به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 77
  1. #51
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    73
    Array
    سما جان درسته که شما مثل سوده عزیز بچه ای ندارید که از طریق اون ارتباطت با همسرت بیشتر بشه اما من فکر نمیکنم تنها دلیل نزدیک شدن سوده و همسرش

    بچه شون باشه اولین و مهمترین دلیلش تغییر کردن سوده است

    سوده اونقدر تغییرات مثبت داشت که همسرش متوجه این موضوع شد اصلا تاپیک های قبل سوده رو اگر بخونی با این تاپیک آخری زمین تا آسمون فرق داره تمام پست های سوده پر از آرامشه پر از صبوریه پر از توکل و امید به خداست

    سوده اصلا درباره اشتباهات همسرش حرف نمیزنه نمیگه من بد بودم ولی اونم پر از ایراد بود همش میگه من اینجا اشتباه رفتم باید اصلاحش کنم حتی اگر دیگه

    شوهرم برنگشت....

    سما جان شاید دیگه نتونی همسرت رو برگردونی ولی بالاخره که باید زندگی کنی ...

    از ته دلم برات دعا میکنم که خدا یه فرصت دیگه هم به شما و هم به همسرت بده ...من نمیدونم چرا خودت با یه وکیل حرف نمیزنی تو تاپیکت جایی نخوندم که بگی

    رفتم پیشه وکیل...حتما در کنار مشاوره با یه وکیل خوب هم صحبت کن نذار بیشتر از این وقتت هدر بره دیگه وضعت از این بدتر که نمیشه عزیز

    - - - Updated - - -

    سوده جون ببخشی غیبتت رو کردیم

  2. 3 کاربر از پست مفید رزا تشکرکرده اند .

    del (چهارشنبه 09 مهر 93), sama_t (پنجشنبه 03 مهر 93), سوده 82 (جمعه 04 مهر 93)

  3. #52
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 خرداد 04 [ 22:57]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,584
    امتیاز
    67,964
    سطح
    100
    Points: 67,964, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 97.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,216

    تشکرشده 14,130 در 2,566 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    307
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sama_t نمایش پست ها

    >>> اول ) یالهای صداقت عزیز درست میگه , من به همسرم میگم عوض شدم اما باز میخوام که حتما طبق حرف من عمل کنه و بیاد زندکی کنه.... اما نمیدونم چطوری خودمو تغییر بدم..

    >>>دوم ) اما باز وقتی میرسم بهش یا وقتی زنگ میزنه طوری حرف میزنم که حق من طلاق نیستو تو داری ظلم میکنی...... ...


    >>> سوم) چون مثله سوده جان یا بهار یا بالهای صداقت بچه ای نداریم که بتونم به اون دلیل باهاش ارتباط داشته باشم... مثله این شش ماه که فقط سه بار دیدمش.

    >>>چهارم ) فکر میکنم بالهای صداقت عزیز , و فرشته مهربان هم قطع امید کردن از من که دیگه راهنمایی بهم نمیکنن.... ولی خیلی به راهنماییشون نیاز دارم


    اول)

    تازه رسیدی به نقطه شروع ... هرچی تا حالا همش دور میزدی و توی یک وضعیت بودی، انگار الان متوجه شده ای که کجای کارت مشکل داره

    شما می گویی عوض شده ای ، اما باز هم روش شما همون کنترل کردن و خودخواهی هست ،

    پیدا کردن اصل مساله ، یعنی حل نصف مساله ، حالا که مساله رو پیدا کردن دنبال راه حل باش ... منتظر نباش مشاور بیاد لقمه را بجود بگذارد درون دهانتان ، خودجوش باش ، خودت بگرد دنبال راه حل .. مقاله بخون ، نت برداری کن ، بعد بهشون عمل کن

    از همین تاپیک های خودت هم شروع که انصافا خیلی دوستان مشاوره خوبی ارائه داده اند

    دوم)

