-
هیچ چیزی به اندازه رفتار درست و بی شیله پیله و بدون دروغ برای شما پرمنفعت نخواهد بود ...
شما از ابتدا تفاوت مذهبیتون رو برای بزرگهای فامیل شرح بدین و نظر خودتون رو هم اعلام کنین و بگین که تو تصمیمتون مصرر هستین و اگه مقاومت کردن برای اون مشکل راهکار پیدا کنین (در نهایت میگین که بخاطر عزت و احترامی که برای آنها قائل هستین میخواستین که در جلسه عقد حاظر باشن و مودبانه ازشون این درخواست رو بکنین و اگه لازم شد دلایل این تصمیمتون رو توضیح بدین و بگین که همه مسئولیت های این زندگی رو به عهده میگیرین ) اگه نشد بدون اونها عقد کنین ...
حداقل شما رو فردی جسور و باجرات و مصررر میشناسن نه یک دروغگو...
.
معمولا عواقب دروغگویی خیلی خیلی بدتر از روبرو شدن و پذیرفتن واقعیت می باشد ...
-
سلام
شما چند سالتونه؟!!!!!
من یه سری به تایپیک های گذشته ی شما انداختم. توی این تایپیک، گفته بودید 20، و در این تایپیک و این گفتید 21، و همچنین در این تایپیک و این و این یکی، گفته بودید 22 سال دارید!
و در این تایپیک هم که گفتید متولد 70 هستید، یعنی 23 سالتونه!!!
جالب هم اینجاست که همه ی تایپیک هاتون هم مربوط به همین امساله!!
به هر حال شما سنی ندارید. عجله نکنید. دوستان هم به بهترین نحو راهنمایی کردن..
موفق باشید
!!!!!!
-
سلام خانم msh
صورت مسله شما اینطوره که میخواهید با فردی ازدواج کنید که از لحاظ مذهب با شما تفاوت داره و شما این موضوع را قصد دارید از بزرگان فامیل خود مخفی کنید تا تحت هر شرایطی به طرف برسید.
یک پیشنهاد منصفانه براتون دارم:
توی این سایت مراجعین ، برای مشکلاتشون تاپیک باز میکنند و راهنمایی میخوان ، شاید خیلی از مشکلات باشه که اعضای سایت برای اون راه حلهای مختلف و حتی متضاد با هم ارائه بدن ، اما در مورد موضوع شما ، اگر فقط یک نفر ، در این تاپیک پیدا شد که موافق این موضوع بود که شما بدون در جریان گذاشتن بزرگان فامیل ، با طرفتون وصلت کنید ، به حرف همون یک نفر گوش بدید .. ولی با اطمینان میگم، مطمئن باشید هیچ کس اینجا این رفتار و تفکر شما رو تایید نخواهد کرد.
من اصلا کار به این موضوع ندارم که وصلت با یک فرد غیر هم مذهب کار درستی هست یا خیر ، گرچه بسیاری از علمای دینی مخالف این نوع وصلتها هستند چرا که هم خودتون در زندگی با یک فرد غیر هم مذهب اذیت خواهید شد هم اینکه تکلیف بچه های شما در اینده بلحاظ مذهب چه خواهد شد و چه نوع تربیتی خواهند شد؟ و...
اما مهمتر از اون اینکه این موضوع رو از دیگران پنهان کنید ... در ازدواج شما نیاز به حامی دارید ، اگر نتونید با صداقت نزدیکترین بزرگان فامیل رو همسو با ازدواج و انتخاب خودتون کنید مطمئن باشید در اینده کوچکترین مشکلی پیش بیاد کسی از شما حمایت نخواهد کرد. و با مشکلات عدیده غیر قابل تصوری روبرو خواهید شد .
همیشه ما انسانها فکر میکنیم در زندگی حال حاضرمون مشکلات بزرگی داریم ... ولی بقدری مشکلات زندگی میتونه فراتر و پیچیده تر از شرایط فعلی ما بشه که روزی هزار بار از خدا بخوایم کاش همون مشکلات قبل رو میداشتیم. پس این اشتباه رو نکنید که با ازدواج از مشکلات فعلی فرار کنید ، چرا که با این رویه احتمالا در اینده با مشکلاتی چندین برابر مواجه خواهید شد که روزی هزار بار ارزوی همین زندگی فعلیتون رو کنید.
