتارش خواهد داشت٫ دکتره اصرار داشت که پارمیدا مارو بیشتر در کنار هم ببینه و این حس از یک خانواده بودن دوباره بهش داده بشه که این واقعا تو دستای من نیست٫این خواست توه و تو کاملا حق داریکه آزاد و رها راجب همه چیز فکر کنی و زندگی کنی عزیزم! اگرم یه روز بخوای فقط بخاطر پارمیدا برگردی من این کارتو ستایش میکنم و میدونم تو مهربونترین بابای دنیای و من بهت قول میدم اگه بخاطر پارمیدام برگردی و نخوای با من صحبت کنی تا وقتی خودت نخوای باهات صخنی نمیگم تا خودت اماده باشی!!!من واسه خوشبختی و آینده و خنده پارمیدا حاضرم هر کاری بکنم٫میدونم که تو بیشتر...من اگه میبینی این آخیها گهگداریکه از جلو در خونت رد میشیم پامی رو میارم البته خودش همیشه میاد و بهت زنگ میزنه اینها فقط واسه اینه که ارتباطش باهات قویتر بشه٫واسه اینه که حداقل یه چند دقیقهای من و تو رو باهم و در کنار هم ببینه تا این حس بابا و مامانو باهم داشتنو بهش بدم٫ حس دوست داشته شدن!!! البته باید بگم پارمیدا وقتی با تو هستش و برمیگرده همش راجبت حرف میزنه بعدش دوباره میره تو لاک خودش اینکخ تو این سکوت چی داره تو سرش میگذه رو میزارم خودت روش فکر کنی... میخوام خودتو بذاری جاشو تو سن ۴ سالگی تمام حویتش٫پشتیبانش وبابای که ه وقت میخواست کنارش بودو همیشه چه خسته بود چه س حال میبدتش گردش و باهاش بازی میکرد تو خونه منم باهاش بازی میکنم ولی خودت میدونی پارمیدا با تو یه حس دیگهای داره٫تمام دلبستگیش بیشتر به تو بود و هست!حتی واسه یکی دو ساعت هم حاض نشدی بیای تو اتاقش باهاش بازی کنی٫خودت میدونی که چقدر بهت التماس کرد و خانوادش از هم پاشید!!!من بازم درکت میکنم میدونم تو هم خیلی کوچیک بودی پدر و مادرت به رحمت خدا رفتند ولی من و تو که خدارو شکر هنوز هستیم و سالمیم!!!علی پارمیدا هنوز خیلی بچست و به وجودت در کنارش احتیاج داره اون تفلکی هیچ گناهی نداره...
دوستای گلم میدونم تو این متنم ضعف زیاد دارم واسه همین منتظرم ببینم نظراتتونو٫ بازم بینهایت ممنونتونم
وای بالهای صداقت عزیزم:43:،چقدر خوشحالم که میبیمتون،من بیصبرانه منتظر پست شما هستم! آخه تبریگ میگن که نی نی دار شدید، منم یکی از بزرگترین آرزوهام نی نی... خدا واستون دوتاشونو نگه داره و ایشالا همیشه سایه جفتتون بالا سرشون باشه!!!:72::72::72::72: