سلامی دوباره به همه دوستان با عنایت شما عزیزان همه چیز داره خداروشکر روال عادیش رو طی میکنه فقط یه مشکلی که هست این ایشون یه سری انتظارات از بنده دارند که به نظر خودم تا حدودی از سمت من برآورده شده اما فکر میکنن که من هیچ ارزش و احترامی براشون قائل نیستم و به خواسته هاشون اهمیت نمیدن یه روز خیلی منطقی و جدی داشتیم درباره دلایل و معیارهای ازدواج و خواسته های بعد از ازدواج صحبت میکردیم بعد از صحبت ها ایشون برگشت گفت من حس میکنم شما طوری نیستی که بخوای به خاطر عشق و دوست داشتن از یه سری خواسته هات بگذری در صورتی که اصلا اینطور نیست و من خیلی ارزش و احترام براشون قائلم خیلی کارهام از نظر خودم انجام دادم اما هیچ کدوم به چشمشون نمیاد نمیدونم باید چیکار کنم ... گاهی اوقات احساس پخمه بودن میکنم ... نمیدونم .... لطفا راهنماییم کنید
هرکس بخواهد کاری را انجام دهد
"راهش را پیدا میکن "
هرکس نخواهد کاری را انجام دهد
"بهانه اش را"
علاقه مندی ها (Bookmarks)