خیلی شکستها رو میشه در زندگی جبران کرد .. شکست مالی ، شکست تحصیلی و... اما شکست در ازدواج جبران سخت و نفس گیر و پرهزینه ای داره ... برای همین به هیچ وجه در انتخاب شریک زندگی و در پروسه ازدواج ریسک نکنید . به نظر میرسه حرکت فعلی شما فراتر از ریسک باشه....
و کلام اخر که میخوام رک خدمت شما بگم اینکه..
از نوشته های شما اینطور میشه استنباط کرد که شخصیت احساسی و هیجانی و عجول دارید (این فقط حدسه و ممکنه حدس من اشتباه باشه )... حتما برای ازدواج در کنار خودتون از مشورت فرد باتجربه تر و پخته تری استفاده کنید تا این روحیات شما رو تعدیل کنه چرا که این خصوصیات در ازدواج حکم سم رو داره.
موفق باشید.
-
شما نوشتید به هر قیمتی که شده با همه چیز می جنگید تا بهش برسید. پس خودتن را آماده یک جنگ تمام عیار کنید.
فقط حواستون باشه توی این جنگ تنهایی و دوم اینکه بیشتر نیروتون را برای جنگ اصلی که بعد از تشکیل زندگی مشترک شروع می شه نگه دارید.
این دیگه مثل امتحان نیست که با تغلب بتونی پاسش کنی این مهم ترین انتخاب زندگیته.
-
سلام
تنها چیزی که می تونم بگم اینه که داری از چاله در میایی می افتی تو چاه. و اینکه چاه بسیار عمیقی رو هم انتخاب کردی ، (تاکید میکنم روی انتخاب) انتخاب پدر و مادرت و فامیلت دست خودت نبود و شد چاله ، انتخاب همسر که دست خودت هست، دیگه اونوقت نمی تونی از هیچ کس گلایه کنی.
من از اینکه کسی نصیحتم کنه و کاری رو که مطمئنم درسته تو نظرم غلط جلوه بده و واسم دلیل و توجیه و ... بیاره متنفرم، و متنفرم که این کار رو در حق فرد دیگه ای هم انجام بدم ولی اگر در برابر کاری که می خوام انجام بدم این همه مخالفت ببینم (ماههاست که تو این سایت داره به شما گفته میشه اینقدر به این ازدواج اصرار نداشته باشید، کلا اینقدر به ازدواج اصرار نکن، جدای از مخالفت مادرت) یه ذره به خودم و تصمیمم شک میکردم. کسی که با یه نفر مشکل داره مشکلش قابل تامله و همین طور فرد مقابلش جای بررسی داره ولی اینکه شما با کل دنیا سر این آقا مشکل داری، فکر نمیکنم معنیش این باشه که کل دنیا مشکل دارند، به نظرت این طوره؟
از پند و نصیحت بگذریم فقط دعا میکنم که جلسه خواستگاریت به خیر بگذره. (البته خیر واقعی و نه اون چیزی که شما می خوای)
-
من کار ندارم مثلا شما شیعه هستید چون می خواید با سنی ازدواج کنید بگم نه و... اگه هم مثلا شما سنی بودید و طرف شیعه باز همین حرفو می زدم....
شما میگید میدونید تفاوت ازدواج غیر مذهبی ها و...
به نظرم شما نمی دونید... یکی از افراد معروف که خیلی ها میشناسند من شنیدم که به خاطر همین اختلاف یه درگیری بین اقوام خانمش و ایشون بوجود میاد و ایشون کشته میشه....
من به شخصه هیچ وقت راهی رو که میدونم اشتباهه توصیه نمی کنم..
شما دارید میگید تفکر سنتی و.. در صورتی که این طوری نیست...شما با هر کارشناسی هم صحبت کنید مطمئن باشید مخالفت میکنه...
ففقط دعا میکنم اگه این ازدواج به صلاحتون نیست... شرایط طوری پیش بره که مثلا حتی همه چی بهم بریزه... البته اگه به صلاحتونه... اگه صلاح هم در وصال باشه مطمئن باشید هیچ اتفاق خاصی نمی افته و نگران نباشید و بهم می رسید.ولی یادتون باشه عواقب احتمالیش رو هم بپذیرید....
ممکنه یه جمعی باشید به عقاید شما توهین باشه... یا در جمع شما به عقاید اون اقا...این تازه یه مثال ساده بود...بعدش خدا میدونه چی میشه...
-
مائده چقدر همه دوست دارند و نگرانتند.