    اگر کسی توی زندگی شوهرت نباشه ، می توانی با تغییر خودت ، شوهرت رو برگردانی ، منتها زمان داره به ضرر شما پیش می رود ، یعنی هرچقدر شما همچنان بر موضع اشتباه خودت و رفتارهای اشتباه خودت پافشاری کنی ، بیشتر شوهرت رو به سمت طلاق سوق می دهی
    شوهرت خسته هست ، با توصیفات اخیر ، متوجه شدم ، چقدر همسرت به همراهی و همدلی شما نیاز داشته ، اما شما اصلا هم پا نبوده ای
    همسرت نه تنها اعتماد به نفس شما رو نگرفته بلکه این شما بوده ای که به علت غرور کاذب ، همسرت را بدون پشتیبان در زندگی رها کرده ای

    شوهر شدید نیاز داره به حمایت زن ، و شما حمایت خودت رو از شوهرت دریغ کرده ای


    سوم)

    اصلا ربطی نداره ، اگر بچه داشتی ، مشکلات دیگری نیز داشتی ، الان هم فرصتش نیست که مشکلات زندگی زن بچه داری رو که همسرش رفته رو بازگو کنم ... سوده ، بهار68 و خیلی های دیگه ای که بچه دارند خوب درک می کنند من چه می گویم ، یه پیام خصوصی در مورد بچه به "آرام دل " دادم ، صرفا به خاطر اینکه یادش بیاد که مادره و دقیقا عمق پیامم رو درک کرد، لذا نباید زندگی خودت رو مقایسه کنی

    سوده دسترسی به انجمن خصوصی نداره
    توی تاپیک هاش نه فرشته اومده نه مدیر همدردی
    توی ایران هم نیست ، که مشاوره هایی بگیره که با فرهنگ ایرانی هماهنگ باشه
    اگرچه در خارج از کشور هست اما خودش و همسرش هردو فرهنگ هاشون ایرانی هست ،اما دارند در جایی متفاوت از فرهنگ ایران زندگی می کنند و این تفاوت فرهنگ باعث ایجاد تعارضات زیادی می شود و شما نمی دانی ساختن زندگی با تعارض چقدر سخت هست

    یعنی می خواهم بگویم مشکلات سوده خیلی بیشتر از شما بود ، برو اوایل تاپیکش رو بخون ، اونجایی که درخواست کرده بود به تاپیکش بروم ، و بعد اولین پست من رو برای سوده بخون .... سوده خواست تغییر بکنه و خودش در تلاش هست ، خودش تاپیک می خونه ، مشاوره می گیره و عملگرا هست ... سوده چندتا پست میزنه ، اما من جایی وارد می شوم که لازم هست ، در جران تاپیکش هستم ، اما لقمه را نمی جوم بگذارم در دهانش .... او خودش در حال تلاش هست

    شما هم اگر واقعا می خواهی پس شروع کن به تغییر دادن خودت و رفتارت ... مدیر واقعا راهنمایی خوبی در انجمن آزاد به شما داده هست اما شما اصلا عمل نکردی

    چهارم) من به شخصه هنوز به قطع امید از شما نرسیده ام ، اما وقتی همچنان در یک مرحله اول داری درجا میزنی ، چگونه درس بعدی رو بهت بدهم؟

    - - - Updated - - -

    من اون زمان ها که کابر تازه وارد بودم ، وقتی برام پست می گذاشتند ، خط به خط می خوندم ، بعد برای خودم معنی می کردم یعنی چی؟
    مثلا نوشته شده ، "غرور کاذب" می رفتم توی اینترنت سرچ می کردم ، تا متوجه معنی می شدم بعد بررسی می کردم که کدام کارهای من باعث ایجاد غرور کاذب می شد سپس دنبال راه های برطرف کردنش می گشتم ... همین جوری خط به خط مشاوره ها رو بررسی می کردم ... یادداشت می کردم ، هرروز می خوندمشون ... بهشون عمل می کردم تا جزئی از وجودم بشه


    - - - Updated - - -

    من اون وقت ها که تازه وارد بودم ، دقت می کردم ببینم که مدیران و مشاوران پست های کدام کابر رو تایید می کنند ، زیر کدام پست ها تشکر می زنند ، به کدام پست ها رتبه می دهند ... وقتی یه کابری رو تشویق می کردند ، می رفتم اون کاربر رو بررسی می کردم ببینم چرا اون کابر مثلا شارژ اهدایی گرفته چه مقاله ای رو توی تالار گذاشته ، چه پست هایی رو نوشته ، چه راهنمایی هایی رو داده ، بعد سعی می کردم من هم مثل اون کاربر بشوم

    - - - Updated - - -

    من اون وقت ها که تازه وارد بودم ، می رفتم تاپیک های کاربران مهم رو می خوندم ، و از زندگی اونها درس می گرفتم
    می رفتم تاپیک های مشکل دار رو می خوندم ، چه تاپیک های کابران خانوم چه آقا ... دقت می کردم ببینم توی زندگی اونها چه مساله ای باعث آزارو اذیت زن و شوهر بوده ، و بعد سعی می کردم طوری رفتار کنم تا اون مشکل در زندگی خودم پیش نیاد


    مثلا یه تاپیکی بود ، آقاهه توش نوشته بود زنم این خصوصیات مثبت رو داره



    نقل قول نوشته اصلی توسط koloni نمایش پست ها


    قبل از این جریانا اگه قهر می کردیم اون خیلی زود اشتی می کرد.
    هیچ وقت خونه را ترک نمی کرد و حرف از جدای نمی زد فقط رفتارش باهام سرد می شد که اونم زود تموم می شد.
    من خیلی زنم را دوست دارم قبلا که مشکلی پیدا می کردیم وقتی باهام سرد بود انگار شکنجه می شدم بخصوص که اون در حالت عادی خیلی بهم توجه می کرد و مهربون بود.
    توی این همه سال زندگی همیشه اسم منو با عزیزم, گلم یا امیرم صدا می کرد.
    وقتی باهام جور دیگه بود داغون می شدم وقتی اشتی می کردیم بهش می گفتم دیگه باهام قهر نکن من طاقت سردیت را ندارم اونم می گفت وقتی قهریم تازه می فهمم چقدر دوست دارم.
    ما یه همچین زندگی داشتیم. من از رفتار گرم و مهربون اون لذت می بردم فقط می خواستم یه تغییراتی توزندگیمون بوجود بیاد.
    من قبل از ازدواج عاشق محکم بودن اون توی روابط با اقایون بودم. همیشه حدو حدود دیگران را مشخص می کرد. از نجابت اون خوشم می یومد.


    وقتی مشکلی داشتم سنگ صبورم بود. خیلی از دوستام وقتی مشکلی دارن از خونه فرارین و می خوان خانومشون مشکلو ندونه تا غر نزنه. ولی من هر مشکلی داشتم هر اشتباهی کرده بودم فقط ارومم می کرد بعدش هم از اون مسئله حرفی نمی زد.





    از نظر اقتصادی خیلی خوب همه چیزو اداره می کرد. من قبل از ازدواج فقط یه ماشین داشتم ولی الان همه چیزدارم. اون خودشم سرکار می رفت و درامد بالایی داشت ولی بدون هیچ منتی همه درامدشو برای زندگیمون خرج میکرد.


    خونه زندگیم همیشه مرتب بود با برنامه ریزی همه کارا را درست می کرد. تو خونه همیشه بهترین لباسو می پوشید. به سر و وضعش می رسید.
    رفتارش با خانوادم و بزرگترا خیلی خوب بود. همه فامیل من دوسش دارن. مادر من دوتا عروس دیگه هم داره ولی زن منو یه جور دیگه دوست داره.


    بخدا حاضرم تموم اون مشکلاتو به جون بخرم ولی اون پیشم باشه.

    می دونم اشتباهات زیادی کردم ولی الان حاضرم هر کاری کنم تا دوباره بدستش بیارم.


    اون اصلا خوشش نمی یومد مسائل زندگیمون را پیش دیگران بگیم.


    حاضرم هرچی دارمو ندارمو بهش بدم ولی اون برگرده.
    .

    بعدش من خودم رو مقایسه می کردم ، ایا من هم برای همسرم چنین زنی بوده ام که در ذهن همسرم اینگونه خوب و دوست داشتنی مانده باشم

    - - - Updated - - -

    مثلا خانوم این اقاهه ،
    سنگ صبور همسرش بوده و شوهرش مشکلش رو به زنش می گفته تا آروم بشه ، برخلاف مردهای دیگه .... چرا ؟ چون زنش واقعا همدمش بوده و بعد از گفتن مشکل ، زنش نمی رفته مثل چماق مشکل رو بکوبونه توی سر شوهرش

    زنش سر شوهرش منت نمی گذاشته
    با خانواده شوهرش مهربان بوده
    رازدار شوهرش بوده