از صبح هر کدوم از برو بچه های تالار که آنلاین شده، یه پست برات نوشته. حتی اونهایی که به ندرت پست می ذارن،
نتونستند این دفعه سکوت کنند و لازم دیدند نظرشون را بهت بگن.
امیدوارم تصمیم درستی بگیری و خوشبخت بشی.:72:
-
سلام ببخشید که اینو میگم ، با این افکاری که برای عقاید پدر بزرگ و مادرتون و ... دارید و تفکر و منش سنتی رو نغز میکنید ، فکر میکنم اگه این خواستگار هم نشد و با یک مورد عالی هم ازدواج کنید باز خطرات زیادی زندگی شمارو تهدید میکنه چون با توجه به حرفاتون و تاپیک های قبلیتون حس میکنم به اون پختگی که برای یک ازدواج و شروع زندگیه سعادتمند لازمه هنوز شما نرسیدین ...
-
سلام
بقیه دوستان نظراتشون را گفتند من دیگه تکرار نمی کنم و فقط یک نکته :
اگر از اینکه الان تنها می مانید می ترسید ، آیا درباره آینده هم همین احساس را دارید ؟ اصلا به این فکر نمی کنید که خانواده انسان تا پایان عمر انسان باید در کنارش باشه!
اگر واقعا فکر می کنید دارید کار درستی را می کنید پس با قدرت جلو رفته و برای رسیدن به هدفتون تلاش کنید نه اینکه با مخفی کاری به بزرگتر هایی که شما برایشان عزیز هستید توهین کنید ! از اینکه آنها بفهمند نترسید ، از آینده ای که شما به آنها احتیاج دارید و با این کارتان آنها را آزرده می کنید بترسید و لطفا به هیچ عنوان درباره آینده زندگیتون بعد از ازدواج خیال بافی و رویاپردازی نکنید .
حرف آخر اینکه اگر بر تصمیمتان اصرار دارید پس پیش از ازدواج درباره تمام نکاتی که احتمالا می تواند در آینده برای زندگیتان مشکل ساز شود با هم صحبت کنید و بدانید که هیچ دو نفری از ابتدا با هم دشمنی خونی ندارند و اغلب این مشکلات کوچک هستند که بر روی هم انبار شده و مشکل بزرگی را می آفرینند .
امیدوارم تصمیم درستی را بگیرید
-
ازدواج کن باهاش . مبارکت باشه . :104:
آره ازدواج کن باهاش . انشالله که به اشک چشم مادرت سر سفره عقد خوشبخت بشی .
خواهر میخوایی ... بیا اینهمه خواهر . برادر میخوایی اینهمه برادر . چه فایده تو مادر رو پدر رو برادر خواهر نمیشناسی الان . کور شدی کور :97:
تو دنبال یه نفر میگردی که تایید کنه . تو حرکت اشتباه حمایت کنه . بهت بگم مائده هیچ کس جز همسرت که گفتی پیدا نمیکنی . فقط اونه که با یه کلمه ادعای خوشبخت کردنتو داره
اون در سور عشق تو دمیده و تو دیگه صدای مارو نمشنوی .
سلام .
اره ازت ناراحتم . درشت نوشتم تا شاید از کورسوی چشمات چیزی به اون مغز پر دودت برسه .
استرست میدونی از چیه ؟ از نا متعارف بودن ازدواجته . تو که فامیل برات مهم نیست و حاضر نیستی ریختشونو ببینی . چرا میخوایی دعوتشون کنی خب اصلا این چه کاریه . بگو کل فامیل نامزدت بیان راحت .
تو که تحمل زخم زبون فامیلتو بعد افشای این حقیقت نداری خب اصلا دعوتشون نکن .
مائده . صحبتم باهات زیاده ولی یه کمشو برات میگم .
1. تو که نمیخوایی به سرنوشت تلخ مادرت دچار بشی هاااا؟؟؟؟؟ علت مخالفت مادرت یکیش همینه
2. سنی نداری آخه . 3. درس که داری میخونی 4. سر کار که داری میری . تو اجتماع که هستی . ببخشید :72: که هستی .
5. خوبه غیر این بازم خواستگار داشتی . نداشتی؟؟ بگم ؟ بازاریه چی شد ؟ چش بود ؟
تو میخوایی خودتو یه عمر از خانواده و دوست و آشنا قایم کنی . آره .
به آینده فکر کردی ؟ به کشمکش مذهبی بچه هات فکر کردی ؟ خودتون هیچی ...