    و پرسشم از خودم این بود " انصافا آیا من هم اینگونه بوده ام؟"

  4. 7 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    del (شنبه 05 مهر 93), roozbeh220 (جمعه 11 مهر 93), sama_t (پنجشنبه 03 مهر 93), Somebody20 (چهارشنبه 09 مهر 93), نیکا 55 (شنبه 10 آبان 93), رزا (جمعه 04 مهر 93), سوده 82 (جمعه 04 مهر 93)

  5. #53
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 مهر 97 [ 00:58]
    تاریخ عضویت
    1393-2-06
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    4,960
    سطح
    45
    Points: 4,960, Level: 45
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 190
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    143

    تشکرشده 263 در 86 پست

    Rep Power
    27
    Array
    بالهای صداقت عزیزم خیلی خوشحال میشم میبینم برام پست گذاشتین, یک دنیا ممنونم حرفاتون همش درسته ... فقط باید تلاش کنم که این افکار در من نهادینه بشه و وقتی که همسرم سرذ رفتار میکنه و حرف از جدایی میزنه باز من تحت تاثیر احساسات باز اشتباه و احساسی برخورد نکنم.... شما درست میگید من هیچ کدوم از این کارا رو نمیکردم فقط تاپیک های دیگرانو میخوندم که البته مشخصه که درسی هم نگرفتم ازشون........... .
    رزا جان منظورم از اینکه مثله سوده یا بهار نیستم این نبود که اگه الان خداروشکر همسر س
    وده داره ارتباطشو با سوده بهتر میکنه به خاطره دخترشه , فقط از این جهت گفتم که یه فرصته براش که تغییراتشو به همسرش هم نشون بده و فرصت بیشتری داره که بهش ثابت کنه که دیگه سوده سابق نیست.. درسته سوده جان خیلی خوب عمل کرده و با صبوری و مهربونیش داره باز دل همسرشو بدست میاره, انشاالله همین روزا همسرش میاد پیشش و در مورد وکیل در حد یه مشاوره کوتاه صحبت کردم که البته اطلاعات زیادی نمی تونست بهم بده و همش میگن بستگی به تظر قاضی داره... خیلی هم برام مهم نیست که بخوام پیگیر شم , فعلا بیشتر تمرکزم رو اینه که به امید خدا شاید بتونم دل همسرمو بدست بیارم دوباره.............. دوست خوبم بازم ممنونم از توجهت ....... از همه دوستای عزیزم که دقت میکنن در تاپیکم و اشتباهاتمو بهم میگن ممنونم
    ویرایش توسط sama_t : پنجشنبه 03 مهر 93 در ساعت 23:52

  6. 2 کاربر از پست مفید sama_t تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (دوشنبه 07 مهر 93), سوده 82 (جمعه 04 مهر 93)

  7. #54
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 اردیبهشت 95 [ 12:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    محل سکونت
    آلمان
    نوشته ها
    247
    امتیاز
    11,685
    سطح
    71
    Points: 11,685, Level: 71
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 365
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    3,178

    تشکرشده 1,387 در 220 پست

    Rep Power
    75
    Array
    سلام سماء عزیزم٫ حالت چطوره گلم؟!
    امیدوارم که همه چیز رو به بهبود باشه!!!حق با توه گلم ما بخاطر پارمیدا تقریبا ۳ بار تو هفته و تو تعطیلات همسرم شاید هر روز همو میبینیم٫همسرم آرومه چی بشه یک ثانیه بخنده و یه حالت خنثی باهام داره ولی خدارو شکر همینم عالیه و درسته گلم توی این ارتباطا, از رو پیام دادنهام تغییر منو حس کرده فقط چون پر غروره جلو نمیاد فقط خدا میدونه تو سر همسر شما و من چی میگذره؟!ولی کلا کاراشون خیلی شبیه همسر منه! ببینم گلم اصلا راهی نیست که یک قراره دو نفره بذارید و در آرامش باهم صحبت کنید؟!بهشون بگید پیش قضاوتی نکنن و به حرفهاتون گوش بدن٫شما که اشتباهاتونو فهمیدید٫سهم اشتباهات خودتونو به زبون بیارید بدون اینکه خودتونو بهش تحمیل کنید تا شاید ایشون هم به فکر برن و به اشتباهای خودشون فکر کنند!!!بخدا خیلی به فکرتم٫از ته دلم واست آرزوی آرامش و خوشبختی رو دارم!ایشالا خدا به همسران ما
    کمک کنه تا قلباشون دوباره با ما یکی بشه...