تو از رسم و سنت سنی ها آگاهی . یکیشو بگم . وعضشون خوب باشه زود به چند همسری رو میارن .عرف براشون
دیدشون به زن متفاوته . محدودیت ههاشون بیش از شیعه هاست .
مائده . اول بهت بگم من برادر غیر شیعه زیاد دارم . چه ایرانی چه تبعه خارجه . هر دو این گروه که در ایران هستند و در کنار من .آدمهای خوب با ایمان . و سالمی هستند .
اشتباه نکن من نمیخوام بگم نامزدت پسر بدیه. نه تنها من بلکه بقیه دوستان هم نظرشون همینه . :81:
ولی با توجه به شرایط مناسب تو و بهتر بگم شرایط ایدآل تو . همچین ازدواجی مناسب تو نیست و خیلی زود به مشکل خواهی خورد .
مهمترین عامل مادرته که مخالفه . تاحالا در آرامش نشستی باهاش صحبت کنی و بگی چرا ؟ نه اینکه بشینی به گریه و اونم به خاطر تو بگه بله راضیم . جدی . منطقی . خاله و فامیل ولش کن . تالار همدردی رو هم ولش کن .
ازت خواهش میکنم . خاطرات دوران خواستگاری و بیرون رفتناتو . کلمات احساسی مثل دوستت دارم . عاشقتم و عزیزمی بزار کنار . تو رو به وجدانت خودت راضیییییی؟؟؟ به عقل سلیمت خودت راضیییییییی . ؟؟؟؟
اشتباه تو در آینده این خواهد بود که غدی . به حرف فامیل و مادرت توجه نداری . اعتماد به نفس نداشتی . بهت گفتم جواب رد دادی . کاتش کن نکردی . با همچنین تالاری آشنا شدی که من حسرتشو دارم میخورم ولی تو امروز توجه نداری ؟ تو مشاوره هارو هم قبول نداری .
نامزدت چند بار با مادرت جنگید گفت تو مانع خوشبختی من و مائده هستی یادته . تو تو این جنگ طرف کدوم بودییی هااااا؟؟؟؟ مادرتو به پسره فروختی . با مادرت دعوا کردی .
بعضی از حرفها رو نمیشه زد . من برای مذهب اهل سنت احترام قایلم .
مائده . این عشق زود فروکش خواهد کرد ..
چند نکته . اگه واقعا خواهانشی
مائده . به خانوادت احترام بذار مصمم وایستا و حقیقتو بگو . تا حرف پشت سرت نباشه . و مادرت تو فامیل سر افکنده نباشه .
مائده . قبل بله برون . یه بار با خودت خلوت کن . ببین کارت منطقیه . بعد به طور خصوصی با نامزدت . صحبت کن . بیششتر از سنتهاشون و اخلاقیات در زندگیش تحقیق کن .
مائده . یه جلسه هم با مادرت بذار . با احترام
مائده ناراحت نشو از من و بقیه . اگه منطقی تصمیم بگیری با وجود مخالفتم من ازت حمایت میکنم . :72::227:
مائده . این ازدواج به نفع 70 % دیه همسرته . ازش حق طلاق بگیر . اگه خواهانت باشه و حرفاش و قولاش دروغ نباشه بهت میده . باید بده . این کمک برادرانه بهت کردم و خواهش میکنم عمل کن و ازش بگیر . تا حداقل 50 . 50 بشین .
کل این پست من ولش کن ولی تورو به جان هرکی دوست داری حق طلاق بگیر . تا اگه پشیمونشدی و یا بیدار شدی بتونیم از برزخ درت بیاریم .
همه یه دنیا همسر آدم نیست . خانوادها هم هستند . فامیل گوشت آدم ببخورن استخونشو دور نمیریزن ..............
کاش تو خرید ماشین جلوتو نمیگرفتم . و کسری پولتو میدام تا ماشین بخری . خوبیش این بود که مثل رفتار الانت یه نخ میبستی به سپر جلوش و تو کوچه های فشم و میگون دنبال خودت میکشوندیش . ولی حرف بزرگتر از سنت نمیزدی .
نگران هستیم . اگه درک کنی .
یه حسی بهم میگه تو یه چیزیرو از خانوادت و زبون خودت پنهان میکنی . امید وارم اون آرامشی که گفتی در کنارش دارم از سمت دو طرف شما کاذب نباشه .