    بالهای صداقت عزیزم من تا حالا پستی از شما ندیدم که واسم آموزنده نباشه٫ممنونم ازتو که به یاری همه ما میاید اینجا و کمکمون میکنید ولی یه سوال واسه خود من پیش امده که حالا شاید سوال سماء گلم هم باشه٫چطوری میشه با این فاصله که سماءعزیز دارن با همسرشون همدلی و همراهی داشته باشند یا چطوری همسرشونو حمایت کنند آیا دیگه الان واسه اینا دیره؟! شاید اینطوری بشه کمی به همسرشون نزدیک بشن!!!

    ویرایش توسط سوده 82 : چهارشنبه 09 مهر 93 در ساعت 01:07

  8. کاربر روبرو از پست مفید سوده 82 تشکرکرده است .

    نیکا 55 (شنبه 10 آبان 93)

  9. #55
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 مهر 97 [ 00:58]
    تاریخ عضویت
    1393-2-06
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    4,960
    سطح
    45
    Points: 4,960, Level: 45
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 190
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    143

    تشکرشده 263 در 86 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سوده جان قبلا باهاش صحبت کردم و حتی براش نامه نوشتم برای رفتارایی که اشتباه بوده و فکرد میکردم که همسرمو ناراحت کرده عذرخواهی کردم و ازش خواستم که فقط یه فرصت بهم بده اما خب قبول نکرد.. دوستش میگفت کاملا به زندگی مجردی عادت کرده و راحته.

    فکر میکنم دیگه اینجوری دست رو دست گذاشتن فایده نداشته باشه.. رفتم پیش یه مشاور جدید که وکیل همسرم معرفی کرده بود.. گفت که باید به همسرم هم حرف بزنه قبول کرده که تماس بگیره و بره پیش این مشاور.. می دونم که اصلا به نیت حل کردن مساله نمیاد ولی بازم دعا میکنم شاید یه معجزه ای بشه و خدا کمکمون کنه......
    بعدش هم میخوام بذارم که خانوادم هم به صورت جدی باهاش صحبت کنن.. هرچند برادرم میگه اگه ما باهاش صحبت کنیم دیگه راهی جز طلاق نمیمونه چون همسرم اصلا حرمتها رو حفظ نمیکنه و شروع میکنه به بدگویی از من, که طبیعتا اگه بخوان جواب صحبتاشو بدن بحث و دلخوری پیش میاد...
    دعا کنید که ختم به خیر بشه

    - - - Updated - - -

    سوده جان قبلا باهاش صحبت کردم و حتی براش نامه نوشتم برای رفتارایی که اشتباه بوده و فکرد میکردم که همسرمو ناراحت کرده عذرخواهی کردم و ازش خواستم که فقط یه فرصت بهم بده اما خب قبول نکرد.. دوستش میگفت کاملا به زندگی مجردی عادت کرده و راحته.

    فکر میکنم دیگه اینجوری دست رو دست گذاشتن فایده نداشته باشه.. رفتم پیش یه مشاور جدید که وکیل همسرم معرفی کرده بود.. گفت که باید به همسرم هم حرف بزنه قبول کرده که تماس بگیره و بره پیش این مشاور.. می دونم که اصلا به نیت حل کردن مساله نمیاد ولی بازم دعا میکنم شاید یه معجزه ای بشه و خدا کمکمون کنه......
    بعدش هم میخوام بذارم که خانوادم هم به صورت جدی باهاش صحبت کنن.. هرچند برادرم میگه اگه ما باهاش صحبت کنیم دیگه راهی جز طلاق نمیمونه چون همسرم اصلا حرمتها رو حفظ نمیکنه و شروع میکنه به بدگویی از من, که طبیعتا اگه بخوان جواب صحبتاشو بدن بحث و دلخوری پیش میاد...
    دعا کنید که ختم به خیر بشه

  10. کاربر روبرو از پست مفید sama_t تشکرکرده است .

    رزا (چهارشنبه 09 مهر 93)

  11. #56
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array
    با سلام


    این تاپیک از ظرفیت مجاز عبور کرده .

    لطفاً یک پست جهت جمع بندی راهنمایی ها ارسال کنیید تا تاپیک آماده قفل شدن شود . و در صورت امکان از طریق مشاوره خصوص موضوع را پی گیری نمایید و راهنمایی تخصصی دریافت دارید البته ضمن تأکید فراوان به مشاوره حضوری شما و همسرتان





  12. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    khaleghezey (پنجشنبه 17 مهر 93)

  13. #57
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    219
    Array
    سما جان چی کار کردی چه اتفاقی افتاد ؟
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  14. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    khaleghezey (پنجشنبه 17 مهر 93)

  15. #58
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 مهر 97 [ 00:58]
    تاریخ عضویت
    1393-2-06
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    4,960
    سطح
    45
    Points: 4,960, Level: 45
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 190
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    143

    تشکرشده 263 در 86 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام دوستان همسرم بر خلاف قولی که داده بود پیش مشاور نرفت و دیروز پدرم جلسه ای با پدر همسرم داشت که باهاش صحبت کنه, قرار بود این صحبت بین خودشون دو نفر باشه که همسرم هم رفته بوده و تا تونسته بودن از من انتقاد کرده بودن , واقعا گلایه هاشون در حدی بود که تو بحث طلاق گفتن این دست دلخوریها خیلی عجیبه, مثلا گفته بودن عموی همسرم اومده خون شرکت و چون ما نرفتیم ناراحت شده و گفته چرا عروستونو نمیبینیم, یا مثلا چرا به فلان مراسم عروسی نیومدن و فامیل دلخور شدن.دیگه هیچ امیدی به درست شدن این زندگی ندارم , همسرم به صاحبخانه گفته که دنبال یه انباریه تا وسایلامونو ببره اونجا. امروز با یکی از دوستان که وکیله مشورت مردم گفت برای نفقه شکایت کن. با اینکه میدونم دیگه امکان نداره برگرده اما پای رفتن به دادگاه و شکایت کردن ندارم.فکر میکنم دیگه هیچ مشاوره ای نمیتونه به زندگی من و همسرم کمک کنه برای همین درخواست قفل تاپیک رو دارم.از جناب مدیر , فرشته مهربان عزیز , بالهای صداقت مهربون و همه دوستانی که در این مدت کمکم کردن ممنونم.

  16. کاربر روبرو از پست مفید sama_t تشکرکرده است .

    roozbeh220 (چهارشنبه 30 مهر 93)

  17. #59
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    سما جان سلام عزیزم
    حالت خوبه گلم!!
    خانمی نا امید نشو باز هم پیش مشاور برو تمام تلاشتو بکن...
    همسرت واسه طلاق اقدام کرده؟
    این جلسه ها به نظرم اختلافها رو بیشتر میکنه ما هم وقتی اختلاف داشتیم دو تا پدرا هر کدوم به دفاع از بچه هاشون باعث بیشتر شدن اختلافات بین منو همسرم میشدند
    نمیتونی همسرتو حضوری ببینیش؟ نمیگم التماسش کنییا نه فقط حرفای دلتو باهاش بزنی
    منتظرت بودم بیای تا یه خبر خوش بدی اما حالا واقعا ناراحت شدم:((
    انشاالله هر چی خیره همون بشه

  18. 5 کاربر از پست مفید آرام دل تشکرکرده اند .

    paiize (شنبه 03 آبان 93), parsa1400 (جمعه 02 آبان 93), sama_t (چهارشنبه 30 مهر 93), رزا (چهارشنبه 30 مهر 93), سوده 82 (پنجشنبه 01 آبان 93)

  19. #60
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    219
    Array
    عزیزم آرامشتو و حفظ کن و به خدا توکل کن سعی کن حضوری با هم حرفاتونو بزنید حتی اگه قرار بر جدایی باشه بازم همه حرفاتو بزن و حرفای دلت رو بهش بگو
    وسعی کن همه چیز با صحبت باشه و تا جایی که میتونی شکایت نکن
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  20. 4 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    paiize (شنبه 03 آبان 93), parsa1400 (جمعه 02 آبان 93), sama_t (پنجشنبه 01 آبان 93), سوده 82 (پنجشنبه 01 آبان 93)


 
صفحه 6 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.